برای خرید و دانلود کتاب باغوحش شیشهای نوشته تنسی ویلیامز و خواندن و شنیدن هزاران کتاب الکترونیکی و صوتی دیگر، اپلیکیشن طاقچه را رایگان نصب کنید.
کتاب باغوحش شیشهای نوشته تنسی ویلیامز است که امیرمحمد جوادی آن را ترجمه کرده است. این کتاب یکی از مشهورترین آثار نمایشی جهان است که چندین اقتباس سینمایی از آن هم ساخته شده است.
آماندا مادری از سطح پایین اجتماع است که همسرش او را ترک کرده است. او با دخترش لورا و پسرش تام زندگی میکند. دخترش یکی از پاهایش کوتاهتر از دیگری است و همین معلولیت او را گوشهنشین و ترسو کرده است. از طرفی تام کار نمیکند و فقط به سینما و همراهی دوستانش وقت میگذراند. آماندا در توهمی از گذشته زندگی میکند. او مدام به فکر ۱۷ سالگی است اما از طرفی از ازدواج نکردن دخترش میترسد و از پسرش میخواهد دوستانش را به خانه بیاورد تا یکی از آنها از لورا خوشش بیاید. جیم پسری است که زندگی خانواده را تغییر میدهد.
این کتاب را به تمام علاقهمندان به ادبیات نمایشی پیشنهاد میکنیم
تام: این نمایش یه خاطرهست؛ چون خاطرهست، نور توش کمه؛ احساسیه؛ واقعی نیست. تو خاطرات انگار همه چیز ریتم داره. بهخاطر همینه که آهنگم داریم. من، راوی نمایش و یکی از شخصیتهاشم. بقیهٔ شخصیتها: مامانم آماندا، خواهرم لورا و یه آقای محترمی که تو صحنهٔ آخر به دیدنمون میآد. اون تنها شخصیت واقعی این نمایش و نمایندهٔ دنیاییه که ما یه جورایی عضوش نبودیم. چون من شاعرم و به نماد علاقه دارم، از این شخصیت هم بهعنوان نماد استفاده میکنم. اون نماد چیزیه که خیلی دیر خودشو نشون میده و ما در انتظارش زندگی میکنیم. یه شخصیت پنجمی هم تو این نمایش هست که فقط توی این عکس بزرگ روی دیوار دیده میشه. اون بابامونه که خیلی وقت پیش مارو ترک کرد. تلفنچیای بود که عاشق دوردستا شد؛ بیخیال کارش شد و از این شهر فرار کرد.... آخرین خبری که ازش رسید کارتپستالی بود که از مازاتلان توی ساحل اقیانوس آرام برامون فرستاده بود. روی کارت فقط دو کلمه نوشته شده بود: «سلام! خداحافظ!» به نظرم بقیهٔ نمایش احتیاجی به توضیح نداره....
صدای آماندا از پشت پرده به گوش میرسد.
دستهبندی | |
تعداد صفحات | ۱۴۴ صفحه |
قیمت نسخه چاپی | ۱۶,۰۰۰ تومان |
نوع فایل | EPUB |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۶/۱۲/۰۶ |
شابک | ۹۷۸-۹۶۴-۴۵۳-۰۹۴-۴ |
نظرات کاربران
مشاهده همه نظرات (۲)در کل شهرت تنسی ولیامز و آثارش به حدی هست که قبول کنیم با متن خوبی طرفیم مثل گربه روی شیروانی داغ یا اتوبوسی به نام هوس که از همه شون اقتباس سینمایی شده ویلیامز علاوه بر دیالوگا و نام گذاری
اخرشو متوجه نشدم🤔