دانلود و خرید کتاب شاید عروس دریایی آلی بنجامین ترجمه آرزو قلی‌زاده
تصویر جلد کتاب شاید عروس دریایی

کتاب شاید عروس دریایی

نویسنده:آلی بنجامین
امتیاز:
۴.۵از ۱۴۸ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب شاید عروس دریایی

کتاب شاید عروس دریایی نوشته آلی بنجامین و ترجمه آرزو قلی‌زاده است. کتاب شاید عروس دریایی را انتشارات پرتقال منتشر کرده است، این انتشارات با هدف نشر بهترین و با کیفیت‌ترین کتاب‌ها برای کودکان و نوجوانان تاسیس شده است. پرتقال بخشی از انتشارات بزرگ خیلی سبز است.

درباره کتاب شاید عروس دریایی

فرنی، صمیمی‌ترین دوست سوزی در دریا غرق شده و او چرایی‌اش را نمی‌فهمد. سوزی غمگین است آخر فرنی یک دوست فوق العاده بود که می‌توانستند با هم از همه چیز و همه کس حرف بزنند. همه چیزهایی که دیگران آنها را درک نمی‌کردند. بدتر از همه این بود که زمانی که فرنی غرق شد، آنها باهم قهر کرده بودند و سوزی هنوز منتظر بود تا بتواند حرف‌هایش را به فرنی بزند و باهم آشتی کنند. سوزی پر از اندوه و سوال است اما این سوالات او را به حقیقتی می‌رساند که زندگی‌اش برای همیشه تغییر می‌کند.

خواندن کتاب شاید عروس دریایی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

 نوجوانان بالای ۱۲ سال مخاطبان این کتاب‌اند.

 درباره آلی بنجامین

آلی بنجامین در خانه‌ای قدیمی در اطراف نیویورک بزرگ شد؛ خانه‌ای که دیگران اعتقاد داشتند محل رفت‌وآمد اشباح است. وقتی بچه بود، با حشرات و قورباغه‌ها سرگرم بود. این داستان را هم ازآنجاکه او خیلی دل‌بستهٔ طبیعت بود، نوشته است. او درحال‌حاضر با همسر و دو فرزندش در ماساچوست زندگی می‌کند.

 بخشی از کتاب شاید عروس دریایی

همیشه تصور می‌کردم مردم با چشم‌هایشان می‌بینند، اما وقتی از طرف مدرسهٔ راهنمایی یوجین‌فیلد مموریال برای اردوی پاییزی به آکواریوم رفتیم، من، یعنی «سوزی سوانسون» کاملاً نامرئی شدم! انگار دیده شدن، بیشتر از چشم، به گوش مربوط است.

ما در اتاقِ «مخزن تماس» ایستاده بودیم و به حرف‌های کارمند ریشوی آکواریوم که با میکروفن صحبت می‌کرد، گوش می‌دادیم. او گفت: «دست‌هایتان را صاف نگه دارید». او توضیح داد اگر دست‌هایمان را کاملاً بی‌حرکت در مخزن قرار دهیم، بچه‌کوسه‌ها و ماهی‌های برقی کوچک، مثل گربه‌های خانگی خودشان را به کف دستمان می‌مالند؛ «آن‌ها به‌سمت شما می‌آیند، اما یادتان باشد دست‌هایتان را باز کنید و بی‌حرکت نگه دارید.»

من دوست داشتم کوسه‌ای را با دست‌هایم لمس کنم، اما اطراف مخزن شلوغ و پُرسروصدا بود. به‌خاطر همین، گوشه‌ای از اتاق ایستادم و فقط نگاه کردم.

در کلاس هنر، برای این اردو، لباس‌هایمان را رنگ‌آمیزی کرده بودیم. دست‌هایمان را با نارنجی و آبی رنگ کردیم و حالا لباس‌هایمان مانند لباس فرم آدم‌های روان‌پریش شده بود. فکر کنم دلیلش این بود که اگر یک‌وقت گم شدیم، پیداکردنمان راحت باشد. بعضی دخترهای خوشگل کلاس مثل «آبری له ولی»، «مولی سمپسون» و «جنا ون هوز» پایین تی‌شرت‌هایشان را گره زده بودند، اما لباس من مانند روپوش‌های زنانهٔ بلند، روی شلوار جینم آویزان بود.

درست یک ماه از آن فاجعه می‌گذشت و از همان روز من دیگر حرف نزدم. البته آن‌طور که دیگران فکر می‌کنند، کار من اجتناب از صحبت کردن نیست. فقط تصمیم گرفته‌ام حالا که مجبور نیستم، دنیا را با کلماتم پُر نکنم. این دقیقاً برخلاف وِراجی‌هایی است که به آن عادت داشتم و بهتر از چیزی است که دیگران آن را کم‌گویی می‌نامند و از من هم انتظار دارند لااقل چیزهایی بگویم.

اگر همان‌قدر، کم هم حرف می‌زدم، خانواده‌ام اصرار نمی‌کردند دکتری را که می‌شود با او درد دل کرد، ببینم. قرار است امروز بعد از اردو پیش او بروم. رک بگویم منطق آن‌ها برایم قابل‌قبول نیست. منظورم این است که اگر کسی نمی‌خواهد حرف بزند، پس دکتری که می‌شود با او درد دل کرد، آخرین فردی است که باید پیشش رفت.

از این‌ها گذشته، من می‌دانستم چنین دکتری کیست. خانواده‌ام فکر می‌کردند مغز من مشکل پیدا کرده؛ البته نه از آن مشکلاتی که یادگرفتن ریاضی یا خواندن را سخت کند. آن‌ها فکر می‌کردند مشکل من ذهنی است، ازآن‌دست مشکلاتی که «فرنی» بهشان می‌گوید اختلال ذهنی؛ که از کلمهٔ «خِلَل» می‌آید و به معنی درز و شکاف است.

یعنی مغز من دچار شکاف شده است.


𝒌𝒆𝒓𝒎 𝒌𝒆𝒕𝒂𝒃📚🕊️
۱۴۰۰/۰۵/۲۵

" کاش همدیگر را می‌دیدیم و می‌توانستیم راجع به نیش و زهر و آغاز و پایان و همه‌ی موجوداتی که دیگران آن‌ها را درک نمی‌کنند صحبت کنیم..." ذهن "سوزی" پر از سواله و با تمام وجود تلاش می‌کنه تا بفهمه چرا

- بیشتر
(:Ne´gar:)
۱۴۰۰/۰۲/۳۰

اگر موجودی زهر داشته باشد ، دلیل بر بد بودن آن نیست ، زهر نوعی دفاع از خود است و وقتی موجودی بیشتر زهر دارد ، باید آنرا بیشتر ببخشیم چون نیاز بیشتری به آن زهر دارد... لطفا زی ،

- بیشتر
i._.shayan
۱۴۰۰/۰۴/۱۷

اثری جالب و قابل توجه در بخش نوجوان که بچه ها از خوندنش لذت میبرن و بزرگترا درکش میکنن این کتاب کاملا بر اساس نظریه ی معروف پنج مرحله ی اندوه ساخته شده و فک میکنم در آخر به خوبی

- بیشتر
ⓝⓐⓡⓖⓔⓢ
۱۴۰۰/۰۳/۰۲

داستان در مورد دختریه که فکر میکنه مرگ صمیمی ترین دوستش توسط یک عروس دریایی صورت گرفته و ..... خب من این کتاب رو یه سال پیش خوندم و برام جذابیت خوبی داشت اما نکته ای که باید بهش توجه کرد

- بیشتر
zeynab
۱۳۹۹/۱۱/۱۹

اینقدر قشنگه که نمیشه توصیف کرد .... من عااااااشق این کتابم .

nika paater
۱۴۰۲/۰۸/۱۱

"بعضی ها فقط ۱۲ سال عمر می کنند" اول یه نکته راجب کتاب بگم:تمام چیزهایی که راجب عروس‌های‌دریای مگه واقعیته(البته به جز ایروکانجی ها)دانشمند هایی ام که نام میبره واقعی هستند مثل دیانا نیاد....... خب نظرم..قشنگ بود ولی چون من دوتا کتاب

- بیشتر
دختر کتاب خوان
۱۴۰۰/۰۲/۰۷

5 ستاره خیلی کمه شه روی من خیلی خیلی تاثیر گذاشت وصف ناپذیر و خیلی داستان قشنگ و من از کتابخانه گرفتم این داستان رو

به دنبال آلاسکا
۱۴۰۲/۰۷/۰۹

این کتاب علاوه بر محشر بودنش کلی هم به اطلاعات عمومیتون اضافه میکنه:)))

تام وارد
۱۴۰۲/۱۰/۱۵

واقعا کتاب محشری بود🥲البته رابطه برادرش آرون و اون پسر دیگه روکو سانسور شده بود و توی نسخه ی اصلی رابطه این دونفر فراتر از دوستی و عاشقانه بود. گفتم بهتره که بدونید🌷

Parnian88
۱۴۰۰/۱۱/۲۳

یکی از کتاب های مورد علاقه ی من.! به نظرم اصلا برای این کتاب نمیشه محدوده ی سنی انتخاب کرد برای هر سنی مناسبه نه اونقدر بچگانه که بزرگتر ها نتوانند بخوانند و نه آنقدر بزرگانه که بچه ها متوجه نشوند

- بیشتر
اگر موجودی، زهر داشته باشد، دلیل بر بد بودنش نیست. زهر نوعی حفاظت از خود است. هرقدر حیوان، ضعیف‌تر باشد، نیاز بیشتری به حفاظت از خودش دارد. بنابراین هرچه زهر حیوانی بیشتر باشد، ما باید بیشتر آن را ببخشیم؛ چون نیاز بیشتری به آن زهر دارد.
✿النا✿
اما من نمی‌دانم چطور باید تو را متوجه کنم. چه پیامی بدهم که بفهمی، من می‌خواهم دوباره به چیزهایی که برای من مهم است، اهمیت بدهی. نمی‌دانم چطور باید بگویم، قبلاً وقتی کنارت بودم، خودم را دوست داشتم، اما الآن دیگر مطمئن نیستم. نمی‌دانم چطور باید بگویم، لطفاً، لطفاً تو هم مثل بقیه تغییر نکن.
(:Ne´gar:)
اگر آدم ساکتی باشی، نامرئی می‌شوی!
دختر‌کتابخون‌:)📖🤍
از این‌ها گذشته، من می‌دانستم چنین دکتری کیست. خانواده‌ام فکر می‌کردند مغز من مشکل پیدا کرده؛ البته نه از آن مشکلاتی که یادگرفتن ریاضی یا خواندن را سخت کند. آن‌ها فکر می‌کردند مشکل من ذهنی است، ازآن‌دست مشکلاتی که «فرنی» بهشان می‌گوید اختلال ذهنی؛ که از کلمهٔ «خِلَل» می‌آید و به معنی درز و شکاف است.
مریخی - تنها
«بودن با کسانی که دوستشون داریم، یه موهبت بزرگه. حتی اگه همه‌چیز عالی پیش نره. حتی اگه باهم بودنمون، اون‌جوری که می‌خواستیم، نشه. حتی اگه اون آدم از پیش ما بره.»
(:Ne´gar:)
اگر مردم ساکت بودند، می‌توانستند صدای زندگی‌شان را بهتر بشنوند. اگر مردم ساکت بودند، هر وقت تصمیم می‌گرفتند حرف بزنند، حرف‌هایشان اهمیت بیشتری داشت. اگر ساکت بودند، می‌توانستند پیام‌های همدیگر را درک کنند
Fateme Soltani
چه کسی می‌داند، شاید آخرین روزِ هر کس، روز مرگش نباشد؛ بلکه آخرین‌باری باشد که دیگران دربارهٔ او حرف‌می‌زنند. شاید وقتی می‌میری، واقعاً ناپدید نمی‌شوی؛ بلکه تبدیل به سایه‌ای سیاه و بی‌نقش‌ونگار می‌شوی که فقط طرح کلی‌اش قابل‌تشخیص است. به‌مرورِزمان که مردم فراموشت می‌کنند، شبحِ تو تاریک‌تر می‌شود، تا آخرین‌باری که کسی روی این سیاره نامت را به زبان می‌آورد. آن‌وقت است که آخرین ویژگی چهره‌ات، کَک‌ومَکِ روی بینی‌ات، یا حالت قبلی لب‌هایت، محو می‌شود.
(:Ne´gar:)
اگر موجودی، زهر داشته باشد، دلیل بر بد بودنش نیست. زهر نوعی حفاظت از خود است.
S.R
سکوت، حرف‌های بیشتری برای گفتن دارد؛ همان‌طور که نبودن یک فرد، می‌تواند بیشتر از بودنش چشمگیر باشد.
Nia
مادرم گفت گاهی بعضی چیزها بی‌دلیل رُخ می‌دهد. جواب مزخرفی است، بدترین جواب ممکن.
paria
آدم هیچ‌وقت تفاوت بین آغاز جدید و پایان همیشگی را درک نمی‌کند.
m.mah
جِیمی! چیزی که من و تو می‌فهمیم، این است که اگر موجودی، زهر داشته باشد، دلیل بر بد بودنش نیست. زهر نوعی حفاظت از خود است. هرقدر حیوان، ضعیف‌تر باشد، نیاز بیشتری به حفاظت از خودش دارد. بنابراین هرچه زهر حیوانی بیشتر باشد، ما باید بیشتر آن را ببخشیم؛ چون نیاز بیشتری به آن زهر دارد. و واقعاً کدام حیوان است که از عروس‌های دریایی ضعیف‌تر باشد؟ آن‌ها حتی استخوان ندارند. فکر می‌کنم تو این را فهمیده‌ای. فقط می‌خواستم بدانی من هم این مسئله را درک می‌کنم. کاش همدیگر را می‌دیدیم و می‌توانستیم راجع‌به این چیزها باهم صحبت کنیم. دربارهٔ نیش و زهر و آغاز و پایان و همهٔ موجوداتی که دیگران آن‌ها را درک نمی‌کنند.
فائزه
گاهی‌وقت‌ها اگر بخواهی بعضی چیزها تغییر کنند، حتی نمی‌توانی اتاقی را که در آن هستی، تحمل کنی.
کاربر ۸۵۱۳۱۶۴
ما بیشتر از شکست‌هایمان یاد می‌گیریم تا از موفقیت‌هایمان.
Nao~
اما من نمی‌دانم چطور باید تو را متوجه کنم. چه پیامی بدهم که بفهمی، من می‌خواهم دوباره به چیزهایی که برای من مهم است، اهمیت بدهی. نمی‌دانم چطور باید بگویم، قبلاً وقتی کنارت بودم، خودم را دوست داشتم، اما الآن دیگر مطمئن نیستم. نمی‌دانم چطور باید بگویم، لطفاً، لطفاً تو هم مثل بقیه تغییر نکن.
(:Ne´gar:)
دلیل پیدایش زبان، نیاز ما بود، به اینکه ما رو بفهمن.
Fateme Soltani
چه کسی می‌داند، شاید آخرین روزِ هر کس، روز مرگش نباشد؛ بلکه آخرین‌باری باشد که دیگران دربارهٔ او حرف‌می‌زنند. شاید وقتی می‌میری، واقعاً ناپدید نمی‌شوی؛ بلکه تبدیل به سایه‌ای سیاه و بی‌نقش‌ونگار می‌شوی که فقط طرح کلی‌اش قابل‌تشخیص است. به‌مرورِزمان که مردم فراموشت می‌کنند، شبحِ تو تاریک‌تر می‌شود، تا آخرین‌باری که کسی روی این سیاره نامت را به زبان می‌آورد. آن‌وقت است که آخرین ویژگی چهره‌ات، کَک‌ومَکِ روی بینی‌ات، یا حالت قبلی لب‌هایت، محو می‌شود. اگر این مسئله حقیقت داشته باشد، دلیل خوبی است تا یاد دیگران را بعد از مرگ زنده نگه داریم. چون هیچ‌وقت نمی‌دانیم آخرین‌باری که نامشان را به زبان می‌آوریم، چه وقت است؛ و بعد، او برای همیشه ناپدید خواهد شد.
Fateme Soltani
وقتی آدم‌ها بزرگ می‌شوند، چنین اتفاقی می‌افتد و شاید فاصلهٔ فرد با دیگران آن‌قدر زیاد می‌شود که می‌توان آن را با چیزهایی مثل دروغ پُر کرد.
Fateme Soltani
و در تمام این مدت، قلبت به تپیدن ادامه می‌دهد. کارش را انجام می‌دهد و آن‌قدر می‌تپد تا وقتی پیامی دریافت کند که حالا نوبت ایستادن است. نمی‌دانی چه وقت؛ شاید چند دقیقهٔ دیگر. چون بعضی قلب‌ها فقط ۴۱۲ میلیون بار می‌زنند. ممکن است گمان کنی که خُب، اینکه خیلی زیاد است! اما حقیقت این است که این عدد، فقط می‌شود ۱۲ سال.
کاربر ۲۸۷۵۶۳۶
فقط تصمیم گرفته‌ام حالا که مجبور نیستم، دنیا را با کلماتم پُر نکنم.
zhrayzdi

حجم

۱۷۵٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۲۴۰ صفحه

حجم

۱۷۵٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۲۴۰ صفحه

قیمت:
۹۱,۰۰۰
تومان