کتاب آبهای شمال
۳٫۸
(۱۵)
خواندن نظراتمعرفی کتاب آبهای شمال
«آبهای شمال» نوشته ایان مگوایر (-۱۹۶۴)، از کتابهای تحسینشده گاردین و والاستریت ژورنال و نامزد جایزه منبوکر ۲۰۱۶ است. داستان این کتاب در فضای زندگی شکارچیان نهنگ روایت میشود و شرایطی را توصیف میکند که زغالسنگ و پارافین، به تدریج در حال گرفتن جای روغن نهنگ در صنعت سوخت آن دوران هستند. انسانهای حاضر در کشتی داستان، به اندازه این صنعت در حال افول، افرادی فروپاشیده با گذشتههایی مخدوش و تاریک هستند.
در بریدهای از کتاب میخوانیم:
آنها سرانجام در آخرین هفتهی جوئن به آبهای شمال رسیدند و نیزهی بلک دمدمای گرگومیش روز بعد بر تن اولین نهنگ آن سفر نشست. سامنر نیز با همهمهی فریاد و کوفته شدن پاشنهی پوتینها از خواب بیدار شد و خود را بیدرنگ به عرشهی بالایی کشتی رساند. اینک تیرکهای فلزی در هوا میچرخیدند و نهنگ چارهای جز بازگشت به اعماق دریا نداشت، هرچند تنها بیست دقیقهی بعد و یک مایل آنسوتر از آب بیرون زد و نیزهی بلک هنوز بر بدن او پیچوتاب میخورد. حالا خونِ شکار در میان تلاطم امواج و پرتوهای آفتاب میدرخشید و بر پوست حیوان جاری میشد.
رهبر نزدیکترین قایق به نهنگ، اوتو بود. جایی که پاروزنها آب را شکافته و سکاندار بیوقفه آنها را به جلو هدایت میکرد. او اینک پاهای خود را در عقب قایق ستون کرده و مشتش را به دور دستهی چوبی زوبین گره زده بود. کمی بعد نیز حیوان گنبد مینای شمالگان را با فریادی کرکننده به لرزه درآورد و ارتعاش نعرههای او حتی گوشهای سامنر را هم بینصیب نگذاشت.
آنجا که قایق برای لحظاتی از دریچهی دیدگان جراح ناپدید شد و اوتو پس از بازگشت با گرفتن تیزی بر بالای سر خود آماده پرتاب بود. حالا نوک پیکان زوبین بهسوی پایین بود و دسته در زاویهای نود درجه بر آسمان بیکران و خالی بوسه میزد. اوتو سرانجام زوبین را پرتاب و تیزی را تا دسته در اعماق بدن شکار فروکرد؛ ضربهای کاری که با رعشهای سنگین و مچاله شدن بدن حیوان همراه بود. نهنگ بیدرنگ دُم عظیمالجثهی خود را بالا آورد و سیلیِ محکمی بر صورت دریا زد. قایق نیز ناگهان دیوانهوار به اینسو و آنسو تاب خورد و پاروزنها از جایشان کنده شدند.
آیین خاک سپاری
هانا کنت
روشنایی روزمرضیه خسروی
دیوارجان لنچستر
سفر فلیشاویلیام ترور
رَنت (زندگینامه شفاهی باستر کیسی)چاک پالانیک
ابداع مورلآدلفو بیوئی کاسارس
شام در رستوران دلتنگیآن تایلر
بانوی پستچیسارا بلیک
با من روراست باشجولیا کلیبورن جانسون
پیش از سقوطنوآ هاولی
دختری که آینده را میدانستروت رندل
ابر ابلهارلند لو
دندان ببرموریس لبلان
ساعتهای استخوانیدیوید میچل
کتاب یک مرد تنهاگائو شینگجیان
کشش هادیدیهون کولارت
عاشقانه، تاریک، عمیقجویسکرول اُتس
معمای ماری روژهادگار آلن پو
غروب فرشتگانپاسکال چکماکیان
رهایی از اضطراب برای نوجوانان
رجین گلنتی
خانه سپتامبرکاریسا اورلاندو
سامی کیز و ملکه کیتی روانیوندلین وان درانن
تکه های گم شدهملانی کانکلین
تقصیر هر دوی ماستجان کیم
به نجاتش می ارزدپیتر سوانسون
هر روز یک صفحهآدام جی. کورتز
پسر شایستهفریدا مک فادن
قصه هایی برای هر جا و هر زمانیوگنی واسیلیویچ کلویف
روزهای بیشتری در کتاب فروشی موریساکیساتوشی یاگی ساوا
حجم
۲۸۴٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۳۱۲ صفحه
حجم
۲۸۴٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۳۱۲ صفحه
قیمت:
۶۵,۰۰۰
۴۵,۵۰۰۳۰%
تومان
نظرات کاربران
شروع داستان: مرد را بنگرید. قدمکشان از اندرونی کِلَپیسون به خیابان سایکس وارد میشود و روایح موجود در هوا را به بینی میکشد _سقز، غذای ماهی، خردل، سرب سیاه؛ و بوی متداول و ناخوشایند ادرار صبحگاهی، که از بانکههای تازه خالی
سریالی الان داره با اقتباس از داستان توسط بی بی سی پخش می شه با بازی کالین فارل ؛ کتاب خوبیه داستان خوبی هم داره ؛ فضای تاریک و وهم الودی داره اما پایانش یه پایان ساده ست ؛ که
عاااالی و پر از هیجان، ترجمه عالی
کتاب بسیار بسیار عالی بود؛روایت بسیار جذاب و پرکشش و ترجمه و ویراست بسیار عالی وروانی داشت.قابل توجه دوستان در دو مورد انتقادی ۱.غلط های نگارشی موجود به دلیل بازنویسی دوباره کتاب برای قرار گرفتن در فرمت اپلیکیشن است ومن در
بسیار خوب،پرکشش،جذاب و خواندنی که من در کمتر از 20 ساعت خوندمش و اگه نیاز به خوابیدم نبود حتی کمتر هم.میشد این ساعت. توصیه میکنم بخونید
نمی دونم چرا باوجود همه نظرات خوبی ک داشت من و جذب نکرد همون اوایلش ولش کردم
ویرایش دیدگاه قبلی: خوشبختانه الان دیدم طاقچه و ناشر گرامی نسخه ویرایش شده و اصلاح شده جدید را جایگزین کرده اند. سپاس از هر دو! البته هنوز جا داره بیشتر روش کار بشه... ولی باز هم سپاس به خاطر بهبود
کتابی فوقالعاده که فکر میکنم بهش کم توجه شده. داستان هیجان انگیز که هربار یک اتفاق جدید میفته و ادم رو درگیر میکنه طوری که اصلا متوجه نمیشید چجوری انقدر سریع کتاب رو تموم کردید، پایانبندی خوبی هم داره و
عالی واقعا از خواندنش خیلی لذت بردم و داستان کتاب را دوستش داشتم و انصافا عجب ترجمه ای داشت، ترجمه کتاب فوق العاده بود
واقعا عالیه مهارت نویسنده خیلی بالاست