بریدههایی از کتاب خوبهای بد، بدهای خوب ۲
۴٫۵
(۲۴۶)
اجازه نده هیچکس مانع بشه که کسی دوستت داشته باشه.» بغض فیلیپ ترکید. «کرمهای ابریشم هیچوقت نمیتونن بفهمن پروانه یعنی چی.»
window
هیچکس به اون خوبی که ظاهرش نشون میده نیست
chocolate
۱- دخترها نرم هستند، پسرها سخت.
۲- دخترها اهل اندیشهاند، پسرها اهل عمل.
۳- دخترها احساساتشان را ابراز میکنند، پسرها سرکوب.
۴- دخترها آرزو میکنند، پسرها شکار.
۵- دخترها بااحتیاط هستند، پسرها بیتوجه.
:)
باهوش برای خودش متحد جمع میکنه.»
یاسمن
بعضیها همیشه در مقابل تغییر مقاومت میکنن.
chocolate
«همه یه زمانی دنبال عشق میگشتن، حالا همه میخوان همدیگه رو بکشن.»
dina
«این هم فرق بین من و توئه. تو یه شاهزادهای که طبق قوانین بازی میکنه، ولی من نه.»
Lisa
اشکهای خشمآلود روی بالهای سوفی چکیدند. او مادرش را از دست داده بود. شاهزادهاش را از دست داده بود. دیگر نمیتوانست بهترین دوستش را هم از دست بدهد. چرا هر چیزی که او دوستش داشت، میخواست او را ترک کند؟
یاسمن
دو دختر که روزگاری دوستان حقیقیِ هم بودند، حالا مثل غریبهها از هم جدا میشدند، هر کدام کنار یک پسر، خوب با خوب، شرور با شرور...
و آرزوی هر دو برآورده شد.
sh
پسرها با خوشحالی شاهد سقوط او بودند و از سقوطش لذت میبردند؛ تدروس مثل یک شیر ضعیف، طعمهٔ کفتارها شده بود.
یاسمن
هیچچیز در این دنیا قطعی نبود. شاهزادهها میتوانستند به اندازهٔ غولها ترسناک باشند. شاهدختها میتوانستند شرور شوند. بهترین دوستها میتوانستند با هم دشمن شوند.
☆پرسابت☆
آگاتا یه شاهدخته و هنوز هم فکر میکنه به یه شاهزاده احتیاج داره. خودت که میدونی این توهّم چقدر نیرومنده.»
=o
آگاتا آرزو کرد با اون باشه، سوفی. آرزوها توی روح آدم ریشه دارن. انکار کردنشون فقط باعث میشه قویتر بشن.»
A.zainab
از وقتت عاقلانه استفاده کن، میفهمی؟
B.A.H.A.R
پسرها عاشق این بودند که آنچه را میساختند، نابود کنند، چه یک قلعهٔ شنی باشد و چه یک شاهزاده.
یاسمن
«کرمهای ابریشم هیچوقت نمیتونن بفهمن پروانه یعنی چی.»
:)
دو دختر که روزگاری دوستان حقیقیِ هم بودند، حالا مثل غریبهها از هم جدا میشدند، هر کدام کنار یک پسر، خوب با خوب، شرور با شرور...
و آرزوی هر دو برآورده شد.
(: wolf
سوفی نفسی کشید و گفت: «فقط دلم نمیخواد سرنوشتم مثل اون بشه، تنها و... فراموششده.»
PARI
بعضیوقتها ما چیزهایی رو میبینیم که دلمون میخواد ببینیم.
☆پرسابت☆
شرورهای واقعی فقط یه دشمن قسمخورده دارن. یه نفر که راه خوشبختیشون رو میبنده
یاسمن
«تا حالا کسی رو کشتهای؟»
تدروس خشکش زد و به چشمهای شفاف دوست پریگونش نگاه کرد. کلافه گفت: «یه اژدر رو کشتهام.»
سوفی سرد و بیاحساس گفت: «اون دفاع از خود بوده، تدروس. ولی این قتله.» درد مثل غبار روی چهرهٔ باابهتش نشست. «بعدش دیگه هر چقدر هم سعی کنی خوب باشی، نمیتونی ازش فرار کنی. هر شب میآد به خوابت و کاری میکنه که از خودت بترسی. مثل یه سایهٔ زشت و سیاه همهجا دنبالت میآد و بهت میگه تو همیشه شرور میمونی... تا اینکه یه روز بالاخره... بخشی از وجودت میشه.»
یاسمن
«هیچ تاریخی حقیقت رو کامل نشون نمیده،
کاربر ۴۴۷۰۶۶۳
مراقب باشین چی آرزو میکنین، دخترها.
☆پرسابت☆
بعضیوقتها ما چیزهایی رو میبینیم که دلمون میخواد ببینیم
:)
هیچچیز در این دنیا قطعی نبود. شاهزادهها میتوانستند به اندازهٔ غولها ترسناک باشند. شاهدختها میتوانستند شرور شوند. بهترین دوستها میتوانستند با هم دشمن شوند.
:)
«شاید من به اون خوبی که تو فکر میکنی، نباشم.»
فرشته
دوستیای که بر پایهٔ دروغ باشه، دوستی نیست.
فرشته
آگاتا پرسید: «دختر یعنی چی؟»
«یعنی تمام چیزهایی که یه پسر نیست.»
آگاتا اخم کرد. «اونوقت پسر یعنی چی؟»
«یعنی تمام چیزهایی که یه دختر نیست.»
«ولی باز هم بهم نگفتی دختر یا پسر یعنی چی.»
☆پرسابت☆
«اون آرزو به نتیجه نمیرسه مگر اینکه از تهِ دل باشه.»
B.A.H.A.R
قدکوتاهتر و لاغرتر بود، ولی جرئت کرده بود مقابل تمام مدرسه جلوی آنها اظهار وجود کند.
B.A.H.A.R
حجم
۳٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۴۷۲ صفحه
حجم
۳٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۴۷۲ صفحه
قیمت:
۱۴۶,۰۰۰
تومان