کتاب از صفر به یک

کتاب از صفر به یک نوشته پیتر تیل و بلیک مسترز نکاتی درباره‌ی شرکت‌های نوپا و نقش آن‌ها در ساخت آینده را بیان می‌کند. کتاب از صفر به یک را با ترجمه‌ی روان از بهمن فروزنده بخوانید. 

درباره‌ی کتاب از صفر به یک

پیتر تیل و بلیک مسترز در کتاب از صفر به یک، درباره‌ی شرکت‌هایی حرف می‌زنند که می‌توانند از صفر، یک بسازند. در اصل آن‌ها از خلاقیت صحبت می‌کنند. از این جهت که همه‌ی انسان‌ها به دنبال شغلی می‌گردند که برای آن‌ها ثروت به ارمغان بیاورد و به همین دلیل به دنبال خلق یک چیز تازه نیستند. اما پیتر تیل و بلیک مسترز معتقدند که برای موفقیت و برای ساختن آینده‌ای درخشان که با حال متفاوت باشد، لازم است که طور دیگری فکر کنیم. ایده‌های خلاقانه داشته باشیم و به دنبال ساختن چیزهای جدید باشیم. دنیای ما به کسانی که مقلد هستند، احتیاجی ندارد بلکه به کسانی احتیاج دارد که غیرعادی فکر می‌کنند، ایده‌های متفاوت و غیرعادی دارند و برای عملی کردن ایده‌هایشان دست از تلاش کردن برنمی‌دارند. کتاب از صفر به یک نکاتی درباره‌ی شرکت‌های نوپا و نقش آن‌ها در ساخت آینده بیان می‌کند که به شما مدیران و کارآفرینان کمک می‌کند تا زندگی متفاوتی برای خود بسازید و دنیا را تغییر دهید. 

کتاب از صفر به یک را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم 

کتاب از صفر به یک اثری خواندنی برای تمام مدیران، کارآفرینان و کسانی است که دوست دارند روشی متفاوت از دیگران در پیش بگیرند. 

بخشی از کتاب از صفر به یک

هر وقت برای استخدام با کسی مصاحبه می‌کنم دوست دارم این پرسش را طرح کنم که: «چه حقیقت مهمی رو قبول داری که خیلی‌ها قبولش ندارن؟»

این پرسشی صریح است که به نظر می‌توان به سادگی آن را پاسخ داد. ولی در واقع، این‌طور نیست. پاسخ دادن به این پرسش به لحاظ نظری دشوار است، چون همه قبول دارند دانشی که در مدرسه می‌آموزیم، اثبات شده و مسلم است و بیشتر آدم‌ها فقط به آن دانش دسترسی داشته‌اند. پاسخ این پرسش از نظر روان‌شناختی هم دشوار است، چون هر کسی می‌داند پاسخی که می‌خواهد بگوید طرفدار چندانی ندارد. کمتر کسی تفکر خلاق دارد، ولی شجاعت و شهامت از تفکر خلاق هم کمیاب‌تر است.

اغلب اوقات پاسخ‌هایی از این دست می‌شنوم:

«نظام آموزشی‌مون ناکارآمده و باید به سرعت فکری به حالش کرد».

«آمریکا استثنائیه».

«خدایی وجود نداره».

این‌ها پاسخ‌های مد نظرم نیستند. شاید پاسخ‌های اول و دوم حقیقت داشته باشد، ولی همین حالا هم بسیاری از مردم با آن موافقند. عبارت سوم نیز در یک مباحثهٔ آشنای قدیمی، از یک طرف جانبداری می‌کند. پاسخ مناسب به این پرسش می‌تواند به این شکل باشد: «بیشتر مردم به ایکس باور دارند، ولی حقیقت مخالف ایکس است». من پاسخ خود را در ادامهٔ همین فصل بیان می‌کنم.

اما ارتباط این پرسش نامتعارف با آینده چیست؟ به بیان ساده، آینده یعنی مجموعهٔ همهٔ لحظاتی که هنوز به وقوع نپیوسته‌اند. ولی آنچه آینده را متمایز و مهم می‌کند این نیست که هنوز فرا نرسیده است، بلکه متفاوت بودن جهان آینده نسبت به امروز است. در این چارچوب، اگر ظرف ۱۰۰ سال آینده تغییر چندانی در جامعه‌مان اتفاق نیفتد، بیشتر از ۱۰۰ سال با آینده فاصله داریم و اگر ظرف ۱۰ سال آینده تغییرات فوق‌العاده‌ای در جامعه‌مان رخ دهد، در این صورت آینده قابل لمس است. هیچ‌کس نمی‌تواند آینده را به دقت پیش‌بینی کند، ولی همه بر سر دو چیز اتفاق‌نظر داریم؛ نخست اینکه متفاوت با جهان امروزی است و دوم اینکه در جهان امروزی ریشه دارد. تفاوت پاسخ‌ها به این پرسش نامتعارف ناشی از داشتن دیدگاه متفاوت به زمان حال است؛ پاسخ‌های خوب به این پرسش بهترین ترسیم از آینده هستند.

صفر به یک: آیندهٔ پیشرفت

وقتی به آینده فکر می‌کنیم آینده‌ای توأم با پیشرفت و ترقی را مجسم می‌کنیم.