دانلود و خرید کتاب گفت‌وگوی چهارنفره تیموتی ویلیامسن ترجمه کامران شهبازی
تصویر جلد کتاب گفت‌وگوی چهارنفره

کتاب گفت‌وگوی چهارنفره

انتشارات:نشر کرگدن
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۹از ۷ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب گفت‌وگوی چهارنفره

کتاب گفت‌وگوی چهارنفره، حق با منه، تو اشتباه می‌کنی! اثری از تیموتی ویلیامسن است که گفتگوی خواندنی و جذاب چهار انسان مختلف است که هرکدام نماینده‌ی یک طرز تفکر خاص هستند. 

گفت‌وگوی چهارنفره را با ترجمه‌ی روانی از کامران شهبازی و سعیده بیات در اختیار دارید. 

درباره‌ی کتاب گفت‌وگوی چهارنفره

چه چیزی در یک گفت‌وگوی چهارنفره وجود دارد که آن را چنان جذاب می‌کند که می‌توان ساعت‌ها درباره‌ی آن خواند؟ در حقیقت هر انسانی اگر بخواهد صادقانه و روراست به بررسی یک موضوع خاص بپردازد، باید بتواند آن را از زوایای مختلف ببیند و ابعاد مختلف موضوع را بررسی کند. این کار هرچند بسیار سخت است اما به روشن شدن موضوعات و ایجاد وضوح ذهنی کمک می‌کند. تیموتی ویلیامسن در کتاب گفت‌وگوی چهارنفره، همین کار را کرده است. گفت‌وگوی چهارنفره در حقیقت، گفت‌و‌گویی خیالی میان این چهار نفر (باب، سارا، زک و رکسانا) است. جذابیت کتاب گفت‌وگوی چهارنفره به این است که این چهارنفر هرکدام نماینده‌ی طرز تفکری خاص هستند و برخورد آن‌ها با یکدیگر و گفتگویشان پیرامون موضوع است که مخاطبان را به همان وضوح ذهنی می‌رساند. باب نماد انسان‌های خرافاتی است. سارا فرزند وفادار روشنگری است. زک نماینده نسبی‌گرایان است. و رکسانا، نزدیک‌ترین فرد به شخصیت فکری خود ویلیامسن، مدافع تمام‌عیار عقلانیت منطقی است. این چهار نفر در قطاری با یکدیگر هم‌صحبت می‌شوند و درباره طیف گسترده‌ای از موضوعات به‌ظاهر ساده اما فلسفی، مانند اختلاف نظر، درستی و نادرستی، شناخت، باور، منطق، خطاپذیری، نسبی‌گرایی، مطلق‌گرایی، اخلاق، ارزش‌ها و … بحث می‌کنند.

کتاب گفت‌وگوی چهارنفره را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم 

علاقه‌مندان و دوست‌داران فلسفه مدرن از مطالعه کتاب گفت‌وگوی چهارنفره لذت می‌برند. 

بخشی از کتاب گفت‌وگوی چهارنفره

باب: آره، ولی چرا درست همون لحظه‌ای خراب شد که من داشتم کنارش پیاز می‌کاشتم؟ این را توضیح بده.

سارا: توضیحی کاملاً طبیعی برای اینکه چرا دیوار درست همون لحظه ریزش کرده وجود داره. بدیهیه که دیوار پس از پشت سر گذاشتن فرایندهای فیزیکیِ پوسیدگی به‌راحتی می‌تونه به مرحلهٔ ریزش برسه. از بخت بد، تو هم تصادفاً درست همون لحظهٔ بحرانی تصمیم می‌گیری پیاز بکاری.

باب: ' تصادف'! تصادف تبیین زیاد جالبی نیست.

سارا: اگر تمام شرایط اولیهٔ میکروسکوپی را با جزئیات کافی می‌دانستیم ...

باب: منظورت چیه؟

سارا: منظورم توصیفاتیه که وضعیت تمام ذرات و میدان‌های نیروی دیوار، مغز تو و محیط اطراف اونها را در لحظهٔ قبل از ریزش بیان کنه. اگه همهٔ اینها را می‌دونستیم، می‌تونستیم با قوانین فیزیک به صورت علمی توضیح بدهیم که چرا این دو اتفاق هم‌زمان رخ داده. هیچ رمز و رازی هم در کار نیست.

باب: خیلی راحته که بگیم علم می‌تونه تصادف را توضیح بده. در واقع تو یک تبیین علمی ارائه ندادی، تو فقط ادعا کردی که همچین چیزی وجود داره.

سارا: این بی‌انصافیه! تو انتظار نداری که تمام منابع علمی جهان غرب روی توضیح چرایی خراب شدن دیوار باغ تو تمرکز کنه، درسته؟ من جزم‌اندیش نیستم، ولی دلیلی برای تردید در این موضوع وجود نداره که علی‌الاصول می‌شه یک تبیین علمی برای این قضیه ارائه کرد.

باب: انتظار داری این را باور کنم؟ خودت هم می‌دانی که همه چیز را نمی‌دانی. من عملاً دارم یک تبیین برای تو ارائه می‌دهم (نباید بلندبلند صحبت کنیم). همسایه‌ام جادوگره. اون همیشه ازم متنفر بوده. دیوارم را جادو کرد، طوری طلسمش کرد که درست همون لحظه‌ای که کنارش بودم خراب بشه. هیچ تصادفی در کار نبود. حتی اگر تبیین علمیِ باارزشت، با تمام اتم‌ها و ملکول‌هایش، را هم بیاوری صرفاً یک سری جزئیات فنی خواهد بود. تبیین تو برای این که چرا این دو اتفاق هم‌زمان رخ داد هیچ دلیلی ارائه نمی‌ده. تنها تبیینی که قابل‌فهمش می‌کنه جادوگریه.

سارا: توضیح ندادی که چند کلمه زیر لب حرف زدن همسایه‌ات چطور می‌تونه باعث خراب شدن دیوار بشه.

باب: هیچ کس نمی‌دونه نحوهٔ کار جادوگری چطوریه. نحوهٔ کار جادوگری به هر شکلی هم که باشه، باز هم بدجنسی جادوگر پیر می‌تونه توضیح بده که چرا دیوار درست همون لحظه‌ای خراب شد که من کنارش بودم. به هر حال، شرط می‌بندم تو نمی‌تونی توضیح بدهی که تصمیم به کاشتن چند تا پیاز تو ذهن من چطوری باعث شد پاهام در واقعیت طوری حرکت کنند که به طرف باغ قدم بردارم.

سارا: این یک کم زمان می‌بره. قبلاً دانشمندها تونستن چیزهایی شبیه این را توضیح بدهند. علوم اعصاب طی چند سال گذشته پیشرفت‌های قابل‌توجهی داشته، نحوهٔ عملکرد مغز و دستگاه عصبی را کشف کرده

ر.د.ب
۱۳۹۹/۰۶/۲۳

کتاب در‌ مورد منطق و فلسفه هست. من نسخه چاپی را خریدم و به نظر من خسته کننده بود. خیلی حرف توی حرف میاره و گیج کننده میشه. از نظر من خسته کننده بود، شاید شما خوشتون بیاد، به قول

- بیشتر
banafshe36
۱۳۹۹/۰۵/۱۷

در حال خوندش هستم ، کتابی هست که باید با فکر و تحلیل خونده بشه و نمیشه سریع خوند و گذشت

adel hamidi
۱۴۰۲/۰۲/۰۳

نویسنده در قالب یه گفتگوی چهارنفره در مورد اکثر کفتگو های جدی ای که در مورد علم و فلسفه و خرافات و.....در جوامع علمی بحث و گفتگو میشه صحبت میکنه....کتاب جذاب و خوبی هست.....بعضی قسمت هاش زیادی وارد جزئیات میشد

- بیشتر
سارا: همون‌طور که گفتم، اگر همهٔ اون علوم جدید به نوبهٔ خودشون خوب باشند، مگه این خودش شاهدی علیه جادوگری نیست؟ باب: دلیلش را نمی‌فهمم. ظاهراً تو فکر می‌کنی علوم جدید نشان می‌دهند که جادوگری صحت نداره. تو چرا این‌قدر مطمئنی؟ تا جایی که من می‌دانم، اون نظریه‌های علمی‌ای که مد نظر توست هیچ چیزی صریحاً نه به نفع جادوگری می‌گه و نه علیه‌اش. از طرف دیگر، نظریات علمی نه به نفع سیاستمدارها و نه علیه اونها صریحاً چیزی نمی‌گن. اما این به اون معنی نیست که تبلیغات سیاسی صحت نداشته باشه. این مورد چه فرقی با جادوگری داره؟ سارا: مگه جادوگری نیروهایی را که برای علم جدید ناشناخته‌اند و با پیش‌بینی‌های علمی تداخل دارند مفروض نمی‌گیره؟ باب: شاید اون نیروها برای علم جدید ناشناخته باشند، ولی مگه علم جدید ادعا می‌کنه که همه چیز را می‌داند؟ حتی شاید جادوگری مطابق با قوانین علمی عمل کنه و قوانین علمی را به سود اهداف خودش به کار بگیره. شاید جادوگری کمک می‌کنه پیش‌بینی‌های علمی درست از آب دربیاد.
محمد طاهر پسران افشاریان
در زندگی روزمره با افراد مختلفی هم‌صحبت می‌شویم که هر کدام طرز تفکر و جهان‌بینی خاص خود را دارند. می‌توان این طرز تفکرها و جهان‌بینی‌ها را به شیوه‌هایی گوناگون طبقه‌بندی کرد. یکی از مرسوم‌ترین طبقه‌بندی‌ها توسل به دوگانهٔ سنتی-مدرن است. جهان‌بینی سنتی از آنِ کسانی است که اعتقاد عمیقی به امور غریبه، مانند طلسم، جادو، شبح و ...، دارند. در نقطهٔ مقابل، مدرن‌ها کسانی‌اند که باوری راسخ به گزاره‌های علمی (علم در معنای science) دارند. اینان به‌شدت با عقاید گروه نخست مخالف‌اند، چرا که از نظرشان در جهان اتم‌ها و ملکول‌ها جایی برای طلسم و جادو نیست. اما در دهه‌های اخیر، گرایش‌های فکریِ بخش وسیعی از جامعه به سمت‌وسویی رفته است که در دوگانهٔ فوق جا نمی‌گیرد. اکنون در دستهٔ سوم کسانی قرار دارند که به نسبی‌گرا مشهورند. اینان معتقدند چیزی به نام " درست" یا " نادرست" وجود ندارد و تمام مکاتب فکری و باورهای سنتی و مدرن در سطح معرفتیِ واحدی قرار دارند. از نظر اینان همه چیز بستگی به دیدگاه فرد دارد. حقیقت از دیدگاه نسبی‌گرایان چیزی نیست جز نوعی اسطورهٔ برساختهٔ اجتماع و زبان.
محمد طاهر پسران افشاریان
سارا: اخلاق فرق می‌کنه. درسته که هر فرهنگی تعیین می‌کنه کدام رفتار در آن فرهنگ مؤدبانه‌ست و کدام رفتار بی‌ادبی، اما نمی‌تونه این مسئله را حل و فصل کنه که کدام رفتار در آن فرهنگ از نظر اخلاقی درسته و کدام رفتار از نظر اخلاقی نادرست. حتی اگه تمام افراد یک جامعهٔ دیگر فکر کنند برده‌داری درسته - ممکنه خود برده‌ها هم همچین فکری بکنند - این باز هم باعث نمی‌شه این مسئله برای ما حل و فصل بشه. ما باز هم نهادهای برده‌داری آنها را محکوم می‌کنیم.
محمد طاهر پسران افشاریان
سارا: خب، تفاوتشون برای من واضحه، زک. در نتیجه، جمله‌های علمی را در حکم درست یا نادرست توصیف می‌کنم. ولی جمله‌های اخلاقی را نمی‌تونم در حکم درست یا نادرست توصیف کنم.
محمد طاهر پسران افشاریان
سارا: من زک نیستم. اون‌قدر که زک از استعاره‌هات خوشش می‌آد، من اصلاً خوشم نمی‌آد. من دربارهٔ علم اصلاً نسبی‌گرا نیستم. بعضی نظریه‌های علمی مطلقاً درست و بعضی‌هاشون هم مطلقاً نادرست‌اند. با روش علمی می‌تونیم بفهمیم که کدام درست و کدام نادرسته. اما اون روش در مورد ارزش‌های اخلاقی کاربرد نداره. نمی‌شه ارزش‌های اخلاقی را مشاهده یا اندازه‌گیری کرد. اونها کیفیاتی ساختگی‌اند نه کمّیاتی مشهود. به همین دلیله که من فقط نسبت به اصول اخلاقی نسبی‌گرا هستم، نسبی‌گرای اخلاقی.
محمد طاهر پسران افشاریان

حجم

۱۷۱٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۲۴۸ صفحه

حجم

۱۷۱٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۲۴۸ صفحه

قیمت:
۱۵۰,۰۰۰
تومان