کتاب مکتب های ادبی در تئاتر
معرفی کتاب مکتب های ادبی در تئاتر
کتاب مکتب های ادبی در تئاتر اثری پژوهشی از ایرج افشاری اصل است. او در این کتاب به بررسی سبک و تعریف آن میپردازد و سپس سبک و مکاتب ادبی را در تئاتر تعریف میکند.
درباره کتاب مکتب های ادبی در تئاتر
مکتب ادبی، معمولا به مجموعه سنتها، هنجارها، اندیشهها، نظریهها و ویژگیهایی اطلاق میشود که بنا به دلایل مختلف اجتماعی، سیاسی یا فرهنگی در دورهای خاص در ادبیات یک یا چند کشور نمود پیدا میکند. معمولا برخی از صاحب قلمان در آثارشان با کمک این سنتها یا هنجارها و هنجارشکنیها، تمایزی ایجاد میکنند که با سبک دیگر نویسندگان متفاوت است. بسیاری اوقات آنها خودشان از این مساله آگاه نیستند و این پیروان آنها هستند که شیوه هنری آنان را مشخص و حتی معرفی میکنند. البته همیشه استثناهایی هم وجود دارد.
این موضوع در تئاتر نیز صادق است. چه که تئاتر و ادبیات نمایشی پیوند نزدیک و تنگاتنگی با ادبیات دارند؛ بر هم تاثیر میگذارند و از هم تاثیر میپذیرند. ایرج افشاری اصل در کتاب مکتب های ادبی در تئاتر به تفصیل این موضوع را شرح داده است و درباره سبک و معانی آن، سبکشناسی و سبکها و مکتبهای ادبی توضیح داده است.
کتاب مکتب های ادبی در تئاتر را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن کتاب مکتب های ادبی در تئاتر را به تمام علاقهمندان و هنرمندان فعال در زمینه تئاتر پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب مکتب های ادبی در تئاتر
سبک و ارتباط آن با زبان
زبان چيزی جز تبلور بيرونی پيكره درونی نيست. پيكره دروني كه همه آثار نويسنده به دور آن تنيده میشود، میتواند تحقق فردی ديدگاهی روانی باشد كه بر همه محيط و دنيای روحانی خاصی كه نويسنده در آن غوطهور است، اشراف داشته باشد.
زبان سياههای از امكانات فراهم میآورد. اين امكانات همان سرمايه همگانی است كه در اختيار همه بهرهبرداران، برحسب نيازهای بيانی خود، از اين سرمايه برمیگيرد و تا آنجا كه قوانين زبان به آنها اجازه میدهد، گزينشی به عمل میآورند كه همان سبک است.
در واقع مقوله سبک با مسئله گزينش در ارتباط است، به طوری كه گزينش و انتخابی كه فرد از منابع زبان به عمل میآورد او را به سبک الصاق میكند.
«با پيدايش زبانشناسی، سبکشناسي هم جنبيد و به راه تازهاي افتاد. از اين پس، سبکشناسی براي پارهای از دگرگونیهای زبانشناختی صرف شد. شارل بارلی، زبانشناس سوئيسی، كه از شاگردان فردينان دوسوسور، پايهگذار زبانشناسی نوين بود، تعريف تازهای از سبکشناسی به دست داد. به عقيده او وظيفه سبکشناسی اين است كه ببيند در دورهای معين، انواع سازمانهای بيان كدامند و احساس و انديشه را چگونه ابراز میدارند. وی بسيار زود به زبانشناسی توصيفی و ساختاری روی آورد و با طرح «دانش وسايل بيان» جان تازهای به سبکشناسی بخشيد.»
گسترش زبانشناسی شاخههای تازهای پديدار ساخت كه معناشناسی، نشانهشناسی يا بوطيقا نام گرفته و رفته رفته بخشهايی از سبکشناسی سنتی را به زمينه كار خود اختصاص دادند. سارتر زبان را از سبک متمايز میكند. به نظر او «زبان ابداع جمعی است كه با مجموعه نشانههای قراردادی خود در اختيار نويسنده قرار میگيرد و سبک چگونگی انتقال آن چيزی است كه نويسنده ميخواهد درباره آن بنويسد. بنابراين زبان تصميمی از سوی اجتماع و سبک تصميمي فردی است.»
اما بارت مسئله را پيچيدهتر میبيند و عامل سومی را به زبان و سبک میافزايد كه همانا اسلوب نوشتار است. يعنی زبان، سبک و اسلوب نوشتار سه بُعد فرم ادبی را تشكيل میدهند.
« بارت سبک را فردیترين بخش فرايند ادبيات میداند، حال آنكه زبان قراردادی جمعی است و اسلوب نوشتار نيز تأثير عوامل تاريخی و طبقاتی بر شيوه نگارش است.
كشف بارت در حقيقت همان اسلوب نوشتار است. زبان و سبک ابژه هستند، ولي اسلوب نوشتار يک كاركرد به شمار ميرود و متناسب ميان آفرينش و جامعه است.»
حجم
۱٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۶۴ صفحه
حجم
۱٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۶۴ صفحه
نظرات کاربران
ایشون در دانشگاه استاد من بودند از معدود اساتیدی که واقعا شایسته لقب معلم هستند و باید بگم بسیار استاد با و سواد با اخلاقی هستند تدریسشون هم کاملا استاندارد و بدون گزافه گویی بوده و نکات کاربردی رو خیلی خوب
زیاد خوب نبود