دانلود و خرید کتاب پخمه عزیز نسین ترجمه رضا همراه
تصویر جلد کتاب پخمه

کتاب پخمه

نویسنده:عزیز نسین
انتشارات:انتشارات گیوا
امتیاز:
۳.۶از ۱۲ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب پخمه

کتاب پخمه، اثری از عزیز نسین، نویسنده‌ی طنزپرداز ترک درباره‌ی مردی به نام پخمه است که مصداق بارز این ضرب‌المثل است: خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو!

پخمه‌ عزیز نسین را با ترجمه‌ی رضا همراه بخوانید و از طنز تلخ آن لذت ببرید.

درباره‌ی کتاب پخمه

عزیز نسین داستان بلند طنزآمیز پخمه را در قالب وقایع روزمره‌ی اجتماعی نوشته است. این داستان روایت زندگی مردی به نام «پخمه» است. او تلاش می‌کند که زندگی سالمی داشته باشد. اما از بخت بدش در جامعه‌ای گرفتار شده است که همه‌ی افراد در مسیر مخالف او هستند. با این شرایط قدم در مسیر درست گذاشتن هر روز سخت‌تر و سخت‌تر می‌شود. اوج داستان اینجا است که او برای دست و پا کردن یک زندگی معمولی و به‌دوراز هرگونه دروغ و دزدی تلاش می‌کند ولی در نهایت به جرم گناه ناکرده به زندان می‌افتد.

کتاب پخمه را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

اگر از خواندن کتاب‌های طنز لذت می‌برید، کتاب پخمه را بخوانید. پخمه برای کسانی که آثار دیگر عزیز نسین را دوست داشته‌اند نیز کتابی جذاب و خواندنی است.

درباره‌ی عزیز نسین

محمت نصرت با نام هنری عزیز نسین، مترجم و نویسنده و طنزنویس ۲۰ دسامبر ۱۹۱۵ در استانبول به دنیا آمد. ماجرای انتخاب این اسم مستعار برای خودش هم داستانی جذاب دارد. او عزیز که نام پدرش است را به عنوان نام هنری خود انتخاب کرد. نسین در زبان ترکی به معنای «تو چه‌کاره‌ای؟» است. او که سردبیری گاهنامه طنز را بر عهده داشت، به دلیل دیدگاه‌های سیاسی‌اش، چندین بار به زندان افتاد. داستان‌های کوتاه عزیز نسین در ایران به دست مترجمان مختلفی مانند ثمین باغچه‌بان، احمد شاملو، رضا همراه و صمد بهرنگی به فارسی ترجمه شد و در سراسر دنیا آثار او را به سی زبان می‌خوانند. عزیز نسین از یک سوقصد از طرف گروه‌های افراطی در حادثه آتش‌سوزی هتل جان سالم به در برد و در نهایت در ۶ ژوئیه ۱۹۹۵ در آلاچاتی در استان ازمیر ترکیه چشم از دنیا فروبست.

 بخشی از کتاب پخمه

جدی میگم، تمام بدبختی من از چند تا تکه کتلت شروع شد! مدت‌هاست انتقام همین کتلت‌ها را پس میدم. پنج شش ساله که من خودم نیستم. هرروز و هر هفته به یک قیافه در میام. الان هم که پیش شما نشستم، نمی‌دانم کی هستم. یک روز بازرس شدم، یک وقت دکتر شدم، مدتی مهندس بودم. خلاصه هر چی بگی شده‌ام غیر از خودم. اگر یک نفر از عقب صدا کند علی، احمد، محمد، حسن! من خیال می‌کنم با من کارداره؛ چون صدتا اسم دارم.

با حیرت پرسیدم:

- یعنی چی؟

- جواب این سؤال شما خیلی مشکله و باید مقدمهٔ مفصلی براش چید. خلاصه اینکه سرنوشت، آدم را خیلی زیر و رو میکنه.

هیچکس نمیدونه فردا چه اتفاقی براش می‌افتد. مثلاً در راه می‌رویم، یک‌دفعه پامون به سنگ میخوره و یا اینکه می‌افتیم توی جوی آب و همین موضوع باعث میشه که از یک حادثهٔ بزرگ جان سالم به در می‌بریم.

صبح از خونه بیرون می‌آییم برویم دنبال کاری که در نظر داریم، یک دوستی سر راهمان سبز میشه و پس از احوال‌پرسی، ما را به جایی میبره که در آنجا عاشق یک دختر خوشگل میشیم و بعد باهاش ازدواج می‌کنیم. به عقیدهٔ شما به این چیزها چی میشه گفت؟ هوم؟

اگر پایمان به سنگ نمی‌خورد و یا توی جوی آب نمی‌افتادیم و یا اون دوست را نمی‌دیدیم، زندگی ما شکل دیگری می‌گرفت؟

داستان من هم، نظیر یکی از همین حوادث است که به خاطر خوردن چند تا کتلت، مسیر زندگیم عوض شد.

از این مقدمه‌چینی‌هاش داشت حوصله‌م سر می‌رفت. دلم می‌خواست زودتر اصل داستان را شروع کند!

پخمه پک محکمی به سیگارش زد و ادامه داد:

- آن روزها من شاگرد دبیرستان نظام بودم.

بیمه رب العالمین
حافظ عبدالشکور شاوزی
حل و فصل اختلافات ورزشی
حامد علی زاده اقدم
قراردادهای ورزشی
حامد علی زاده اقدم
اوج پرواز
ماری روزنبرگ
محض اندکی تأمل
لیلا زینال پور
خوددرمان گری با پاکسازی چاکراها
ژاله نعمتی
سبک های فرزندپروری، طرح واره های ناسازگار اولیه و کمال گرایی
یاسمین معماریان
تأویل آیات قرآنی
نجیبه هنرور
سبک های فرزندپروری نوجوانان در دنیای چالش برانگیز فعلی (جلد دوم)
بوکی اکین-اوگونلانا
اصول و تکنیک های داستان نویسی نوین در جهان (جلد اول)
علی کشاورز قدیمی
چه کسی پنیر مرا جابجا کرد؟
اسپنسر جانسون
ویزا برای رابطه عاشقانه
فرانک کلابی
ویزا برای حال خوب
فرانک کلابی
ویزا برای اتاق خواب
فرانک کلابی
ویزا برای مجردها
فرانک کلابی
خوددرمان‌ گری با پاکسازی چاکراها
ژاله نعمتی
آقای سیب‌ زمینی و خانم هویج، دختر شیشه‌ ای!!!
فرانک کلابی
آقای سیب‌ زمینی و خانم هویج، آقای چای‌ خوریان
فرانک کلابی
آقای سیب‌ زمینی و خانم هویج، با خانم سیب آشنا شوید
فرانک کلابی
آقای سیب‌ زمینی و خانم هویج، دقیقه ۹۰
فرانک کلابی
علیرضا سلامی
۱۴۰۰/۰۷/۱۰

پخمه یکی از داستان های قشنگ و خنده دار عزیز نسین هست بخونید و بخندید

zahrratta
۱۴۰۰/۱۱/۲۷

از اون کتابای حال خوب کن و بامزه.

«تورو خدا فکرش را بکنید: این‌همه مسلمان در فقر و بدبختی غوطه می‌خورند، کسی به فکرشان نیست، ولی برای یک نفر مسیحی که مسلمان شده چقدر ابراز علاقه می‌کنند، حالا اگر من بگم آلمانی و مسیحی نیستم و برادر دینی شما و اهل مملکت شما هستم، آیا باز هم حاضرند به من کمک کنند؟ مسلماً نه!»
mohiii ftt
جنایت‌کارها و کلاه‌بردارها، اگر تیغشان به عرش هم کار بکند، باز آدم‌های بدخت و بیچاره‌ای هستند. میلیون‌ها پول و سال‌ها خوشی به یک ساعت دلهره و بلاتکلیفی نمی‌ارزه. اون جهنمی که برای جنایت‌کاران وعده دادن، گمان نمی‌کنم از این لحظات انتظار سخت‌تر باشد. به قول معروف «ترس از مرض، به مراتب بدتر از خود مرضه!»
saede

حجم

۲۰۰٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۵۶ صفحه

حجم

۲۰۰٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۵۶ صفحه

قیمت:
۱۹,۹۰۰
تومان