کتاب تو تنها نیستی
معرفی کتاب تو تنها نیستی
رمان تو تنها نیستی نوشته ژاکلین وودسون یک رمان اجتماعی دربارهی مشکلات و دغدغههای نوجوانها است. این کتاب موضوعات مختلفی مثل تبعیض نژادی، مهاجرت، فوت یا به زندان افتادن یکی از والدین را مطرح میکند. کتاب تو تنها نیستی داستان شش دوست است که با حرف زدن از مشکلات و دغدغههای زندگی خود، به هم نزدیک و نزدیکتر میشوند تا این که یه گروه خیلی صمیمی را تشکیل میدهند.
کتاب تو تنها نیستی به نوجوانان کمک میکند همدیگر را درک کنند و به نوعی پناه همدیگر باشند.
خواندن کتاب تو تنها نیستی را به چه کسانی پیشنهاد می کنیم
این کتاب را به تمام نوجوانان پیشنهاد میکنیم
بخشی از کتاب تو تنها نیستی
اولین هفتهٔ سپتامبر بود و باران بیوقفه میبارید. در امتداد جدولهای پیادهروها سیل جاری شده بود و کنار مدرسهمان چندتا ماشین وسط برکههای بزرگ آبِ باران گیر کرده بودند. هوای بیرون هنوز گرم بود، اما توی کلاسمان نمدار بود و کمی سرد. بعضی از بچهها داشتند با اسپینر بازی میکردند. یکی از پسرها، که اسمش را یادم رفته، سرش را گذاشته بود روی میزش. موهای فرفری تیرهاش را یادم است که افتاده بود روی بازوهایش. نمیدانم چرا آن موهای فرفری، که روی بازوهایش پیچ خورده بود و تا روی میزِ خطخطی میرسید، از همه چیز برایم ناراحتکنندهتر بود. هشت نفر توی کلاس بودیم. کلاس کوچک ما برای این تشکیل شده بود که مسئولان مدرسه میخواستند یک چیز جدید امتحان کنند، اینکه آیا میشود هشتتا بچه را با هم و همراه یک معلم در یک کلاس گذاشت و نتیجهٔ فوقالعاده گرفت؟ هشتتا بچهٔ خاص را.
میدانستیم یکجورهایی با بقیهٔ بچهها فرق داریم، هرچند هیچوقت کسی این را به زبان نمیآورد. همهٔ ما قبلاً در یک کلاس بزرگ بودیم. درسمان افت کرده بود و بقیهٔ بچهها از ما جلو زده بودند. وانمود میکردیم این تفاوت یادگیری برایمان مهم نیست، ولی خودمان میدانستیم مهم است. مسئولان مدرسه هم میدانستند میدانیم. مسئولان مدرسه میدانستند بقیهٔ بچهها توی حیاط بزرگ مدرسه به ما میخندند و اذیتمان میکنند، این را میدانستند که بعضی روزها الکی میگوییم دلمان درد میکند یا گلودرد گرفتهایم که توی خانه بمانیم و نیاییم مدرسه. تازه سپتامبر بود، برای همین کسی نمیدانست نتیجهٔ این آزمایش مثبت است یا نه. معلممان، خانم لاورن، قدبلند و صبور بود و لحن گرم و مهربانی داشت. از همان لحظهٔ اول عاشقش شدیم. خود مدرسه هم پنجرههای بزرگ داشت و رنگ دیوارهایش روشن بود. عمو میگفت یکی از بهترین مدرسههای شهر است. من و هالی از کلاس اول همین مدرسه بودهایم، برای همین راستش مدرسهٔ دیگری را ندیدهام که با آن مقایسهاش کنم. ولی اگر معلمهای مهربان و کلاسهایی با پنجرههای بزرگ معیار «بهترین بودنِ» چیزی باشد، پس باید بگویم حق با عمو بود.
حجم
۱۲۳٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۶۰ صفحه
حجم
۱۲۳٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۶۰ صفحه
نظرات کاربران
خیلی قشنگ بوود🥺🐚 وقتی تموم شد به دوستام گفتم میشه بیست سال دیگه بیاید همدیگرو ببینیم😂☁️
🌙 داستان ما در مورد هِیلی، استبان، هالی، اِماری، اشتون و تیاگو نوشته شده.. چندتا همکلاسی که کم کم باهم صمیمی میشن. و همش به خاطر معلمشون خانم لاوِرنـه ؛ که اونها رو میبره به کلاس هنر قدیمی و خالیِ مدرسه و
*تو تنها نیستی . . . . نیازی نیست که کتابای تاثیر گذار و قشنگ حتما حجیم و قطور باشن! شاید صفحات اول کمی خسته کننده باشه ولی به خوندن ادامه بدید! من بعد از اینکه کتاب (تو تنها نیستی)رو به پایان رسوندم،افسوس خوردم که چرا انقد
کتاب فوق العادهای هست، من از خواندنش لذت فراوان بردم، و به همه نوجوون ها پیشنهاد می کنم که حتما بخوانند. کتاب بسیار عالیی هستش😍
عالیست ممنون از طاقچه💕💕💕
کتاب خوبی بود و واقعا دوستی که بینشون شکل گرفت خیلی دلنشین بود...وقتی این کتاب رو میخوندم به مشکلاتی که میگفتن میخندیدم، خنده هایی که از روی گرین:) میفهمین چی میگم!؟:) و مطمئنم اگه یه نویسنده ایرانی این رو مینوشت
یکی از بهترین کتاب هایی که تا حالا خوندم اون هم درباره ی بزرگترین مشکل تاریخ بشریت
درباره این کتاب باید بهتون بگم واسه اونایی که طرفدار سبک رئال یا واقع گرا هستن فوقالعاده س به طوری که با خوندن هر فصل برای خوندن فصل بعد تشنگی پیدا خواهید کرد
من نسخه چاپی این کتاب را دارم خیلی عالی بود به نظر من یکی از بهترین کتاب های انتشارات پرتقال است به همه پیشنهاد میکنم بخونید
کتاب «تو تنها نیستی» رمانی نوشته ی «ژاکلین وودسن» است که نخستین بار در سال 2018 به انتشار رسید. دختری کلاس ششمی به نام «هیلی» و بهترین دوستش «هالی» وقتی به یک کلاس درس فرستاده می شوند، چیز زیادی در