دانلود و خرید کتاب پیتر نیمبل و چشم های شگفت انگیزش جاناتان آکسییر ترجمه محمدرضا شکاری
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب پیتر نیمبل و چشم های شگفت انگیزش اثر جاناتان آکسییر

کتاب پیتر نیمبل و چشم های شگفت انگیزش

معرفی کتاب پیتر نیمبل و چشم های شگفت انگیزش

کتاب پیتر نیمبل و چشم های شگفت انگیزش نوشته جاناتان آکسییر و ترجمه محمدرضا شکاری است. کتاب پیتر نیمبل و چشم های شگفت انگیزش را انتشارات پرتقال منتشر کرده است، این انتشارات با هدف نشر بهترین و با کیفیت‌ترین کتاب‌ها برای کودکان و نوجوانان تاسیس شده است. پرتقال بخشی از انتشارات بزرگ خیلی سبز است.

درباره کتاب پیتر نیمبل و چشم های شگفت انگیزش

 پیتر نیمبل در یک روز سرنوشت‌ساز از یک فروشنده دوره‌گرد مرموز یک جعبه می‌دزدد. درون جعبه چیزهای شگفت‌انگیزی پیدا می‌کند. سه جفت چشم جادویی. اولین جفت پیتر را به جزیه‌ای مخفی می‌برد و در آن جزیره یک ماموریت ویژه به او داده می‌شود. یک سفر خطرناک به سرزمین ناپدید شده. او باید جان مردمی را که به او نیاز دارند، نجات دهد.

 او که چشم‌های جادویی را همراهش دارد با دستیار وفادارش شوالیه‌ای که آمیزه‌ای از اسب و گربه است به سوی ماجرایی فراموش‌نشدنی و پر از حادثه می‌رود تا سرنوشتش را بیابد

این داستان جادویی و غیر قابل پیش‌بینی پر از رمز و راز و هیجان است که در فضایی فانتزی رخ می‌دهد. 

خواندن کتاب پیتر نیمبل و چشم های شگفت انگیزش را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

 این داستان برای نوجوانان بالای دوازده سال مناسب است.

بخشی از کتاب پیتر نیمبل و چشم های شگفت انگیزش

پیتر بیدار که شد، دید روی تخت نرمی دراز کشیده است. تخت آن‌قدر نرم بود که او برای یک لحظه خیال کرد دوباره در دریاچهٔ ترابل‌سام غوطه‌ور است. جعبهٔ چشم‌های شگفت‌انگیز را محکم توی بغلش گرفته بود. عضلاتش درد داشت و فرورفتگی‌ای در قفسهٔ سینه‌اش حس می‌کرد. انگشت‌هایش را آرام از روی جعبهٔ چوبی برداشت و بازوهای خشکش را ماساژ داد تا جان بگیرند. چند وقت بود که جعبه را این‌طوری نگه داشته بود؟ محض احتیاط، درش را باز کرد تا ببیند چشم‌ها هنوز آنجاست یا نه. چشم‌های سیاه و سبز مثل همیشه توی تخم‌های خودشان قرار داشتند. یک لحظه ترسید؛ چشم‌های طلایی کجا بودند؟‌! اما بعد پلک‌های ورم‌کردهٔ خودش را لمس کرد و متوجه شد آن‌ها توی کاسهٔ چشم خودش هستند. آن‌ها را بیرون آورد و توی جعبه در کنار بقیه گذاشت.

پیتر لحاف سنگینش را کنار زد و سعی کرد با محیط اطرافش آشنا شود. کل اتاق بوی عطری نامطبوع می‌داد که بدون شک اسمش را از روی یک گل گذاشته بودند. تا جایی‌که می‌توانست بو کند، کسی در آن نزدیکی‌ها نبود. بلند شد و بلافاصله سرش گیج رفت. وقتی به سرش دست زد، فهمید کاملاً پانسمان شده است. یعنی آسیب دیده بود؟‌ تا چه حد؟‌ پانسمانش ماهرانه نبود. به نظر می‌رسید یکی-احتمالاً یک بچه-یک گلوله پارچه برداشته و ناشیانه آن را دور سر او پیچیده است. به پانسمان دست زد و زخم عمیق و نسبتاً شدیدی را در فرق سرش پیدا کرد. وقتی انگشت‌هایش به زخم خورد، از جا پرید. خونش چند روزی می‌شد که خشک شده بود. با خودش فکر کرد چند وقت است که در این مکان عجیب حضور دارد؟

سرش را دوباره روی بالش بزرگ و پُف‌دارش گذاشت و گفت: «آهاااای!»

جوابی نیامد.

«کسی صدام رو می‌شنوه؟»

بازهم جوابی در کار نبود. آخرین چیزی که پیتر به یاد می‌آورد، سرزمین مجازات‌ها بود.

چه اتفاقی افتاده بود؟

خاطرهٔ محوی توی ذهنش بود؛ از زاغ‌ها، دزدها و...

نظرات کاربران

💜
۱۳۹۹/۱۲/۱۹

این کتاب بی نظیره * عالیه * من نسخه ی چاپی اش را دارم خیلی داستان جالبی داره😍 پیتر نیمبل، در بعدازظهری سرنوشت‌ساز، از فروشنده‌ی دوره‌گرد مرموزی، جعبه‌ای می‌دزدد؛ جعبه‌ای که حاوی سه جفت چشم جادویی است. اولین جفت او را

- بیشتر
Nazanin Moradi
۱۴۰۱/۰۵/۲۴

با خوندن کتاب دلم خواست دزد شم :)))))

Maryam
۱۴۰۰/۰۵/۱۹

سلام دوستان امروز میخوام بهترین کتابو بهتون معرفی کنم که نامش هست پیتر نیمبل که واقعا عالی هستش بهتون معرفی میکنم بخونیدش و لذت ببرید دوستان خسته نباشید بدرود🌺🌹🙏

نویسنده
۱۳۹۹/۱۰/۱۲

حتما جلد دومش هم بخونید اسمش سوفی کوایره 💙💙

niki
۱۳۹۹/۱۰/۰۴

عالی بود از نظر من این داستان بسیار دوست‌داشتنیه❤️

سوجین؛
۱۴۰۱/۱۰/۱۶

جاناتان آکسییر (Jonathan Auxier) داستان یک پسربچه یتیمی را روایت می‌کند که از نعمت بینایی محروم است و روزگارش را با دزدی می‌گذراند. او در یک بعد از ظهر سرنوشت‌ساز، جعبه‌ای از دوره‌گردی مرموز می‌رباید. درون جعبه سه جفت چشم

- بیشتر
دختری کتابخون:)
۱۴۰۱/۰۵/۰۳

من این کتاب رو قبلا خونده بودم و بیشتر از چیزی که انتظارش رو داشتم عالی بود... من کتاب های زیادی تو خیلی ژانر های مختلف خوندم و این یکی از بهتریناشون بود همچنین جلد بعدیش(سوفی کوآیر و کتاب های

- بیشتر
A.M
۱۴۰۱/۰۲/۳۰

به جرئت میتونم بگم این کتاب خارقالعاده است از محشرم محشر تره نمیدونم چرا ولی خیلی متعجبم که این کتاب منو اصلا به جاهایی برد که اصلا فکرشم نمیتونم بکنم خیلی خفن ، باحال، جذاب، هیجان انگیز و هزاران هزاران

- بیشتر
دختر کتاب خوان 📖 🌸
۱۳۹۹/۱۲/۰۸

کتاب خیلی فوق العاده ای بود و داستان جالبی هم داره👌👍🏻

REadER
۱۴۰۳/۰۱/۲۷

فقط همینقدر میگم: یک کتاب به یادماندنی بخونید و لذت ببرید

بریده‌هایی از کتاب
مشاهده همه (۵)
«حاضر بودم دست‌هام رو بدم، ولی چشم‌هام ببینه.»
h
پروفسور کیک پیرمرد خمیده‌ای بود با صدایی به‌اندازهٔ بند انگشت‌هایش، چروکیده!
niki
با تجربه‌ای که من دارم، قهرمان‌ها خوب‌تر از تو یا من نیستن. بااینکه گاهی‌وقت‌ها نجیبن، بیشتر وقت‌ها حُقه‌باز، زیرک و کمی هم گستاخَن.
zahra bijani
«دنیا پر از آب‌های کشف‌نشده‌ست. هرچی بیشتر روی آب سفر کنی، اونا عمیق‌تر و جادویی‌تر می‌شن.»
niki
جعبه را توی دستش گرفت و پرسید: «تو چی هستی؟» اگر پیتر می‌توانست ببیند، قلبش از کار می‌افتاد؛ لبخندی روی صورتش نمایان می‌شد و گلوی خشکش برای اولین‌بار در این ده سالِ نکبتی، خندهٔ واقعی‌اش را بیرون می‌داد. چون پیتر نیمبل به چیز بی‌نهایت فوق‌العاده‌ای برخورده بود که حتی تصورش را هم نمی‌شد کرد؛ چیزی که فقط می‌شود اسمش را گذاشت شگفت‌انگیز.
اندلس

حجم

۹۲۹٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۳۶۸ صفحه

حجم

۹۲۹٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۳۶۸ صفحه

قیمت:
۸۶,۰۰۰
۴۳,۰۰۰
۵۰%
تومان