دانلود و خرید کتاب مدرسه افسانه ای؛ جایی برای خوب ها و بدها (جلد دوم، دنیای بدون شاهزاده) سومان چینانی ترجمه زهرا عباسی آلنی
تصویر جلد کتاب مدرسه افسانه ای؛ جایی برای خوب ها و بدها (جلد دوم، دنیای بدون شاهزاده)

کتاب مدرسه افسانه ای؛ جایی برای خوب ها و بدها (جلد دوم، دنیای بدون شاهزاده)

معرفی کتاب مدرسه افسانه ای؛ جایی برای خوب ها و بدها (جلد دوم، دنیای بدون شاهزاده)

کتاب مدرسه افسانه ای؛ جایی برای خوب ها و بدها (جلد دوم، دنیای بدون شاهزاده) نوشتۀ سومان چینانی و ترجمۀ زهرا عباسی آلنی است و انتشارات نگاه آشنا آن را منتشر کرده است. رمان خواندنی مدرسه افسانه ای؛ جایی برای خوب ها و بدها (جلد دوم، دنیای بدون شاهزاده) دنباله‌ای بر وقایع جلد نخست این مجموعه محسوب می‌شود و توانسته با روایت جذابی که دارد توجه منتقدان را جلب کند و حتی یکی از نامزدهای بهترین کتاب کودک و نوجوان سایت گودریدز شود.

درباره کتاب مدرسه افسانه ای؛ جایی برای خوب ها و بدها (جلد دوم، دنیای بدون شاهزاده)

این کتاب به ماجراجویی‌های ۲ دختر به نام‌های سوفی و آگاتا می‌پردازد. آن‌ها پس از جنگ به روستای خود بازمی‌گردند اما آگاتا غمگین است و می‌خواهد به مدرسه‌ برود و این آرزو درهای جادو را باز می‌کند.

آگاتا و سوفی به خانهٔ خود در روستای گاوالدون باز می‌گردند و مردم از آن‌ها به عنوان قهرمان استقبال می‌کنند. آگاتا از این شهرت ناراضی است اما در مقابل سوفی از این فرصت استفاده می‌کند و نمایش‌های زیادی برای جشن بازگشت به خانه و فرار از مدرسهٔ خوب و بد برگزار می‌‌کند. در عروسی پدر سوفی، آگاتا ناگهان آرزو می‌کند که داستان‌ها پایان دیگری داشته باشد؛ یک پایان خوش با شاهزاده تدروس!

آرزوی آگاتا باعث می‌شود بار دیگر درهای جادویی مدرسه به روی آن‌ها باز شود و این ۲ دوست برای بار دوم همراه با قطار عازم دنیایی پر از ماجرا می‌شوند اما همه چیز از آخرین باری که در آن مدرسه حضور داشته‌اند تغییر کرده است... . 

خواندن کتاب مدرسه افسانه ای؛ جایی برای خوب ها و بدها (جلد دوم، دنیای بدون شاهزاده) را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب به نوجوانان علاقه‌مند به داستان‌های فانتزی توصیه می‌شود.

بخشی از کتاب مدرسه افسانه ای؛ جایی برای خوب ها و بدها (جلد دوم، دنیای بدون شاهزاده)

«آگاتا پیراهن چسبان سبزی را که سوفی بهش قرض داده بود، پایین کشید. از وقتی برگشته بودند، رنگ صورتی کلاً از کمد لباس‌های دوستش ناپدید شده بود؛ احتمالاً به این خاطر که او را یاد زمانی می‌انداخت که یک ساحره‌ی بی‌مو و بی‌دندان بود.

آگاتا که دوباره داشت بندهای پیراهن را محکم می‌کشید، گفت: «ببین، ماجرای ما دیگه قدیمی شده. دیگه وقتشه مثل بقیه زندگی عادی‌مون رو بکنیم.»

سوفی سریع نگاهش را از آینه برداشت. «شاید بهتر باشه این هفته فقط من باشم. لابد اون‌ها هم حس کردن که تو دیگه دل‌ودماغ نداری.»

ولی آن یکشنبه و هفته‌ی بعدش که پوسترهای سوفی با عنوان هدیه‌ی صمیمانه‌ی امضا شده در شهر پخش شد، یا هفته‌ی بعدترش وقتی سوفی شام خصوصی را هم به وعده‌هایش اضافه کرد، کسی انتظار نداشت جز رادلیِ بوگندو سروکله‌ی کس دیگری پیدا شود. پاییز که فرا رسید، اعلامیه‌های مفقود شده‌ها از میدان شهر جمع شده بود. بچه‌ها کتاب داستان‌هایشان را توی کمدهایشان چپانده بودند و آقای دوویل هم تابلوی آخرین روزها را به ویترین مغازه‌اش چسبانده بود؛ چون هیچ داستان پریان جدیدی از جنگل نیامده بود تا او بفروشدشان. حالا دخترها فقط دو فسیل دیگر بودند که آن طلسم از خودش به جا گذاشته بود. حتی پدر سوفی هم ملاحظه را کنار گذاشته بود. در روز هالووین، به دخترش گفت که اجازه‌ی بزرگان را برای ازدواج با هانورا گرفته. ولی اصلاً از سوفی نپرسیده بود که او هم موافق است یا نه...»

زهرا
۱۴۰۳/۰۶/۰۴

مترجم کتاب اومده جای خواننده تصمیم گرفته، قسمت های توصیفی رو گفته خب خواننده که نمیخونه منم یه پاراگراف کامل و در حد یک جمله مینویسم. چکاریه خواننده جزییات رو بدونه و ازش لذت ببره؟ چکاریه وقتی آگاتا رد میشه

- بیشتر
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۳٫۸ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۳۲۸ صفحه

حجم

۳٫۸ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۳۲۸ صفحه

قیمت:
۹۶,۰۰۰
تومان