بهاءالدین محمد عاملی (شیخ بهایی)
شیخ بهایی خالق اثر «کشکول» است و یکی از فقهای مشهور و سرشناس دربار در قرنهای دهم و یازدهم هجری شمسی به شمار میرفت. او که از جمله افراد عالم دوران خود محسوب میشد، در دوران جوانی در محضر علمای مذهبی بسیاری تعلیم دیده بود و در دوران میانسالی و سالخوردگی خود افراد متدین بسیاری را هم تربیت کرد و آموزش داد. گفتنی است که او علاوه بر فقه دستی هم در آتش ریاضیات، نجوم، هنر و فیزیک داشت که همین موضوع باعث شد تا شهرت آثار او بیش از پیش شود.
زندگینامه شیخ بهایی
بهاالدین محمد حسین عاملی که با نام شیخ بهایی شناخته میشود، در ۸ اسفند سال ۹۲۵ خورشیدی (قرن دهم هجری شمسی) در بعلبک لبنان به دنیا آمد. گفته میشود که او از نوادگان «حارث ابن عبدالله اعور همدانی» (یکی از یاران معروف حضرت علی (ع)) و فرزند پدری اهل فقه و علاقهمند به فراگیری علوم بوده است.
وقتی که بهاالدین محمد حسین عاملی هنوز در ابتدای نوجوانی بود، لبنان بخشی از خاک حکومت عثمانی محسوب میشد و حکومت عثمانی سالها بود که با کشور انگلستان در کشمکش و جنگهای سختی قرار داشت. در این زمان بود که به دلیل عارض شدن یکی از همین کشمکشهای گاه و بیگاه با انگلستان، شیعیان بعلبک مجبور به مهاجرت و ترک دیار خود شدند. بهاالدین و خانوادهاش هم جزء افرادی بودند که تصمیم گرفتند تا شهر خود را ترک کنند. بنابراین بهاالدین به همراه خانوادهی خود به ایران هجرت کرد و آنها تصمیم گرفتند که در ایران ساکن شوند. آنها شهر قزوین را برای زندگی و سکونت انتخاب کردند. چرا که این شهر در آن زمان مهد علم و مرکزی مهم برای فراگیری دانش به شمار میرفت و به علاوه دسترسی به اساتید آسانتر بود.
بهاالدین که تا آن سن (سیزده سالگی) تنها زبان عربی را میدانست، به یادگیری زبان کشور میزبانش (فارسی) روی آورد. او سی سال بعد را در شهر قزوین زندگی کرد و در محضر علما و اساتید بسیاری مشغول به یادگیری بود. از سوی دیگر پدر شیخ بهایی از افرادی بود که به دستگاه حکومت وقت (یعنی خلفای عباسی) رفت و آمد داشت و با عدهی بسیاری از بزرگان آن زمان نشست و برخاست میکرد. به همین جهت بود که وقتی بهاالدین هفدهساله شد، پدر او که از علما و فضلا به شمار میرفت به سمت شیخالاسلامی اصفهان منسوب شد.
پس از گذشت ۱۴ سال پدر بهاالدین به قصد سفر حج از ایران خارج شد، اما هرگز به خانهاش بازنگشت و پیش از بازگشت دار فانی را وداع گفت. بهاالدین که در آن زمان چهلوسهساله بود به دلیل شخصیت برجسته و عالمانه، حسن شهرت به ادب، متانت و فرهیختگی به عنوان شیخالاسلام اصفهان و جانشین پدرش منسوب شد. او از قزوین به اصفهان مهاجرت کرد و به این شکل بود که بهاالدین این امکان را یافت تا با بزرگان و فضلای همعصر خود در شهر بزرگ، هنرمند و مذهبی اصفهان هم همنشین شود و مباحثه داشته باشد.
پس از مدتی بهاالدین از طرف شاه عباس مورد عنایات ویژهای قرار گرفت و به خاطر دانش و هوشی که داشت، شهرتی چندین برابر پیدا کرد. این موضوع تا جایی پیش رفت که شخص شاه عباس به بهاالدین اعتماد کرد و از او درمورد مسائل و مشکلات مشورت میگرفت و از راهکارهایی که بهاالدین برای حل مشکلات پیش روی او میگذاشت استقبال میکرد.
در سال ۹۹۱ شیخ بهایی به قصد سفر حج از ایران خارج شد و سفر او چهار سال به طول انجامید. پس از این که به اصفهان بازگشت، سمتی جدید در دربار از طرف شاه عباس به او پیشنهاد شد و البته گفته میشود شیخ بهایی این سمت جدید که ریاست بر علمای ایران بود را نپذیرفت.
آثار شیخ بهایی
مشهورترین آثار ادبی شیخ بهایی کتابهای نون و حلوا و کشکول هستند. شیخ بهایی کشکول را در پنج دفتر مجزا از هم نوشت. این کتاب نسبتا طولانی به حساب میآید و خواندن آن کار آسانی نیست. چرا که در حدود هفتصد صفحه نوشته شده و مفاهیم به شکل زنجیروار به یکدیگر متصل نیستند و همدیگر را تکمیل نمیکنند. مثلا نویسنده در صفحاتی در مذمت فقر صحبت کرده و بعد به موضوعاتی مثل هوس پرداخته و مجددا به مفهوم فقر و مذمت آن برگشته است. علاوه بر افرادی که این اثر را به سختی خواندهاند یا به خاطر دشوار بودن درک آن از خواندنش عاجز ماندهاند، خود شیخ بهایی هم در ابتدای این کتاب و در مقدمه به این موضوع اشاره کرده و به آن واقف بوده است.
کشکول
کشکول شیخ بهایی را میتوان یک دایرهالمعارف رنگارنگ برشمرد که به هر صفحه از آن به نحوی مجزا باید پرداخت. این کتاب شامل تفاسیر جالب و بیرون کشیدن معانی از دل وقایع، نقل قولها، داستانها و حکایات کوتاه، اشعار، روایات، احادیث و... است که به شکلی پراکنده پشت سر هم آورده شدهاند و باید با حوصله و صبر به سراغ این مطالب رفت.
در واقع مخاطب با خواندن کشکول انگار که بر سر مجالس درس و بحث اساتید دوران صفوی حاضر شده و نزد آنها به آموختن مشغول شده است. چرا که شیخ بهایی نوشتن و جمعآوری محتوا برای کشکول را از سنین جوانی و دورانی که مشغول به تحصیل بود شروع کرد. در این کتاب هر آن چه که در طول روز تجربه میکرد یا از اساتید فقه، ریاضیات، نجوم و... خود میآموخت را وارد این دفترها میکرد و سعی میکرد تا با نوشتن، آن مطالب را حفظ و از گزند فراموشی نگهداری کند.
علاوه بر اینها کشکول یک منبع برای دریافت اصول اخلاقی است، چرا که شیخ بهایی در این کتاب نسبتا طولانی از ضرورت محبت، اصول انسانی، آدابدانی و ارتباط مناسب با انسانهای دیگر صحبت کرده است.
کشکول در لغت به معنای کاسهای است که درویشان حمل میکردند، اما اصطلاحا به آثاری گفته میشد که مطالب پراکندهای را ارائه میدادند و سرشار از پند و اندرز بودند. همانطور که از اسم آن پیدا است یک کشکول یا گلچینی گردآوری شده از تمام عناصر فرهنگی دوران صفوی و شاه عباس که میتواند برای دوستداران فرهنگ، تاریخ و اخلاق جذاب باشد.
نان و حلوا
کتاب نان و حلوا اثر مشهور دیگری از شیخ بهایی است که با اثر پیشین او (کشکول) از نظر فرم متفاوت است، ولی از نظر محتوا شباهت زیادی به هم دارند. این کتاب به شکل منظوم به رشتهی تحریر درآمده و اشعار آن به موضوعات و مفاهیمی مثل تشکیل شدن این جهان از عشق و مذمت دستهای از صفات مثل خودبزرگبینی، دنیاطلبی و... را در دل خود جای دادهاند.
بد نیست بدانیم که در گذشته به کارهای لذتبخشی که نتیجههای ناگواری را برای فرد به بار میآورد، اصطلاحا نان و حلوا گفته میشد. معنای این اصطلاح این بود که خوردن نان و حلوا بسیار شیرین و لذتبخش است، اما زیادهروی در خوردن این غذا باعث مریضی میشود. انتخاب این نام برای این اثر بیدلیل و علت نمیتواند باشد. چرا که به محتوای آن مرتبط است. چنانکه در جایی از این اثر منظوم میگوید:
«هر چه غیر از دوست باشد ای پسر
نان و حلوا نام کردم سر به سر»
نان و پنیر
شیخ بهایی در این کتاب هم شعر را برای انتقال مفاهیم مورد نظر خود انتخاب کرده و در این اثر منظوم از موضوعاتی پیچیده مثل علم و حکمت، عقل و دانایی، تحقیق، فطرت، تکلیف، شوق و ماهیت ذاتها و... صحبت کرده است. جمعآوری مطالبی که در این کتاب آورده شده از سال ۹۵۳ شروع شد و در نهایت در سال ۱۰۳۱ در دوران کهنسالی شیخ بهایی انتشار پیدا کرد. بخشی از مناجات شیخ بهایی در این کتاب را مشاهده میکنید:
«بار الها، ما ظلوم و هم جهول
از تو میخواهیم، تسلیم عقول
زانکه عقل هر که را کامل کنی
خیر دارینی بدو واصل کنی
عقل، چون از علم کامل میشود
وز تعلم، علم حاصل میشود
در تعلم، هست دانا ناگزیر
استفاضه باید از شیخ کبیر
پس مرا، یارب، به دانایی رسان
تا ز شر جمله باشم در امان
تا به دل فائز شود، از فیض پیر
مر گرسنه، آنچه از نان و پنیر»
شیر و شکر
شیخ بهایی در این کتاب کوتاه که حدودا ۱۵ صفحه است، به انتقاد از علومی مثل ریاضیات، فلسفه، جبر و... پرداخته و آنها را بسیار دنیوی دانسته است. او در این کتاب هم برای انتقال پیام از شعر استفاده کرده و این اثر حالتی منظوم دارد.