دانلود و خرید کتاب مثبت پیج راول ترجمه فاطمه عرفانی
تصویر جلد کتاب مثبت

کتاب مثبت

انتشارات:نشر اطراف
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۳از ۵۰ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب مثبت

کتاب مثبت نوشته پیج راول و الی بنجامین با ترجمه فاطمه عرفانی توسط نشر اطراف منتشر شده است. کتاب مثبت درباره ماجرای دختری که با HIV مبارزه کرد و توانست به زندگی‌اش ادامه بدهد.

درباره کتاب مثبت

پیج راول نوزده ساله در این کتاب داستان زندگی‌اش را برای ما تعریف می‌کند. داستان کودکی که وقتی به دنیا آمد، ظاهراً فرقی با بقیهٔ بچه‌ها نداشت، جز این‌که یک ویروس کوچک نامرئی در بدنش خانه کرده بود. وقتی کوچک بود، روزهایش مثل همهٔ بچه‌های دیگر می‌گذشت. تا این‌که یک روز دوستانش در مدرسه از این ویروس باخبر شدند.

مثبت، داستان آشنا شدن پیج با نیمه نامهربان وجود انسان‌ها و تلاشش برای ساختن دنیایی است که در آن با انسان‌های متفاوت، مهربان‌تر باشند.

خواندن کتاب مثبت را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

کتاب مثبت برای تمام کسانی که در دنیای امروز زندگی می‌کنند پیشنهاد می‌شود، این کتاب نگاه شما را به دنیا تغییر خواهد داد.

بخش هایی از کتاب مثبت

این روزها وقتی به مردم می‌گویم تقریباً ده سال بدون این‌که حتی یک بار دلیلش را بپرسم هر روز دارو می‌خوردم، جوری نگاهم می‌کنند انگار یک آدم سه‌سر هستم یا احمق‌ترین آدم روی زمینم. البته من علت این همه تعجب‌شان را می‌فهمم اما از وقتی یادم می‌آید، دارو همیشه جزئی از زندگی‌ام بوده. وقتی خیلی کوچک بودم، چهارزانو می‌نشستم روی پیشخوان آشپزخانه و منتظر می‌شدم. بعد مادرم درِ یک ظرف پلاستیکی سفیدرنگ را باز می‌کرد، مقداری پودر در یک شیشه شیر می‌ریخت و آن را که روی شیر قلنبه‌قلنبه شده بود، هم می‌زد. بعد در شیشه را می‌بست و آن را دستم می‌داد. قیافه‌ام را یک طوری می‌کردم و آن را می‌خوردم. مزه‌اش افتضاح بود؛ اسمش را گذاشته بودم «شربت کوفتی». با این حال واقعاً بچهٔ خوبی بودم چون تا آخرین قطره‌اش را می‌خوردم. حتی اگر مادرم از نزدیک مراقبم نبود، هر بار چشم‌هایش طوری روی اجرای این مراسم متمرکز بود که انگار مرگ و زندگی من به آن وابسته بود. و البته واقعاً هم وابسته بود، هر چند که آن روزها این را نمی‌دانستم.

یک مشکل لاینحل، sky
۱۳۹۹/۰۸/۰۱

🐉_ نسخه چاپی رو مطالعه کردم. کتابی که مقابل شماست، داستان واقعی زندگی دختری‌ست به نام پیج راول. درست حدس زدید. شخص خود نویسنده. دختری که اچ آی وی مثبت داره و به خاطرش زجر ها کشیده. دردناک ترین چیزی که

- بیشتر
سیّد جواد
۱۳۹۹/۰۱/۱۷

کتاب ۲۵۱ از کتابخانه همگانی، شما اگر با یک انسان HIV مثبت روبرو شوید چه عکس العملی نشان می دهید؟ ترس، تمسخر، ترحم و دلسوزی، خشم و پرخاش کردن یا ...؟؟ این کتاب را همه باید بخوانند. هم برای بیماران مفید است و

- بیشتر
سنور
۱۳۹۹/۰۴/۲۱

خیلی قشنگ بود، بهمون یاد میده که مواظب تاثیری که حرفها و رفتارهامون روی آدمهای اطرافمون میذارن باشیم،یه نیشخند ساده یه تیکه انداختن کوچیک شاید تا مدتها روح مخاطبمون رو آزار بده ، البته این یکی از مفاهیمی بود که

- بیشتر
nasibeh
۱۳۹۹/۰۱/۲۵

کتاب داستان روان و تاثیرگذاری داشت؛و به نظرم نکته داستان بیشتر از این که مربوط به بیماری شخصیت اول داشته باشه مربوط به مشکل شایع قلدری کردن و زورگویی و تاثیر عمیقی که مخصوصا روی نوجوانها داره. خوندنش برای نوجوانها که

- بیشتر
پاییز
۱۳۹۹/۰۱/۱۴

در مورد دختری که با hiv متولد میشه و چالش هایی که تو زندگی باهاشون مواجه میشه من کلا خوندن کتاب درمورد افرادی که زمین میخورن و سختی تو زندگیشون دارن ولی راه موفقیت و گذشتن از بحران رو پیدا میکنن

- بیشتر
marzieh
۱۳۹۹/۰۱/۱۹

خوب بود.دوسش داشتم. با اینکه کم پیش میاد کتاب خارجی رو تا تهش بخونم بخاطر ترجمه ها😅 اما این ترجمه اش خوب و روان بود. حداقل فایده ای که خوندن این کتاب میتونه داشته باشه اینه که بدونی چجوری با

- بیشتر
Mr.nobody
۱۳۹۹/۰۱/۱۲

کتاب خیلی خوبیه داستان زندگی فردیه که از بچگی HIV داشته، و اتفاقاتی که باهاش روبرو میشه... ضمنا این داستان رو از زبون خودش می‌شنویم آخرهاش چیزای خوبی نوشته. پیشنهاد می‌کنم بخونید ترجمه‌ش هم عالیه

حمید فروغی
۱۴۰۲/۰۱/۱۶

واقعا عااااالیه ترجمه که اصلا به نظر من از خود کتاب هم بهتره این اولین کتاب از نشر اطراف هست که خوندم، تعریفش رو زیاد شنیده بودم و کنجکاو بودم دستپخت این نشر رو هم مزه کنم وااااااااقعا چسبید مرسی اطراف مرسی طاقچه بعد از خوندن

- بیشتر
samira
۱۴۰۰/۰۷/۰۹

داستان واقعی دختری که از بدو تولد مبتلا به HIV بوده و از مشکلاتش در اجتماع،طرد شدن در مدرسه و برخوردهای مردم صحبت میکنه…. کاش افرادی که متفاوتن و شبیه ما و معیارهای ما نیستن رو بپذیریم و مورد آزار و

- بیشتر
SafaSalari
۱۴۰۰/۰۳/۳۰

کتاب درباره دختریست که ایدز داره و وقتی بچه های راهنمایی متوجه میشن چه واکنش هایی نشون میدن و تاثیرش روی پیج چیه به نظرم هرکس یک بار باید این کتاب را بخواند تا متوجه تاثیر سخنانش روی افراد شود

خودکشی سومین دلیل مرگ جوانان است
Milad
اگر با باکتری که موجودی زنده است آلوده شوید می‌توانید آنتی‌بیوتیک مصرف کنید تا آن را از بین ببرید. اما اگر گرفتار ویروس شوید ـــ حالا می‌خواهد ویروس آنفلوانزا باشد یا سرماخوردگی یا HIV ـــ هیچ چیزی نمی‌تواند آن را بکشد؛ چون از اساس این ویروس زنده نبوده که حالا بخواهد بمیرد.
سیّد جواد
اگر شمایی که الان این را می‌خوانید در دوره‌ای سخت به سر می‌برید، طاقت بیاورید. همراهان‌تان جایی آن بیرون هستند، دوستانی که شما را همین‌طور که هستید دوست دارند. وقتی پیدایشان کردید، بلندتر از چیزی که تصور می‌کنید می‌خندید. خنده‌هایی که همهٔ سوراخ سنبه‌های قلب‌تان، همهٔ جاهایی را که غم تویشان سرک کشیده پر می‌کند. و اگر طاقت بیاورید پیدایشان می‌کنید. پس طاقت بیاورید.
z.gh
اگر آن‌قدر خوش‌شانس بوده‌اید که نفهمید وقتی غم احاطه‌تان می‌کند چه احساسی دارد، من بهتان اطمینان می‌دهم که کسی در نزدیکی شما نیاز به مهربانی دارد. همین امروز نیاز دارد. به شدت نیاز دارد. با او مهربان باشید. کمی کنارش بنشینید. ازش سؤال کنید. بیشتر و بیشتر با او آشنا شوید. شریکش چی‌پف بخورید. واقعاً همین‌قدر ساده است. در نهایت، اگر بزرگسال هستید و بچه‌هایی که تحت مراقبت‌تان هستند چیزی می‌گویند، لطفاً گوش کنید. نگویید کاری از دست‌تان بر نمی‌آید. نگویید «بچه‌ها همین‌جوری‌ان دیگه.» شانه بالا نیندازید. و لطفاً، لطفاً اسمش را «شلوغ‌بازی» نگذارید. سخت است که بچه باشید و با بزرگ‌ترها حرف بزنید. توانایی می‌خواهد که سراغ آدم‌بزرگ‌ها بروید. شجاعت لازم دارد که ازشان کمک بخواهید. قدرش را بدانید. اگر مطمئن نیستید چه کار کنید، از کسی بپرسید. تکلیف‌تان را انجام دهید. گوش کنید. هرگز از تلاش دست برندارید.
z.gh
خودکشی سومین دلیل مرگ جوانان است و حداقل یک مطالعه نشان می‌دهد که دلیل نصف این خودکشی‌ها آزار و اذیت هم‌سالان است. می‌توانی هزاران داستان روی اینترنت پیدا کنی، هزاران کودکی که با امید متولد شده بودند، مدتی در زندگی‌شان شاد بودند و حالا به خاطر این‌که دوستان و آشنایان‌شان بی‌رحمی را به مهربانی ترجیح داده بودند از دنیا رفته بودند.
کاربر ۱۵۲۴۶۴۵
«تو خیلی کوچیکی، دنیا خیلی پیچیده است و تو خیلی کوچیکی.»
سیّد جواد
چیزهایی که شما را زنده نگه می‌دارند، مثل صدای موتور یخچال هستند، یا تلویزیونی که مادرتان تمام روز روشن می‌گذارد تا سکوتِ زیادیِ خانه عصبی‌اش نکند. چیزهایی که ما را زنده نگه می‌دارند بخشی از دنیای ما می‌شوند و آن‌قدر برایمان عادی می‌شوند که به آن‌ها هیچ توجهی نمی کنیم.
Aysan
شنیده‌اید که می‌گویند هر پیشامدی دلیلی دارد؟ من به این حرف اعتقاد دارم. بهترین موهبت‌ها یک‌دفعه نازل می‌شوند، بی هیچ توضیحی. اتفاقی به نظر می‌رسند. معمولاً حتی هیچ شباهتی هم به موهبت ندارند. اما شما می‌پذیریدشان، چون چیزهایی هستند که انگار قرار بوده جلوی پای شما سبز شوند. بخت خودتان را امتحان می‌کنید. بعد، چند سال دیگر، وقتی مسیر قدم‌هایی را که برداشته‌اید دنبال می‌کنید می‌فهمید که همین اتفاق یک موهبت بوده، که این لحظه سرنوشت‌ساز بوده، چیزی که همه چیز را تغییر داده. و آن موقع اصلاً این را نمی‌دانسته‌اید.
سیّد جواد
داور ازم پرسید که دوست دارم موتور قطار باشم یا واگن آن. با اطمینان جواب دادم «موتور.» داور پرسید چرا و من جواب دادم «چون ترجیح می‌دم رهبر باشم تا پیرو.»
یکتا
آقای معلم متوجه شد که دارم به مجسمه نگاه می‌کنم. گفت «ارسطوئه. چیزی درباره‌ش می‌دونی؟» سرم را به علامت منفی تکان دادم و مجسمه را برداشتم. «ارسطو به شخصیت و فضایل اخلاقی اعتقاد داشت.» سرم را طوری تکان دادم که انگار فهمیده‌ام. ادامه داد «به آموزش اعتقاد داشت. به این‌که از دانش استفاده کنیم تا آدم‌های بهتری بشیم. نظر تو در این مورد چیه؟» شانه بالا انداختم. قبل از این‌که مجسمه را سر جایش بگذارم، خوب نگاهش کردم. بعد سر بلند کردم، به معلم نگاه کردم و گفتم «فکر کنم تعداد کمی از آدم‌ها این کار رو انجام می‌دن.»
z
HIV مثل نابغه‌ای شرور در بین ویروس‌هاست. HIV سیستم ایمنی بدن را به خدمت خودش در می‌آورد.
سیّد جواد
ویروس‌ها موجودات خنده‌داری هستند
سیّد جواد
آدم می‌تواند با گریه همه چیز را از دلش بیرون بریزد و خودش را سبک کند. آخر سر چیزی که باقی می‌ماند، یک‌جور عزم است.
la lumière
به سمتش رفتم، به من لبخند زد، لبخندی گرم و شاد. اگر می‌توانستم آن لبخند را توی بطری بریزم و نگهش دارم، این کار را می‌کردم. آن را توی بطری می‌ریختم و نگهش می‌داشتم تا بتوانم هر وقت نیاز به کمی محبت بیشتر دارم، نگاهش کنم
z.gh
«من اصلاً تحمل آدم‌های دورو رو ندارم، می‌دونی؟ منظورم اینه که اگه نمی‌خوای با کسی دوست باشی، خب دوست نباش اما پشت سرش حرف بیخود نزن، تا بعد بهش مثل دوست‌های صمیمی سلام کنی و دیگران رو بخندونی.»
z.gh
جوانی، نه کودکی است، نه بزرگسالی؛ جایی است میان این دو. جایی است برای بالا و پایین رفتن‌های متناوب بین کودکی و بزرگسالی، برای افتادن‌ها و بلندشدن‌هایی که اگر نباشند، کودکی تا ابد باقی می‌ماند
آیدا
خوبیِ داشتنِ دوست صمیمی همین بود؛ فقط کافی بود مشکلی را با او در میان بگذاری تا برطرف شود.
z
خوبیِ داشتنِ دوست صمیمی همین بود؛ فقط کافی بود مشکلی را با او در میان بگذاری تا برطرف شود.
naqme
معلوم شد وقتی به آخر خط می‌رسی ــــ و این درست جایی بود که من بودم ــــ دیگران انتظار زیادی ازت ندارند.
HeliOs
نیاز داشتم کسی بهم بگوید که اتفاقاتی که برایم می‌افتد نادرست است، این‌که بچه‌ها «پیدز» صدایم بزنند و کاری کنند که از خودم خجالت‌زده شوم اشتباه است، و این‌که مربی پروندهٔ پزشکی‌ام را نگاه کند و دربارهٔ بیماری‌ام فضولی کند اشتباه است. نیاز داشتم کسی تصدیق کند که کل قضایا ــــ یادداشت‌ها، نظرها، پچ‌پچ‌ها، اسم‌های مستعار، پشت سر حرف زدن‌ها، و این‌که همهٔ شکایت‌هایم را نادیده می‌گرفتند یا اسمش را شلوغ‌بازی می‌گذاشتند ــــ صاف و پوست‌کنده نادرست است. من گناهی نکرده بودم که مستحق تحقیر باشم. می‌خواستم کسی به من بگوید که ایرادی ندارم. اما اعتراف می‌کنم که یک چیز دیگر هم می‌خواستم. چیزی که به این اندازه شرافتمندانه نبود: می‌خواستم ببینم که آن‌ها به خودشان می‌پیچیند. همه‌شان
H.E.L.I.A

حجم

۲۶۹٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۵۶ صفحه

حجم

۲۶۹٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۵۶ صفحه

قیمت:
۶۵,۰۰۰
تومان