کتاب حاشیهنشینهای اروپا
معرفی کتاب حاشیهنشینهای اروپا
حاشیهنشینهای اروپا مجموعهداستانی از فرهاد پیربال، نویسنده، نقاش و شاعر کرد است که با ترجمه مریوان حلبچهای منتشر شده است.
درباره کتاب حاشیهنشینهای اروپا
این مجموعه ۱۲ داستان کوتاه دارد که حاشیهنشینهای اروپا بلندترین آن است. کوتاهترین داستان کتاب هم یک داستان بسیار بلند تراژیک نام دارد که فقط چند خط است. تمام داستانهای کتاب درونمایهای هویتی دارند و در کنار آنها مسائل دیگری هم در جریان است. پیربال مفهوم تنهایی و حاشیهنشینی را در این کتاب به خوبی به تصویر کشیده است.
داستان حاشیهنشینهای اروپا درباره یک پناهنده کرد است که در دانمارک زندگی میکند و از وطن خود دور افتاده است و احساس خلاء عاطفی و هویتی میکند.
درد و رنج در تمام داستانهای این کتاب وجود دارد و در همه آنها شخصیتها هرچقدر تلاش میکنند نمیتوانند زندگی واقعی و دلخواه خود را تجربه کنند و مدام درگیر مسائل حاشیهای هستند. در این داستانهای انتقادی، رگههایی هم از تمسخر و جنون دیده میشود که اگر با سبک نویسندگی پیربال آشنا باشید، حتما از خواندن آنها لذت خواهیدبرد.
خواندن کتاب حاشیهنشینهای اروپا را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقهمندان به داستانهای کوتاه با مضامین انسانی را به خواندن این کتاب دعوت میکنیم.
درباره فرهاد پیربال
فرهاد پیربال در سال ۱۹۶۱ در شهر اربیل به دنیا آمد. او دانشآموخته زبان و ادبیات کردی در دانشگاه صلاحالدین اربیل و رشته ادبیات کردی در دانشگاه سوربن فرانسه است.
فرهاد پیربال بیش از ۸۰ کتاب منتشر کرده که تعدادی از آنها به بیش از ۱۵ زبان ترجمه شدهاند. در ایران هم چند کتاب از این نویسنده منتشر شده است. کتاب حاشیهنشینهای اروپا با ترجمه مریوان حلبچهای اولین کتاب از آثار فرهاد پیربال است که با امتیاز انحصاری نشر ثالث منتشر شده است.
بخشی از کتاب حاشیهنشینان اروپا
خیلی عجیب است...!
هیجان، شادی بزرگ داشت مرا از پا در میآورد! میترسم در میان شوق یادآوری این خاطره بمیرم. چطور باور کنم؟ آخر من کی چنین انتظاری داشتم که ناگهان حالا در این لحظه نابهنگام، بطری عرق خالی کنار جاده، این جواب سحرآمیز را به من بدهد؟ این پاسخ گم و نامعلوم که چندین سال دنبالش میگردم و در طول دوران بچگیام درگیر بودم، عجیب است...!
چطور یکدفعه این خاطرات توی ذهنم ورق خورد؟
چطور این چنین ناگهانی، آن غار تاریک غم و گمراهی برایم روشن شد. چطوری؟
بله، من خیلی وقتها به شهر سیاه پر از خاطرات تلخ بچگیام بازگشتهام، دلایل بسیاری برای کتککاری و توسری زدن و از خانه بیرون کردن و فحش و کشیده و تف انداختن پدرم پیدا کردهام، اما به علت این یکی، __ این داغ پشت دستم __ مرا ببخش مثل سراب، مثل جزیرهای بسیار دور، هرگز به آن نمیرسیدم.
علت زشت و پلید آن یادم نمیآمد. اما حالا... عجیب است! چطور؟ همینطور آرامآرام، مثل رؤیایی، در اوراق خاطراتم ظاهر میشود. اما عجیب بود. من تا حالا نمیتوانستم از آن شرمساری و تردید و گمراهی بگذرم مثل گرسنگی و خستگی و دردهای روزهای بچگی بود. هیچوقت دست از سرم برنمیداشت. آنوقتها وقتی که بالغتر شدم. مرا خیلی غمگینتر، خیلی حرف نشنو و بیحوصلهتر کرده بود. افسوس...
حجم
۶۵٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۹۹ صفحه
حجم
۶۵٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۹۹ صفحه
نظرات کاربران
داستانهای این کتاب حد وسط ندارن. یا خیلی خوبن، یا خیلی بد. البته پرواضحه که داستانهاش بهشدت سلیقهایاند. ارزش امتحانکردن رو دارن قطعاً.
این کتاب شامل ۱۲ داستان کوتاه میباشد که داستان حاشیهنشینهای اروپا بلندترین داستان آن است. کوتاهترین داستان این کتاب با عنوان «یک داستان بسیار بلند تراژدیک» فقط چند کلمه است: یک مرد… یک زن… دو جور تنهایی… تقریبا همه داستانهای کتاب شامل مفاهیم هویتی
جالب نبود زیاد
بسیار مزخرف
کتاب حاشیه نشین اروپا در مورد افراد و کسانی که دچار افسردگی و مریضی در اروپا شدن می نویسد. در حالیکه نویسنده می توانست داستان افراد موفق را در کنار افراد ناموفق بنویسد. احنمالا خو نویسنده هم دچار افسردگی شده