کتاب عروس دریایی
معرفی کتاب عروس دریایی
کتاب عروس دریایی نوشتهٔ الی بنجامین و ترجمهٔ کیوان عبیدی آشتیانی است. نشر افق این کتاب را منتشر کرده است. این رمان برای نوجوانان نگاشته شده است.
درباره کتاب عروس دریایی
کتاب عروس دریایی نوشتهٔ الی بنجامین و رمانی برای نوجوانان است. نویسنده این اثر را در هفت بخش نگاشته است. این روایت داستانی از زندگی «سوزی» است؛ کسی که بهترین دوستش «فرنی» را از دست داده است. فرنی در دریا غرق شده است، در حالی که همه می دانند او بهترین شناگر مدرسه بوده است. سوزی نمی تواند این حادثه را بپذیرد و پذیرش جریان زمانی برایش مشکلتر میشود که به آخرین روزهای دوستیشان و دلخوری فرنی فکر میکند. آیا ممکن است مرگ بهترین دوستش علت دیگری داشته باشد که همه از آن بی خبرند؟ چه ماجراهایی پیش روی سوزی است؟ بخوانید تا بدانید. الی بنجامین که عضو انجمن نویسندگان نیوانگلند بوده است، به خاطر نگارش رمان «عروس دریایی» در سال ۲۰۱۵ توانست جوایز «ای.بی. وایت» و کتاب «زمین سبز» را برنده شود.
خواندن کتاب عروس دریایی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به به نوجوانانی که به خواندن رمانهای خارجی علاقه دارند، پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب عروس دریایی
«بقیهٔ بچهها پولهایشان را یا در مراکز خرید خرج میکردند یا با هم سینما میرفتند. اما من مراکز خرید را دوست نداشتم و هیچ دوستی هم نداشتم که باهاش سینما بروم.
تمام اسکناسهای مچاله شده و سکهها را شمردم. از اینکه ۲۸۳ دلار و ۶۲ سنت داشتم غافلگیر شدم. کلی پول بود اما کافی نبود.
بیشتر لازم داشتم پس تصمیم گرفتم سراغ پولهای مامان بروم.
هر روز کمی پول از کیفش برمیداشتم. هیچ وقت زیاد برنمیداشتم: اگر چهل دلار توی کیفش بود شاید چهار یا پنج دلارش را برمیداشتم. اگر بیست و یک دلار داشت، سه یا چهار دلار برمیداشتم. مادرهای دیگر شاید حواسشان به پولهایشان بود اما مامانِ من نه. مامانِ من همه چیزش پخش و پلا بود و فقط حواسش به این بود که به موقع مشتریهایش را برای نشان دادنِ خانهها ببرد. همیشه توی کشوها و کمدها مشغول گشتنِ چیزی بود که پیدایش نمیکرد.
مامان هیچ وقت به چیزی مشکوک نمیشد و دنبال چیزی را نمیگرفت.
هنوز با اینکه وقت ناهارم را در اتاق خانم ترتون میگذراندم پول شیر و خوراکیِ روزانهام را میداد.
همهٔ این پولها ـ از پول ناهار تا پولی که از کیف مامان برمیداشتم و پول خردها ـ ممکن بود به ۲۵۰ دلار برسد. و البته مبلغش به تاریخ سفرم هم بستگی داشت.
امیدوار بودم جمع تمام اینها به ۵۰۰ دلار برسد. این جوری پول کافی برای کرایه تاکسی، غذا و اقامت در هتلی نه چندان خوب، داشتم.
پیشبینی اتفاقات بعدی کمی سخت بود. فرضم بر این بود که مامان و بابا بعد از پیداکردنم کمکم میکنند که برگردم. اما مطمئن نبودم. شاید آنقدر عصبانی میشدند که مرا همان جا به حال خودم ول میکردند تا خودم راهی برای برگشتن پیدا کنم. پیشبینیاش خیلی سخت بود.
حقیقت این است که هر وقت به چیزی که در پیش رو داشتم فکر میکردم دلم میخواست ذهنم را به چیزی دیگر مشغول کنم.
پولهای نقد را توی یک پاکت گذاشتم و بزرگ شدنش را تماشا کردم.
پول برداشتن از کیف مامان بعضی وقتها چنان اذیتم میکرد که دلپیچه میگرفتم و مجبور میشدم دراز بکشم. به خودم میگفتم، کار درستی میکنم. به هر حال این خودِ مامان بود که گفته بود، بعضی چیزها همین طوری اتفاق میافتند و خودش نمیدانست چه حرف غلطی زده بود.
شاید اگر بهم نشان داده بود که دنیا یکجورهایی بیمعنا و اتفاقی نیست و برای هر چیزی علتی وجود دارد من هرگز دست به این کار نمیزدم.
اما این کار را نکرده بود. شانههایش را بالا انداخته و گفته بود، بعضی چیزها همین طوری اتفاق میافتند، و انتظار داشت همین توضیح کافی باشد.»
حجم
۲۶۲٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۶۴ صفحه
حجم
۲۶۲٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۶۴ صفحه
نظرات کاربران
عالی اما یک ستاره کم دادم چون دلیل مرگ دختره آخرش معلوم نشد و اینش یکم اذیت کننده بود