کتاب فیلسوفان در خیابان
معرفی کتاب فیلسوفان در خیابان
کتاب فیلسوفان در خیابان نوشته آسترا تایلر و ترجمهی شهابالدین عباسی، پرسه و گفتگو با متفکران معاصر است.
دربارهی کتاب فیلسوفان در خیابان
آسترا تایلر در کتاب فیلسوفان در خیابان به این سوال پاسخ میدهد: آیا فلسفه و فیلسوفان مرده اند؟ چرا که فلسفه و فیلسوفان روزگاری در بطن جامعه قرار داشتند. در آن دوران سر و کار فلسفه با زندگی روزمرهی مردم بود. اما حالا از خیابان به کلاس درس و دانشگاهها پا گذاشتهاند. تخصصی شدن حوزه فلسفه و باریک شدن زبان آن هم به این وضع دامن زده است. پس نباید مردم را سرزنش کرد که بحثهای دانشگاهیِ متداول را کمی رمزآمیز و شاید به کلی غیرقابل فهم، بیابند.
آسترا تایلر بعد از ساختن فیلم مستند زندگی بررسی شده، که با همکاری هشت فیلسوف ساخته شده بود، به فکر افتاد که گفتگوهایی که با این متفکران داشته است را در قالب کتابی خواندنی منتشر کند. این کتاب حالا با عنوان فیلسوفان در خیابان در اختیار شما قرار دارد.
کتاب فیلسوفان در خیابان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقهمندان به مطالعه کتابهای فلسفی از خواندن کتاب فیلسوفان در خیابان لذت میبرند.
دربارهی آسترا تایلر
آسترا تایلر در سال ۱۹۷۹ متولد شد. او نویسنده و مستندساز کانادایی آمریکایی است که در حال حاضر در دانشگاه جورجیا جامعهشناسی درس میدهد و برای مجلات متعددی مطلب مینویسد. او تا به حال مستندهای زندگی بررسی شده و اسلاوی ژیژک را ساخته است.
بخشی از کتاب فیلسوفان در خیابان
تایلر: این یک ایدهٔ قدیمی است، درست است؟ لااقل به زمان مرگ سقراط برمیگردد. اینکه فلسفه، هم مستلزم و هم مایهٔ شجاعت است. آیا موسیقی هم کوشش شجاعانهٔ دیگری نیست؟
وست: میدانید، چیزی که در ذهن دارم، سطر ۶۰۷ ب در کتاب دهم جمهوری است که به نزاع سنتی میان فلسفه و شعر میپردازد. و البته کاری که افلاطون در آنجا سعی دارد بکند، این است که به جای پایدیای هومری، پایدیای افلاطونی را بگذارد. هومر که شاعران را نمایندگی میکند، شیوهٔ خودش را برای اینکه شجاعانه زندگی کنیم دارد، و افلاطون فکر میکند که راه بهتری دارد. و البته مرگ سقراط در مرکز کل پروژهٔ افلاطونی قرار دارد: شما یاد سقراط، میراث سقراط، را در مواجهه با آنچه او شکل نازلتر پایدیا- که از آنِ هومر است- میدانست، چگونه زنده نگه میدارید؟ افلاطون در این بند از کتاب دهم جمهوری، در مورد این نزاع سنتیاش میان فلسفه و شعر حرف میزند. اگر بخواهم در این مورد نظر بدهم، میگویم فلسفه باید به همراه شاعران به مدرسه برود. بحثِ این یا آن، بحث له یا علیه نیست.
تایلر: منظورتان این است که انواع مختلفی از معرفت داریم؟
وست: بله، انواع مختلفی از معرفت، و درجات مختلفی که امور شاعرانه از منظر فلسفی دیده میشوند یا امور فلسفی از منظر شاعرانه دیده میشوند. خُب، فکر میکنم چیزی که احتمالاً مرا از اکثر فلاسفه جدا میکند، این است که من در حیات ذهنی، اهل موسیقیِ بلوز هستم، اهل جاز در دنیای اندیشه هستم. بنابراین موسیقی برای من محوریت دارد. درنتیجه، وقتی بحث شعر پیش میآید، افلاطون اساساً راجع به کلمات حرف میزند، درحالیکه من راجع به نُتها حرف میزنم، راجع به صداها حرف میزنم، راجع به طنینها حرف میزنم، راجع به ریتمها حرف میزنم. بله، برای من موسیقی امری بنیادی است. فلسفه نهتنها باید با شاعران به مدرسه برود، بلکه لازم است با موسیقیدانها هم به مدرسه برود. به یاد داشته باشید که افلاطون فلوت را در جمهوری ممنوع میکند ولی لیر (چنگ) را نه. چرا؟ چون فلوت برای همهٔ ابعاد مختلف نفْس انسان- که از نظر او شامل سه جزء عقلانی، روحانی، و نفسانی است- جاذبه دارد. فلوت برای هر سهٔ آنها جاذبه دارد، درحالیکه به گمان او، لیر فقط با یکسوم، تنها برای یکی از آنها جاذبه دارد و بنابراین مجاز است. طنز ماجرا اینجاست که افلاطون در بستر مرگش از دختر تراکیهای خواست که برایش فلوت بزند! جالب نیست؟ و یادتان هست که دختر تراکیهای آهنگ را فراموش کرده بود و افلاطون مجبور شد آن را درست قبل از مرگش زمزمه کند.
حجم
۵۱۸٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۸۸ صفحه
حجم
۵۱۸٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۸۸ صفحه
نظرات کاربران
سقراط جمله معروفی داره که میگه: زندگی نیازموده ارزش زیستن ندارد. هدف این کتاب پرسش از چند فیلسوف معاصر درباره نقش فلسفه در مسیر این آزمودنه و مسائلی رو مطرح میکنه که در جهان امروز کاملا باهاش درگیر هستیم. این کتاب نیاز