کتاب آندروماک
معرفی کتاب آندروماک
کتاب آندروماک نوشته ژان راسین (۱۶۹۹-۱۶۲۹ م) نمایشنامهنویس فرانسوی است این کتاب را پویان غفاری ترجمه کرده است. راسین علاقه زیادی به نوشتن نمایشنامههای تراژدی داشت و در این زمینه توانست توجه لویی چهاردهم پادشاه وقت فرانسه را جلب کند. اطرافیانش درون مایه آثار راسین را سرشار از نقد اجتماعی و جاهطلبی میدانستند و با او مخالفت میکردند تا اینکه او با نوشتن نمایشنامه آندروماک ناگهان در محافل ادبی مشهور شد و توانست توجه منتقدان را به خود جلب کند.
خواندن کتاب آندروماک را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان ادبیات نمایشی پیشنهاد میکنیم
بخشی از نمایشنامه آندروماک
کلئون: چه؟ شما باز هم میخواهید خود را آماج اهانتهای او کنید؟ عاشق شدن به یک اسیر، آن هم دربرابر چشمان شما، نتوانسته چهرهای نفرتانگیز از او برایتان بسازد؟ پس از اینهمه هرزگی که او کرد، دیگر چه باید بکند؟ اگر قرار بود تنفر شما برانگیخته شود تابهحال چنین شده بود.
هرمیون: ای ظالم، چرا چنین کمر به تحریک دل آزردهٔ من بستهای؟ اکنون بیش از هر زمان دیگر من از روبهرو شدن با خودم در هراسام. تلاش کن تا هیچ یک از این چیزهایی را که میبینی باور نکنی؛ بگیر که من عاشق نیستم، نزد من لاف از پیروزیام بزن. بگیر که قلبم در آزرده شدن کهنهکار است و خم به ابرو نمیآورد. افسوس! اگر توانستی مرا نیز وادار تا اینهمه را باور کنم. تو میخواهی من از او بگریزم؟ باشد! در این کار هیچچیز سد من نخواهد شد. برویم و دیگر بیش از این حسرت پیروزی شرمآورش را نخوریم. باشد که او بندهٔ اسیر در بند خود شود. بگریزیم از این... اما اگر آن ناسپاس بر سر عهدش بازگردد؟ اگر آن عهد پیشین دوباره در قلبش جای گرفت؟ اگر خودش را به پایم بیندازد و طلب عفو کند؟ ای عشق، کاش میتوانستی او را بهزیر سلطهٔ قدرت من درآوری! اگر خواست... اما آن ناسپاس تنها خواری مرا میخواهد. بااینحال بگذار بمانیم تا بختشان را تیرهوتار کنیم؛ بگذار تا از برهم زدن آسودگیشان لذت ببریم؛ یا، پیروس را وامیداریم تا چنین پیوند رسمی و باشکوهی را بگسلد و در همان حال، او را چون جنایتکاری در چشم تمامی یونانیان رسوا میکنیم. پیش از این من خشم یونانیان را بهسوی آن پسرک تروایی راندهام؛ میخواهم که هنوز هم در پی بیرون کشیدن او از آغوش مادرش باشند. بگذار تا تمام رنجهایی را که آندروماک بدانها مرا شکنجه کرد، به او بازگردانیم. باشد که او پسرش را از دست بدهد و این نابودش کند.
کلئون: فکر میکنید چشمانی که سرچشمهٔ اشکهای ابدی هستند، هیچ لذتی از رقابت با افسون چشمان شما میبرند؟ یا قلبی را که زیر سختیهای بسیار از پا درآمده، هیچ رمقی هست تا با شکنجهگرش نرد عشق ببازد؟ اگر درد و رنجش را آرام یافته میبینید، پس چرا جانش هنوز غرق در اندوه است؟ یا دربرابر عاشقی که خوشآیند اوست، اینهمه غرور چرا؟
حجم
۶۷٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۱۲ صفحه
حجم
۶۷٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۱۲ صفحه
نظرات کاربران
یک کلاسیک دوست داشتنی دربارهٔ سوءاستفاده از عشق و علاقههای یکطرفه؛ نمایش جنون آدمها برای تصاحب همدیگه و فرجام تلخ وابستگی کورکورانه... تقابل دو شخصیت دلداده و سرسپرده با دو معشوق قدرتمند و سنگدل، ماجراهای جالبی رو به وجود میاره که
علاقمندان تئاتر حتما از این کتاب خوششون میاد.طرح داستانی دقیق و درست به جذابیت نمایشنامه خیلی کمک کرده...جنس اندروماک،از همون جنس کتاب ایلیاد یا فیلم تروی هست و به نوعی میشه گفت ادامه ی اوناست.... با خوندن این نمایشنامه باز به
بی زحمت اجازهی دانلود نسخهی pdf کتابها رو هم برای کتابی که میخریم فعال کنید