دانلود و خرید کتاب خوب‌های بد، بدهای خوب ۲ سومان چینانی ترجمه نگار شجاعی
تصویر جلد کتاب خوب‌های بد، بدهای خوب ۲

کتاب خوب‌های بد، بدهای خوب ۲

معرفی کتاب خوب‌های بد، بدهای خوب ۲

کتاب خوب‌های بد، بدهای خوب ۲، نوشته سوما چینانی است که با ترجمه نگار شجاعی منتشر شده است. این کتاب داستان زندگی مردم در یک روستا را تعریف می‌کند که متوجه می‌شوند هر چند وقت یک بار در یک شب خاص دو بچه از روستا دزدیده می‌شوند.

درباره کتاب خوب‌های بد، بدهای خوب ۲

در این کتاب می‌خوانیم که سوفی و آگاتا بعد از یک جنگ بین مدرسه‌ای ست در دنیای جادوگران خوب و بد حالا به دنیای خودشان برگشته‌اند، اول مردم آن‌ها را دوست دارند ولی کم‌کم نسبت به آن‌ها بی‌تفاوت می‌شوند. آگاتا غمگین است و آرزو می‌کند کاش یک بار دیگر می‌توانست کنار شاهزاده تدروس باشد و پایانی دیگر را تجربه کند. همین آرزو ناگهان درهای دنیای جادو را دوباره باز می‌کند.

این کتاب سرشار از اتفاقات جذاب و هیجان‌انگیز است.

خواندن کتاب خوب‌های بد، بدهای خوب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام کودکان علاقه‌مند به داستان‌های جذاب و پرکشش پیشنهاد میکنیم

بخشی از کتاب خوب‌های بد، بدهای خوب ۲

همسر. سوفی فقط همین را شنید. دزد نه. آسمان‌جُل نه. همسر.

استفان حرفش را ادامه داد: «بعد از اینکه مراسم عروسی و نمایش تموم بشه، کمک کردن به هانورا باعث می‌شه توی زندگی عادی جا بیفتی.»

سوفی به سمت هانورا چرخید و انتظار داشت او جا خورده باشد، ولی هانورا فقط داشت دستپاچه خیارها را می‌چپاند لای لب‌های خشکش.

«پدر، از من می‌خوای که... که...» سوفی نمی‌توانست کلمه‌ها را به زبان بیاورد. «کَ... کَ... کره بگیرم؟»

جیکوب و آدام داشتند عضلات بازویشان را با هم مقایسه می‌کردند.

پدرش میان لقمه‌های غذا گفت: «اون بازوهای تَرکه‌ای‌ت یه کم قوی می‌شن.»

سوفی جیغ کشید: «ولی من مشهورم! من طرفدار دارم... من یه مجسمه دارم! نمی‌تونم کار کنم! با اون نه!»

«پس شاید بهتر باشه یه جای دیگه برای زندگی پیدا کنی.» استفان یک تکه استخوان را پاک کرد. «تا وقتی توی این خانواده هستی، باید کمک کنی. در غیر این صورت، پسرها خوشحال می‌شن اتاقت رو بدم بهشون.»

سوفی نفسش را توی سینه حبس کرد.

«حالا بخور.» آن‌قدر با تحکم این را گفت که سوفی مجبور شد اطاعت کند.

وقتی ملک‌الموت، آگاتا را تماشا می‌کرد که آرام پیراهن سیاه‌رنگ کهنه و وارفته‌اش را می‌پوشید، با حالتی شکاک خُرخُر می‌کرد و آن طرف اتاق نم‌زده چندتا استخوان قزل‌آلا را می‌مکید.

«می‌بینی؟ شدم همون آگاتای همیشگی.» درِ صندوقچهٔ چوبیِ لباس‌هایی را که از سوفی قرض گرفته بود، به هم کوبید، آن را سُر داد کنار در و زانو زد تا دستی به سر بی‌مو و چروکیدهٔ گربه‌اش بکشد. «حالا می‌تونی باز هم مهربون باشی.»

ملک‌الموت فِش‌فِش کرد.

آگاتا سعی کرد او را نوازش کند. «خودمم. یه ذره هم عوض نشده‌ام.»

ملک‌الموت به او چنگ انداخت و غلتید و دور شد.

Hana
۱۳۹۹/۰۷/۲۷

وااااای خیلی عالی بود ، واقعا هیچ کس نباید این مجموعه رو از دست بده. این قسمت خیلی هیجانی تر از قسمت قبل بود. بی رصبرانه منتظر قسمت بعدی شم. پرتقااااااااال لطفا زود چاپ کن کتاب های این مجموعه رو. از طاقچه هم بی

- بیشتر
『تی‌تی :)♡』
۱۳۹۹/۰۵/۰۸

این کتابو خیلی دوست دارم! یه چیزی شبیه افسانه های پریان +طلسم آرزو هم بخونید، واقعا زیباست👍😌😀 +نسخه چاپی هردو خونده شده💚

~ɢʟᴀꜱꜱ ꜰᴀɢɴᴇʀ
۱۴۰۰/۰۶/۰۷

مجموعه ی خوب های بد بدهای خوب که البته اسم اصلیش《school of good and evil》هست با نویسندگی سومان چینانی یکی از قشنگترین کتابهای فانتزی هست که خوندم رمانی که همه جور ژانری رو در خودش داره: ترسناک تخیلی عاشقانه ماجراجویی هیجانی

- بیشتر
𝒌𝒆𝒓𝒎 𝒌𝒆𝒕𝒂𝒃📚🕊️
۱۴۰۰/۰۲/۲۳

چاپیش رو دارم و عاشقش شدم😘🤩 بی شک این بهترین کتابی بود که خوندم👌🏻😻 انقدر قشنگ، جذاب و هیجانی بود که نمیتونم توصیفش کنم😇😕 بی صبرانه منتظرم جلد سومش بیاد😍😍😍😍 پرتقال دمت گرم😗❤️

💜
۱۳۹۹/۰۸/۲۱

خیلی قشنگه حتماً کتابش را بخونید و لذت ببرید👌🏻🌹😊

نویسنده‌کوچك.
۱۳۹۹/۰۶/۰۴

به نام حق دوستان من نسخه چاپی این کتاب رو خوندم اما جلد اولش مال نشر پرتقال و جلد های بعدی ش مال نشر باژ خوندم و خییییییلی عالیه فوق العاده ست حتما بخونین لطفا کتاب هایی که خودتون خوندین هم

- بیشتر
Sara.iranne
۱۳۹۹/۰۵/۱۳

ای کاش توی طاقچه بی نهایت قرار میگرفت

𝘼𝙂𝘿`𝘚𝘶𝘨𝘢
۱۳۹۹/۰۸/۲۲

عالی بود حتما بخونید👌🏻👌🏻🌹☺

یاسمن
۱۳۹۹/۱۲/۲۹

خیلی قشنگ بود ولی راستش من به سوفی هم حق میدم و به نظرم اگه هر کس دیگه ای هم در شرایط سوفی بود همین کار رو میکرد ربطی هم به خوب یا شرور بودن نداشت (ماجرای توی برج رئیس

- بیشتر
samina
۱۳۹۹/۰۸/۱۲

کتاب خوبی بود. من اوایل کتاب زیاد بهش علاقه مند نشدم ولی بعد خیلی جالب تر شد و نتونستم دست از خوندش بکشم.

اجازه نده هیچ‌کس مانع بشه که کسی دوستت داشته باشه.» بغض فیلیپ ترکید. «کرم‌های ابریشم هیچ‌وقت نمی‌تونن بفهمن پروانه یعنی چی.»
window
آرزوها توی روح آدم ریشه دارن. انکار کردنشون فقط باعث می‌شه قوی‌تر بشن.
♡عاشق کتاب♡
هیچ‌کس به اون خوبی که ظاهرش نشون می‌ده نیست
♡عاشق کتاب♡
هیچ‌چیز در این دنیا قطعی نبود. شاهزاده‌ها می‌توانستند به اندازهٔ غول‌ها ترسناک باشند. شاهدخت‌ها می‌توانستند شرور شوند. بهترین دوست‌ها می‌توانستند با هم دشمن شوند.
♡عاشق کتاب♡
۱- دخترها نرم هستند، پسرها سخت. ۲- دخترها اهل اندیشه‌اند، پسرها اهل عمل. ۳- دخترها احساساتشان را ابراز می‌کنند، پسرها سرکوب. ۴- دخترها آرزو می‌کنند، پسرها شکار. ۵- دخترها بااحتیاط هستند، پسرها بی‌توجه.
:)
دوستی‌ای که بر پایهٔ دروغ باشه، دوستی نیست.
♡عاشق کتاب♡
«یه زمانی تنها چیزی که برای خوشحال بودن لازم داشتم، یه دوست بود، هستر. بعد فکر کردم به یه چیزی بیشتر از این نیاز دارم. مشکل افسانه‌ها همینه. از اون دوردورها عالی به نظر می‌رسن. ولی از نزدیک، درست به اندازهٔ زندگی واقعی پیچیده‌ان.»
♡عاشق کتاب♡
بهترین راه برای اینکه نذاری کسی گذشته‌ت رو بفهمه، اینه که اون رو دوباره بنویسی
♡عاشق کتاب♡
زیبایی حالتی از ذهن است!
♡عاشق کتاب♡
باهوش برای خودش متحد جمع می‌کنه.»
یاسمن
بعضی‌وقت‌ها ما چیزهایی رو می‌بینیم که دلمون می‌خواد ببینیم.
♡عاشق کتاب♡
بعضی‌وقت‌ها جواب اون‌قدر بهت نزدیکه که نمی‌تونی ببینی‌ش.
♡عاشق کتاب♡
بعضی‌ها همیشه در مقابل تغییر مقاومت می‌کنن.
♡عاشق کتاب♡
«همه یه زمانی دنبال عشق می‌گشتن، حالا همه می‌خوان همدیگه رو بکشن.»
dina
«این هم فرق بین من و توئه. تو یه شاهزاده‌ای که طبق قوانین بازی می‌کنه، ولی من نه.»
Lisa
دو دختر که روزگاری دوستان حقیقیِ هم بودند، حالا مثل غریبه‌ها از هم جدا می‌شدند، هر کدام کنار یک پسر، خوب با خوب، شرور با شرور... و آرزوی هر دو برآورده شد.
sh
قیافهٔ تدروس خشن‌تر از آنی بود که به یاد داشت، حضورش سنگین‌تر شده بود... و دیگر خبری از آن شادابی معصوم و پسرانه نبود. ولی آگاتا در عمق چشم‌هایش هنوز می‌توانست او را ببیند. همان پسری که برای فراموش کردنش جنگیده بود. همان پسری که به خوابش می‌آمد. همان پسری که روحش تحمل دوری از او را نداشت.
یاسمن
اشک‌های خشم‌آلود روی بال‌های سوفی چکیدند. او مادرش را از دست داده بود. شاهزاده‌اش را از دست داده بود. دیگر نمی‌توانست بهترین دوستش را هم از دست بدهد. چرا هر چیزی که او دوستش داشت، می‌خواست او را ترک کند؟
یاسمن
هیچ‌چیز در این دنیا قطعی نبود. شاهزاده‌ها می‌توانستند به اندازهٔ غول‌ها ترسناک باشند. شاهدخت‌ها می‌توانستند شرور شوند. بهترین دوست‌ها می‌توانستند با هم دشمن شوند.
☆پرسابت☆
پسرها با خوشحالی شاهد سقوط او بودند و از سقوطش لذت می‌بردند؛ تدروس مثل یک شیر ضعیف، طعمهٔ کفتارها شده بود.
یاسمن

حجم

۳٫۲ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۴۷۲ صفحه

حجم

۳٫۲ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۴۷۲ صفحه

قیمت:
۱۴۶,۰۰۰
۷۳,۰۰۰
۵۰%
تومان