کتاب سگ لرزه
معرفی کتاب سگ لرزه
نمایشنامه سگلرزه نوشته فرشته فرشاد اثری گیرا و قوی است از تقابل آرزوهای آدمها در نقاط مختلف زندگی و تاثیر تصمیمگیریهای مهم و بزرگ زندگیشان. این نمایشنامه که بارها اجرا شده است نشان داده میتواند مخاطب را زبان و روایتش همراهش کند.
درباره نمایشنامه سگلرزه
این اثر سخن از مردی است که اولین انتخابش را به دلیل نازایی کنار میگذارد و زنی دیگر میگیرد با نشاط بچهدار شدن. بحرانی که دامن میخورد به عمری از پیرزن که در خانهای کهنه چونان خودش نشسته و سیروس همسایهٔ طبقهٔ زیرین با اندیشهای تازه و در پی سودی بیشتر مقابل توهم بیمار گونهی پیرزن ایجاد تضاد دراماتیک و نمایشی میکند.
سگ لرزهای که خاستگاه نویسندهاش به حسادت مادربزرگ در توهم و سیروس در تجمل با همسری پا به ماه و اختلاط این دو با حضور ناپیدای همسر سیروس و پیدا شدن مروارید که هوویی است دلخراش و کینهپا در مقابل پیرزن نهایت نمیگیرد و لایه از لایهٔ آدمها برمیدارد و دستمایهای زیبا و پرداختی با کنار مایهٔ ترانههای مردمی و نثر پسندیده و شایسته شخصیتهای نمایشی را از بستر یکنواختی واقعیت به چالش شخصیتهای کهنه و نو در میاندازد.
خواندن نمایشنامه سگلرزه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این نمایشنامه برای تمام علاقهمندان به ادبیات نمایشی مناسب است. کسانی که مایل هستند با سبک و ساخت نمایشنامه ایرانی آشنا شوند میتوانند از این اثر که سرشار از کلمات اصطلاحات عامیانه است استفاده کنند.
حجم
۲۵٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۵۶ صفحه
حجم
۲۵٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۵۶ صفحه
نظرات کاربران
هرچند که واقعه کلیدی قصه خوب پرداخت نشده، اما شخصیت پردازی نقش اول بی نظیر انجام شده است. و خواندنش لذت بخش.
یه کار ایرانی خوب، شخصیت پردازی و حال و هوایی که داره حس لذت بخش و دوست داشنی ای رو در خواننده ایجاد می کنه
خانوم بزرگ شخصیت خیلی جالبی داره. مخاطب با اینکه از یه نسل دیگه اس باهاش همزاد پنداری می کنه. نمایشنامه دوست داشتنی ای هست.
کوتاه ولی بسیار قوی و تاثیر گذار ...فوق العاده بود ...
عجب :)) خیلی خوب بود :))
محشره 😍😍
این اولین نمایشنامه ایرانی بود که خوندم و واقعا زیبا بود. حس عجیبی به آدم دست میده، حس تنهایی و دلسوزی باهم. کوتاه بودنش هم به جذاب بودنش کمک کرد. در هرحال من که خیلی خوشم اومد
شکل و نوع مکالمه رو خیلی دوست داشتم،کلمه های بامزه و روان ولی خب...! دوست داشتم یجور دیگه تموم بشه یهو همه اتفاقا آخر میفته و تمام... ولی بازم دوسش داشتم. کشش الکی نداشت.خلاصه و کوتاه.
خانوم بزرگ منو یاد مادر بزرگ خودم انداخت...یادش بخیر وقتی نرفته بود هنوز
پایانش خشن بود. اما خوندنش خالی از لطف نبود.