دانلود و خرید کتاب مرگ فروشنده آرتور میلر ترجمه حسن ملکی
تصویر جلد کتاب مرگ فروشنده

کتاب مرگ فروشنده

نویسنده:آرتور میلر
مترجم:حسن ملکی
انتشارات:نشر بیدگل
امتیاز:
۳.۸از ۲۱ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب مرگ فروشنده

نمایشنامه مرگ فروشنده نوشته آرتور میلر ترجمه حسن ملکی است. این کتاب روایتی جذاب از انسان امروز است. این کتاب تصویری از سرمایه‌داری است. ظاهری زیبا اما باطنی به هم ریخته و ویران.

درباره کتاب مرگ فروشنده

نمایشنامه مرگ فروشنده روایت مرد فروشنده‌ای است که سال‌ها به همسرش خیانت می‌کند و حالا در واپسین روزهای زندگی از این کار پشیمان می‌شود و قصد دارد به همسرش بگوید. اما زندگی برای او تصمیم دیگری دارد، کتاب مرگ فروشنده شناخته‌ترین نمایش‌نامه آرتور میلر است که در ۱۹۴۹ منتشر شد و جایزه پولیتزر نمایش‌نامه و جایزه تونی بهترین نمایش‌نامه را برای او به ارمغان آورد. این نمایش‌نامه اگرچه در شش هفته در بهار ۱۹۴۸ نوشته شد، اما ده سال ذهن میلر را سرگرم خود کرده بود. مرگ فروشنده، اولین بار در فوریه ۱۹۴۹ در تئاتر برادوی شهر نیویورک اجرا شد و بیش از ۷۰۰ شب اجرا شد. اصغر فرهادی کارگردان برنده اسکار در سال ۱۳۹۴ فیلم فروشنده را با اقتباس از این نمایشنامه ساخت.

خواندن کتاب صوتی مرگ فروشنده را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

کتاب مرگ فروشنده برای تمام علاقه‌مندان به ادبیات نمایشی و ادبیات آمریکا مناسب است.

درباره آرتولر میلر نویسنده نمایشنامه مرگ فروشنده

آرتور اشر میلر (زاده ۱۷ اکتبر ۱۹۱۵ - درگذشته ۱۰ فوریه ۲۰۰۵) نویسنده، نمایش‌نامه‌نویس و مقاله‌نویس آمریکایی است. آرتور میلر با نوشتن تعداد زیادی نمایش‌نامه برای بیشتر از ۶۰ سال نقش مهمی در ادبیات و سینمای آمریکا داشت، او هنوز هم یکی از مشهورترین نمایشنامه نویسان معاصر است. معروف‌ترین اثر میلر نمایش‌نامه مرگ فروشنده است که بارها در صحنه‌های مختلف اجرا شده‌است. آرتور میلر هم‌چنین به‌خاطر ازدواج کوتاه‌مدت‌اش با مرلین مونرو شهرت دارد.

بخشی از کتاب مرگ فروشنده 

لیندا: خب، چرا این چیزها رو به هاوارد نمی‌گی، عزیزم؟

ویلی: (دلگرم شده.) می‌گم، حتماً می‌گم. پنیر چیزی مونده؟

لیندا: یه ساندویچ برات درست می‌کنم.

ویلی: نه، تو برو بخواب. یه‌خرده شیر می‌خورم. فوراً حالم خوب می‌شه. پسرها خونه‌ن؟

لیندا: خوابن. هپی امشب بیف رو برد سر یه قرار با دخترها.

ویلی: (جلب شده.) بارک‌الله؟

لیندا: چه کیفی داشت دیدنشون توُ دستشویی که پشت‌سر هم وایستاده بودن و صورتشون رو می‌تراشیدن. همین‌طور باهم بیرون‌رفتنشون. هیچ متوجه شدی؟ تمام خونه رو بوی لوسیون اصلاحشون برداشته.

ویلی: تصورش رو بکن. یه عمر کار می‌کنی، قسط خونه می‌دی. آخرش که صاحبش شدی، دیگه کسی نیست توش زندگی کنه.

لیندا: خب، عزیزم، زندگی همینه، باید بگذاری و بری. همیشه همین‌طور بوده.

ویلی: نه، نه، بعضی از آدم‌هابعضی‌ها به یه چیزهایی می‌رسن. بیف امرز صبح که من رفتم چیزی نگفت؟

لیندا: تو نباید ازش انتقاد می‌کردی، ویلی، مهلت می‌دادی پاش رو از قطار بگذاره پایین، اون‌وقت. تو پیشِ اون نباید کنترل اعصابت رو از دست بدی.

ویلی: منِ مادرمُرده کِی کنترل اعصابم رو از دست دادم. یک کلام ازش پرسیدم پول‌وپله‌ای به‌هم زده یا نه. این انتقاده؟

کتایون
۱۴۰۰/۰۲/۲۶

به زیر لایه های روابط انسانی می پردازه و اینکه کتمان حقیقت و درک نادرست از رویدادها تا چه حد این روابط رو بغرنج و لاینحل میکنه .....

arash47
۱۴۰۰/۰۵/۲۹

درون مایه کتاب زیبا هست و جنبه های روانشناختی دارد. اما متاسفانه ترجمه و خصوصا ویرایش این نسخه جالب نیست.

کاربر ۴۵۹۸۳۴۹
۱۴۰۱/۱۱/۰۲

من نسخه چاپی این کتاب رو خوندم، برام بسیار جذاب بود و تک تک صحنه هارو حس میکردم....عالی بود. اگر به نمایشنامه علاقه دارید گزینه خوبیه؛ همچنین این نمایشنامه در فیلم فروشنده هم با بازی شهاب حسینی و ترانه علیدوستی

- بیشتر
مجتبی
۱۴۰۳/۰۶/۲۸

نمایشنامه ای دو پرده ای از فضای یک خانواده از قشر ضعیف آمریکایی در بحبوحه‌های عقاید نظام سرمایه داری که باعث شده مردمی که فقط برای کسب ثروت بیشتر تلاش‌های طاقت فرسایی می‌کنند ، دچار ناامیدی شدیدی از زندگی بشوند

- بیشتر
همیشه تصمیم قاطع گرفته‌م که زندگیم رو بی‌خودی هدر ندم، اما هر بار که برمی‌گردم اینجا، متوجه می‌شم که تنها  کاری که کرده‌م این بوده که زندگیم رو هدر داده‌م.
محمد حسین
زد به جنگل، وقتی اومد بیرون، در بیست و یک‌سالگی، ثروتمند بود! دنیا یه‌جور صدفه، منتها توُ رختخواب نمی‌شه بازش کرد!
Ati
دنیا یه‌جور صدفه، منتها توُ رختخواب نمی‌شه بازش کرد!
pejman
ساکت و مؤدب و جدی باش. آدم شوخ رو شاید همه دوست داشته باشن، اما کسی پول دستش نمی‌ده.
سـورن
می‌دونی رمز کارش چی بود؟ می‌دونست چی می‌خواد، رفت دنبالش، بهش رسید!
Ati
همیشه همین رو می‌خواسته‌م. یه آپارتمان از خودم داشته باشم، یه ماشین، و یه مشت زن. بااین‌همه باز هم منِ لعنتی تنهام.
Ati
تصورش رو بکن! اسمش رو من روش گذاشتم. اسم هاوارد رو من روش گذاشتم.
محمد حسین
همیشه تصمیم قاطع گرفته‌م که زندگیم رو بی‌خودی هدر ندم، اما هر بار که برمی‌گردم اینجا، متوجه می‌شم که تنها  کاری که کرده‌م این بوده که زندگیم رو هدر داده‌م.
محمد حسین
پدر اوج خوشحالیش مواقعیه که انتظار چیزی رو می‌کشه!
Faezeh ☕
از کلان شروع کن تا به کلان ختم بشه. پنجاه‌تا بخواه.
سـورن
مهم نیست چی می‌گی، مهم اینه که چه‌جوری بگی‌چون همیشه شخصیت آدمه که برنده‌ست.
سـورن
دنیا یه‌جور صدفه، منتها توُ رختخواب نمی‌شه بازش کرد!
سـورن
بیف: رؤیاهای اشتباهی داشت. همه‌شون، همه‌شون اشتباه بودن. هپی: (تقریباً آماده برای ستیزه با بیف) این حرف رو نزن! بیف: هیچ‌وقت نفهمید چه‌جور آدمیه.
صبا
دنیا یه‌جور صدفه، منتها توُ رختخواب نمی‌شه بازش کرد!
ell
ویلی: تصورش رو بکن. یه عمر کار می‌کنی، قسط خونه می‌دی. آخرش که صاحبش شدی، دیگه کسی نیست توش زندگی کنه. لیندا: خب، عزیزم، زندگی همینه، باید بگذاری و بری. همیشه همین‌طور بوده.
Sara Keshavarz
هپی: ولی به نظر من اگه تازه شروع کرده‌ی‌منظورم اینه که‌این کار آینده‌ای هم داره؟ بیف: بگذار  یه چیزی بهت بگم، هپ، من دیگه نمی‌دونم آینده چیه. دیگه نمی‌دونم‌چی قراره بخوام.
کاربر ۶۰۰۷۰۹۹
کاش ماچش کرده بودم، بن! بن: زمان، ویلیام، زمان!
bitii
من نمی‌گم اون مرد بزرگیه. ویلی لومن هیچ‌وقت پول کلانی درنیاورد. هیچ‌وقت اسمش توُ روزنامه نرفته. بهترین شخصیت عالم نیست. اما آدمیزاده،
bitii
دنیا یه‌جور صدفه، منتها توُ رختخواب نمی‌شه بازش کرد!
bitii
لیندا: روم‌روم نمی‌شه. چطوری می‌تونم به روش بیارم؟ هر   روز می‌رم پایین و اون لولهٔ لاستیکی رو برمی‌دارم. اما، وقتی برمی‌گرده خونه، دوباره می‌گذارم سر جاش. چطور می‌تونم کاری کنم بهش بر بخوره؟ نمی‌دونم چی‌کار کنم. هر   روز  می‌میرم و زنده می‌شم، بچه‌ها. یه چیزی رو بهتون بگم، هر فکری به سر اون بزنه، من می‌فهمم. شاید به نظر اُمل‌بازی و احمقانه بیاد، اما بهتون می‌گم: اون همهٔ زندگیش رو برای شما گذاشت،
bitii

حجم

۱۴۰٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۶۴ صفحه

حجم

۱۴۰٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۶۴ صفحه

قیمت:
۷۸,۰۰۰
۵۴,۶۰۰
۳۰%
تومان