کتاب مدرسهی جاسوسی؛ جلد هفتم
معرفی کتاب مدرسهی جاسوسی؛ جلد هفتم
کتاب مدرسهی جاسوسی؛ جلد هفتم نوشته استوارت گیبز است. این کتاب را انتشارات پرتقال با ترجمه مریم رفیعی منتشر کرده است. در این کتاب هفت جلدی میخوانید چطور یک دانشآموز ساده آموزش آموزش میبیند که جاسوس باشد.
درباره کتاب مدرسهی جاسوسی؛ جلد هفتم
استان بِن ریپلیه، شاگرد ممتاز و نابغهی ریاضی ۱۲ ساله است. آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا از او میخواهد به آکادمی فوق محرمانهی اَبَرجاسوسهای آینده بپیوندد. اما در حقیقت بن یک طعمه است برای بیرون کشیدن یک جاسوس دوطرفه و خطرناک.
مجموعهی هفت جلدی مدرسهی جاسوسی یک مجموعهی بسیار متفاوت است که همهی چیزهای محرمانه را درآن پیدا میکنید. بنجامین که یه نابغهی ریاضی ۱۲ ساله است وارد مدرسهی جاسوسی میشود و آنجا تجربههای عجیب و سختی را پشت سر میگذارد. این مجموعه پر از ماجراجویی و اتفاقات جذاب است.
خواندن کتاب مدرسهی جاسوسی؛ جلد هفتم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام نوجوانان و کودکان علاقهمند به داستانهای پرهیجان پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب مدرسهی جاسوسی؛ جلد هفتم
مدرسهٔ جاسوسی برای تشخیص مأمور میدانی خوب یک معیار کلیدی داشت و آن سنجش توانایی ما برای صبح زود بیدار شدن بود. طبق اصل آمادگی سانچز: تمام چیزهای مهم در بدترین زمان ممکن اتفاق میافتند. معمولاً نیمهشب.
سر شام به این نتیجه رسیده بودیم که مأموریتمان باید رأس ساعت ۵ صبح شروع شود، برای همین تصمیم گرفتم زنگ ساعتم را روی ۴: ۳۰ بگذارم تا سر فرصت لباس بپوشم و آماده شوم. بیدار شدن در آن ساعت کار آسانی نبود، مخصوصاً بعد از اتفاقات خستهکنندهٔ چند روز گذشته؛ بااینحال بهزور خودم را از تخت بیرون کشیدم. همکاران جاسوسم به سبکهای مختلفی که معمولاً با مهارتهایشان هماهنگی داشت، بیدار شدند؛ مایک و زویی هردو ساعت ۴: ۴۵، خوابآلود ولی لباسپوشیده (فقط چند دکمه را جابهجا بسته بودند) لخولخ آمدند لابی. کاترین و اریکا بیدارِ بیدار، قبل از ما آنجا بودند و داشتند دومین قوری چایشان را میخوردند، لباس پوشیده بودند و سرووضعشان آراسته بود، تمام جوانب مأموریت را بررسی کرده بودند، چندتا کلوچه برایمان کنار گذاشته بودند و یککم نرمش کرده بودند؛ انگارنهانگار که دیشب چند ساعت دوتایی دوباره برای شناسایی بیشتر قصر ویکهام رفته بودند. این وسط فقط مورِی و الکساندر برای بیرون آمدن از تختخواب یککم سقلمه لازم داشتند.
اریکا تَروفرز قفل اتاقهای هردو را باز کرد تا ما بتوانیم بیدارشان کنیم.
الکساندر چهار زنگ جداگانه بالای سرش گذاشته بود، ولی تکتکشان را توی خواب خاموش کرده و هنوز بیدار نشده بود. (نمیدانم چطور، ولی موفق شده بود بدون بیدار شدن، ساعت زنگدار هتل را دقیق پرت کند توی کاسهٔ توالت.) وقتی رفتیم بیدارش کنیم، داشت خواب میدید و زیر لب میگفت: «نگران نباش، پرنسس دافنه. من قبلاً هم بمب هستهای خنثی کردهام.» وقتی بیدارش کردیم، گیج و منگ از خواب پرید و چون دست و پایش لای ملافهها گیر کرده بود، تالاپی از تخت افتاد پایین. ولی حداقل بیدار شد.
اما مورِی هرکاری میتوانست کرد تا توی تختش بماند. خودش را ملافهپیچ کرد، سرش را زیر بالشها گذاشت و ناله کرد: «نمیتونین بدون من به اونجا نفوذ کنین؟ من زیاد باعرضه نیستم. احتمالاً گند میزنم به همهچی.» این در حالت عادی استدلال منطقیای بود، ولی میدانستیم نمیتوانیم چشم از مورِی برداریم. اریکا بهجای اینکه دربارهٔ این نکته بحث کند، رفت توی دستشویی، یک فنجان آب یخ پر کرد و آورد ریخت روی سر مورِی.
حجم
۲۳۳٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۶۴ صفحه
حجم
۲۳۳٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۶۴ صفحه
نظرات کاربران
خیلیییییی کتاب قشنگیه نسخه چاپیش گرونه ولی از توی طاقچه پیشنهاد میکنم بخونییید خیلی قشنگه منتظر جلد هشتشم
من کامل همه جلداشو خوندم بی نظیره جلد هشتم متاسفانه ترجمه نشده از عکس مشخص بود یه ربطی به انقلاب جرج واشنگتن داره این کتاب تقریبا رمانتیک هم است و متاسفانه در ترجمه بیشتر بخش های آن را حرف کردن
یعنی فوق العاده ترین کتابیه که تا حالا خوندم حتما بهتون پیشنهادش میکنم امیدوارم جلد جدیدش زود زود برسه به دستمون
من همه ی هفت جلدشو خوندم عالیه حتما بخونید
واقعا کتاب عالیه نخونید نصف عمرتون بر فناست
خیلی دوست داشتنیه:) ------------- جلد ۹ مدرسه جاسوسی(spy school at sea) نهم شهریور ریلیز شد ولی پرتقال هنوز جلد هشتمو ترجمه نکرده و من و دوستام علی رغم میل باطنی مجبور شدیم جلد ۸ و جلد ۹ رو زبان اصلی بخونیم و این که
به نظر من کتاب فوقالعاده ای نسخه هشتم با شکست SPYDER ، بن ریپلی مشتاقانه منتظر است که زندگی خود به حالت عادی برگردد ، یا در صورت ابرقهرمان بودن در تمرین تا حد ممکن طبیعی باشد. برای یک بار به نظر می
فقط میتونم بگم به شدتتتتتتتتتتتتتت فوق العاده و جذاب من عاشق این مجموعه ام❤️❤️
این کتاب عالی رو هم رد کرده خیلیییییی فوق العاده هستش. من جلد هشتم رو تا صفحه صد خوندم خیلی جذابه ترجمه شد حتما بخونید 😍😍😍
خیلی کتابه جذابیه من عاشقش شدم ودوست دارم جلده بعدیشم بیاد و این که هرچی باکتاب میریم جلو تر با اخلاق اریکا بیشتر اشنا میشدیم یعنی با کودکیاش و اینکه جلد ۸ چاپ شده تو امریکا و مثل اینکه پرتقال