دانلود کتاب صوتی ماجرای نزاع ایوان ایوانویچ و ایوان نیکیفورویچ با صدای سیاوش اکبریان + نمونه رایگان
تصویر جلد کتاب صوتی ماجرای نزاع ایوان ایوانویچ و ایوان نیکیفورویچ

دانلود و خرید کتاب صوتی ماجرای نزاع ایوان ایوانویچ و ایوان نیکیفورویچ

معرفی کتاب صوتی ماجرای نزاع ایوان ایوانویچ و ایوان نیکیفورویچ

کتاب صوتی ماجرای نزاع ایوان ایوانویچ و ایوان نیکیفورویچ نوشتهٔ نیکلای گوگول با ترجمهٔ بابک شهاب و صدای سیاوش اکبریان منتشر شده است.

درباره کتاب صوتی ماجرای نزاع ایوان ایوانویچ و ایوان نیکیفورویچ

۲ ارباب روسی که نام کوچک هر دو ایوان است مدت زیادی با هم دوست صمیمی بودند. دوستی و علاقه این دو فرد بسیار مشهور بود و سال‌ها در کنار هم دیده می‌شوند. اما یک روز همه چیز تغییر می‌کند. این ۲ نفر سر یک تفنگ، دعوا می‌کنند و همین نزاع کوچک دوستی‌شان را تغییر می‌دهد و ازآن‌پس نزاعی طولانی بین آن‌ها شکل می‌گیرد. گوگول در این اثر، زندگی پیش‌پاافتاده و مبتذل مردم را روایت می‌کند و با بیانی متفاوت داستانی جذاب خلق می‌کند.

داستان کتاب صوتی ماجرای نزاع ایوان ایوانویچ و ایوان نیکیفورویچ با روایت ویژگی‌های شخصیت‌های داستان شروع می‌شود. ایوان‌ها با هم دوست‌اند اما بسیار متفاوت هستند و بخش اول کتاب ویژگی‌های آن‌ها را روایت می‌کند. 

شنیدن کتاب صوتی ماجرای نزاع ایوان ایوانویچ و ایوان نیکیفورویچ را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب به علاقه‌مندان به ادبیات روسیه پیشنهاد می‌شود.

درباره نیکلای گوگول

نیکلای واسیلیویچ گوگول (۱۸۵۲ ـ ۱۸۰۹) در خانواده‌ای از طبقهٔ متوسط و علاقه‌مند به ادبیات در اوکراین متولد شد. تحصیلات متوسطهٔ خویش را در شهر نژین به پایان رساند. گوگول حتی هنگامی که محصل بود، مهارتش را در نویسندگی نشان داده بود. او پس از ترک مدرسه در آرزوی به‌دست‌آوردن کاری آموزشی و یا دولتی و کسب وجهه‌ای ادبی به پترزبورگ رفت. در سال ۱۸۲۹ با نام مستعار و. آلوف منظومه‌ای رمانتیک به نام هانس کوچلگارتن منتشر کرد، اما این منظومه توفیق چندانی نیافت و حتی از سوی افراد اهل مطالعه و منتقدان نیز مورد استهزا قرار گرفت. سرانجام گوگول در پایان سال ۱۸۲۹ موفق به یافتن پستی رسمی در یک اداره دولتی شد. او به نوشتن ادامه داد. در ۱۸۲۹ منظومهٔ هانس کوشِل‌گارتِن را منتشر کرد. این کتاب با موفقیتی روبه‌رو نشد و همه نسخه‌های آن را خود گوگول خرید و آتش زد. این شکست، نویسندهٔ تازه‌کار را نسبت به ادبیات دلسرد کرد، ولی سرخوردگی او طولانی نبود. 

در سال‌های ۱۸۳۱–۱۸۳۲ داستان‌های منثور «شب‌هایی در قصبهٔ نزدیک دیانکا» منتشر شد و تحسین الکساندر پوشکین را به همراه داشت. او به نوشتن ادامه داد و با کتاب نفوس مرده جایگاه خودش را میان نویسندگان پیدا کرد. آن چیزی که او را در جهان مشهور کرده است داستان شنل است که آن را آغازگر داستان کوتاه روسی می‌دانند. 

بخشی از کتاب ماجرای نزاع ایوان ایوانویچ و ایوان نیکیفورویچ

«پوستین ایوان ایوانویچ معرکه است! بی‌نظیر است! چه پشم بره‌ای! پشمش واقعاً محشر است! دیوانه‌کننده است! حاضرم هرچه دارم و ندارم بدهم، به‌شرطی که کسی مثلش را نشان بدهد! شما را به خدا نگاه کنیدمخصوصاً وقتی دارد با کسی حرف می‌زنداز بغل: دهان آدم آب می‌افتد! اصلاً در وصف نمی‌گنجد: مخمل، نقره، آتش! خدایا، خداوندا! ای نیکلای معجزه‌گر، ای قدیس ربانی! آخر چرا من چنین پوستینی ندارم؟ او پوستینش را زمانی دوخت که آگافیا فداسی‌یونا هنوز به شهر کیِف نرفته بود. آگافیا فداسی‌یونا را که می‌شناسید؟ همانی که گوش آقای نماینده را گاز گرفت.

ایوان ایوانویچ انسان فوق‌العاده‌ای است!‌ نمی‌دانید چه خانه‌ای در میرگورود دارد! دورتادورش سایه‌بان‌هایی تعبیه کرده با پایه‌هایی از چوب بلوط؛ زیر سایه‌بان‌ها هم نیمکت کار گذاشته است. وقتی هوا خیلی گرم می‌شود، ایوان ایوانویچ پوستین و زیرپوستینی‌اش را می‌کَند و با یکتاپیراهن زیرسایه‌بان‌ها لم می‌دهد و حیاط و خیابان را تماشا می‌کند.

چه درخت‌های گلابی و سیبی جلوی پنجره‌هایش دارد! کافی است پنجره را باز کنید تا شاخه‌هایشان یکباره سر بکشند توی اتاق. این حالا جلوی خانه‌اش است، بیایید ببینید داخل باغش چه خبر است! چیزی نیست که آنجا پیدا نشود! آلو، آلبالو، گیلاس، انواع‌واقسام سبزیجات، آفتاب‌گردان، خیار، خربزه، نخودفرنگی و لوبیا. آنجا حتی انبار گندم و کارگاه آهنگری هم دارد.

انسان فوق‌العاده‌ای است این ایوان ایوانویچ! کشته‌مردهٔ خربزه است. خربزه خوراکی محبوبش است. همین‌که ناهارش تمام می‌شود، با یکتاپیراهن می‌رود زیر سایه‌بان و بی‌درنگ به گاپکا دستور می‌دهد برایش دوتا خربزه بیاورد. بعد خودش قاچشان می‌کنـد، تخمه‌هایشان را می‌گذارد داخل کاغذی مخصوص و شروع می‌کند به خوردن. بعد به گاپکا دستور می‌دهد برایش دوات بیاورد و با خط خودش روی کاغذهای تخمه می‌نویسد: «این خربزه در این تاریخ خورده شد.» اگر مهمانی هم در آن زمان حضور داشته باشد، می‌نویسد: «فلان کس هم شرکت داشت.»

قاضیِ میرگورودعمرش را داده است به شماهمیشه محو تماشای خانهٔ ایوان ایوانویچ می‌شد. بله، خانهٔ بدی نیست. از اینکه دورتادورش هشتی‌های بزرگ و کوچک ساخته‌اند خیلی خوشم می‌آید. به همین خاطر اگر از دور به آن نگاه کنید، فقط سقف‌هایی می‌بینید که روی هم سوار شده‌اند؛ عین بشقابِ پر از بلینی، یا بهتر است بگوییم، شبیه قارچ‌هایی که طبقه‌طبقه روی تنهٔ درخت رشد می‌کنند. البته همهٔ سقف‌ها با نی پوشانده شده‌اند و یک بید، یک بلوط و دو درخت سیب هم با شاخه‌های انبوه به آنها تکیه داده‌اند. از بین درخت‌ها هم پنجره‌های کوچکی با حفاظ‌های کنده‌کاری‌شده و سفید گهگاه به‌چشم می‌خورند؛ حتی می‌شود گفت انگاری یکدفعه وسط خیابان ظاهر می‌شوند.»

کبوتر سفید
۱۴۰۱/۰۶/۲۷

ادبیات روس است دیگر، غریب با اسامی سخت ولی گوینده از پس کار برآمده و جذابیت کار را نگه داشته است

زمان

۲ ساعت و ۴۶ دقیقه

حجم

۱۵۲٫۶ مگابایت

قابلیت انتقال

ندارد

زمان

۲ ساعت و ۴۶ دقیقه

حجم

۱۵۲٫۶ مگابایت

قابلیت انتقال

ندارد

قیمت:
۶۹,۰۰۰
تومان