برای خرید و دانلود کتاب عصبکشی نوشته محمدهاشم اکبریانی و خواندن و شنیدن هزاران کتاب الکترونیکی و صوتی دیگر، اپلیکیشن طاقچه را رایگان نصب کنید.
کتاب عصبکشی نوشته محمدهاشم اکبریانی است. کتاب عصبکشی ماجرایی متفاوت از ادبیات داستانی معاصر ایران است، داستان پسری عجیب که در نگاه اول مورسو رمان بیگانه را به ذهن مخاطب میآورد.
عصبکشی ماجرای پسر جوان و بینهایت عجیب است. او یک روز تصمیم میگرد دیگر حرف نزند و دیگر حرف نمیزند. کمکم همه رفتارهایش عجیب میشود. او سر کلاس نه حرف میزند نه اجازه میگیرد نه درس گوش میدهد فقط در امتحانها هوشش را نشان میدهد و نقاشی خودش را میکشد.
یک روز به اصغر خبر میدهند مادرش مرده است او راهی کرمان میشود اما بین راه با یک راننده کامیون آشنا میشود و به بندر عباس میرود.
راوی داستان زندگی اصغر را دنبال میکند و این زندگی پر از اتفاقات عجیب است که خواننده یک لحظه هم نمیتواند آن را رها کند.
این کتاب را به تمام علاقهمندان به ادبیات داستانی معاصر پیشنهاد میکنیم
جمشید بلند شد رفت تلفنو جواب داد و برگشت اتاق. تا اومد اتاق روشو کرد طرف اصغر و گفت «پاشو که بلیتت برده، اونم چه بردنی!» محسن گفت «چی شده؟» جمشید گفت «فکر میکنی کی بود؟» محسن گفت «چه میدونم.» جمشید گفت «سرکار خانوم مهشید عباسی.» محسن گفت «این دیگه کیه؟»
کار خدا رو میبینی؟ دختره عاشق اصغر شده بود! اصلا باورت میشه؟ ولی خب، آدمیزاده دیگه. طفلک این مهشیده از اون دخترهای ساده و عاطفیِ دوآتیشه بود، ولی خب از پسرها وحشت داشت. اینقدر بابا ننهش که هر دوشون مهندس بودن، درِ گوشش از پسرها بد گفته بودن که دختره پاک جماعتِ مذکرو از زندگیش گذاشته بود کنار. فقط هم حرفهای بابا ننهش نبود ها؛ یه عادتی که باباش داشت این بود که هر روز روزنامه میخرید میآورد خونه و میذاشت مهشیدم بخونه. این بدبخت هم همهش میرفت سراغ صفحهٔ حوادث. صفحهٔ حوادث روزنامهها هم که دیدی، پُره از تجاوز و قتل دخترها به دست مردها و خیانت پسرها به دخترها و اینطور چیزها. مهشید هم اینا رو میخوند و تنش میلرزید و از هر چی پسر بود فرار میکرد. خوشگل هم بود ها! اصلا یه چیزی بود که نگو! ولی هیچ پسری نمیتونست بهش نزدیک شه. اولا طوری خودشو درست میکرد و لباس میپوشید که خیلی به چشم نیاد، بعدش هم تا یه پسر بهش نزدیک میشد، انگار گرگ دیده باشه، همچی فرار میکرد که دستِ پسره که سهله، نگاهش هم بهش نمیرسید. اینقدر بدبین بود که حتا پسرعمه، پسرخاله، پسردایی و پسرعمو هم نمیتونستن باهاش حرف بزنن.
دستهبندی | |
تعداد صفحات | ۳۶۶ صفحه |
قیمت نسخه چاپی | ۲۹,۰۰۰ تومان |
نوع فایل | EPUB |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۶/۰۵/۲۰ |
شابک | ۹۷۸-۶۰۰-۷۴۰۵-۱۵-۴ |
نظرات کاربران
مشاهده همه نظرات (۲)بنظر نشر چشمه خیلی افت کرده
رمان نگاهی جامعهشناختی دارد و نوعی روانشناسی اجتماعی را پیش روی خواننده میگذارد. نویسنده از شخصیتی به نام اصغر میگوید که جامعهستیز است. اصغر در فرآیند گریز از جامعه بیمار، خود نیز بیمار میشود و رفتارهای کاملا غیر معمول دارد.