دانلود و خرید کتاب کات کبود فرشته فرشاد
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب کات کبود

کتاب کات کبود

نویسنده:فرشته فرشاد
انتشارات:نشر آواژ
امتیاز:
۴.۵از ۲۸ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب کات کبود

کات کبود نمایش‌نامه برگزیده ششمین جشنواره تئاتر شهر است که به قلم نمایشنامه‌نویس مطرح معاصر، فرشته فرشاد، نوشته شده است.

درباره کتاب کات کبود

فرشته فرشاد در نمایش‌نامه کات کبود داستان پسربچه‌ای به نام یزدان را روایت می‌کند که مراسم اعدامی را در ملاء عام دیده و یاد گرفته است. حال یزدان با خواهر ناتنی‌اش که گیسو نام دارد، اعدام بازی می‌کند. طی این بازی، یزدان توسط گیسو کشته می‌شود و ماجرا ادامه می‌یابد.

فرشاد در نگارش این نمایشنامه کوشیده است جهان ناامن کودکان را به تصویر بکشد و نسبت به آزار آنان توسط والدین خود، هشدار دهد. این نمایشنامه در ۶ صحنه، جهان مرگ و زندگی و همچنین واقعیت و رویا را در هم می‌آمیزد. حقیقت در این داستان خیلی فوری و دم دستی برای ما آشکار نمی‌شود و همین موضوع را باید نقطه قوت اثر فرشاد دانست. 

خواندن کتاب کات کبود را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

خواندن کتاب کات کبود را به علاقه‌مندان ادبیات نمایشی و افرادی که دغدغه مسائل اجتماعی را دارند، پیشنهاد می‌کنیم.

درباره فرشته فرشاد

فرشته فرشاد نمایش‌نامه نویس، مدرس دانشگاه و بازیگر تئاتر است. او را باید یکی از مطرح‌ترین نمایش‌نامه‌نویسان کشور دانست. فرشاد از نظر کسب جوایز دراماتیک و تعدد اجرای آثار نمایشی بر روی صحنه، موفق‌ترین نمایشنامه‌نویس زن ایرانی است.

 از جمله آثار او می‌توان به دور از دسترس اطفال نگهداری شود، سگ‌لرزه، سین مثل سینما و چند ترجمه از آلمانی به فارسی اشاره کرد. گفتنی است فرشاد به‌خاطر نمایشنامه دور از دسترس اطفال نگهداری شود، به‌عنوان برگزیده بخش ادبیات نمایشی هشتمین جایزه ادبی پروین اعتصامی انتخاب شد. کات کبود نیز نمایشنامه برگزیده ششمین جشنواره تئاتر شهر است.

جملاتی از کتاب کات کبود

(صحنه خانه‌ای است خاک گرفته با فنجان‌های شکسته و خون‌های لخته شده. لباس‌ها و صورت گیتی خونی است و صورت افشین و امینه، بی‌روح و لب‌هایشان کبود. شلوار افشین خیس به‌نظر می‌آید و دست‌های امینه کمی سیاه شده است.

گیتی: اه، یه بویی می‌یاد.

افشین: توالت گرفته؟

امینه: سر انگشتام گز گز می‌کنه.

افشین: در چرا باز نمی‌شه؟

امینه: شاید قفله

گیتی: (بلند) یزدان؟

افشین: گیتی درو چرا قفل کردی؟

گیتی: یزدان؟ این چه کاریه مامان؟ نمی‌گی کلید گم بشه این‌جا گیر بیفتیم؟

برای مطالعه‌ی جمله‌های بیشتری از کتاب کات کبود، بخش نمونه کتاب را رایگان دانلود کنید.

maryam
۱۳۹۹/۰۱/۰۹

بسیار عالی کودک آزاری مثل خیلی از مسائل دیگه موضوعی هست که واقعا جسارت میخواد بهش پرداخته باشه اون هم در کشور بسته ای مث مملکت ما.البته نباید فراموش کرد کودک آزاری فقط آزار جسم نیست پدر مادری که دانسته

- بیشتر
آننا
۱۳۹۹/۰۱/۲۱

پرداختن به جریان کودک آزاری و بحران های خانوادگی بسیار عالی بود.

farideh
۱۳۹۸/۱۲/۲۱

صحنه، کات صحنه، کات صحنه، کات روایت یک جنایت در قالب یک نمایشنانه

چراغ مطالعه
۱۳۹۸/۰۹/۲۶

جسارت نویسنده ، انتخاب سوژه کودک آزاری و تاثیر گذاری بسیار اثر ستودنی است.

melik
۱۴۰۰/۰۷/۰۷

واقعا عالیه. حرف نداره. اگه نخونیدش از دستتون رفته.

Ghazal Karavan
۱۳۹۹/۱۱/۰۷

نمایشنامه‌ی بسیار زیبایی بود درباره‌ی اینکه کودکان میبینند و یاد میگیرند و این چقدر میتونه خطرناک باشه اینکه چجوری آدمای بالغ میتونن روح و روان یک کودک و نابود کنن و اون رو به موجود خطرناکی تبدیل کنن

sama
۱۳۹۹/۰۹/۰۳

خیلی کوتاه بود ،موضوعش جالب بود می‌شد عمیق‌تر ب داستان و شخصیت‌ها پرداخته بشه

دینانی
۱۳۹۹/۰۱/۲۴

فرم حساب شده همراه با مضمون جسورانه...

eli
۱۳۹۹/۰۱/۲۱

خیلی تکان‌دهنده و غیرقابل پیش‌بینی بود. خیلی لذت بردم. ممنون از خانم فرشاد عزیز😍

Awin Derakhshani
۱۳۹۸/۰۹/۰۷

عاشقشم😍😍😍😍

انقد دنبال قاتل نگرد. پسر تو خودش قاتل خودشه. داشت گیسوی منم به کشتن می‌داد. اعدام بازی یادِ بچه‌م داده بود. گیسوی من از این چیزا بلد نبود. یه بار اومدم دیدم طنابو بسته به بارفیکس، گیسو هم ازش آویزوون، داشت خفه می‌شد بچه‌م. یه دیقه دیر رسیده بودم، مُرده بود.
آننا
مقدمه به قلم دکتر قطب الدین صادقی فرشته فرشاد در نمایشنامهٔ «کات‌کبود» یک بار دیگر دل‌مشغولی اصلی خود دربارهٔ جهان نااَمنِ کودکان و آزار آنان توسط بزرگ‌سالان در جامعه کنونی ما را پی می‌گیرد. نخستین بار نویسندهٔ این اثر با نمایشنامهٔ «دور از دسترس اطفال نگهداری شود» بود که رابطهٔ هولناک و سادومازوخیستی (خودآزاری - دیگرآزاری) زوجی جوان و معتاد در ارتباط با آزار کودک خود در برابر چشمان حیرت‌زدهٔ ما را به نمایش درآورد. «کات‌کبودِ» او گرچه دوباره بر همان ناهنجاری بیمارگونه به شکلی دیگر تأکید می‌کند
آننا
این خونهٔ لعنتی همون خونه‌ایه که به خاطرش از جشن و لباس و همهٔ خرجای دیگهٔ عروسی گذشتم تا بتونیم بخریمش. یادت رفته افشین؟ همهٔ آهنایی که واسه من قراضه بود واسه بقیه زلم زیمبوهای حسودکُش، فروختم، از همه چی گذشتم که توی لعنتی بتونی این خونهٔ نصف کاره رو بخری. حالا بهش می‌گی لعنتی؟ هشت ماه و نیم خاک و خل و سرما و هزار جور جونوَرو ندید گرفتم که پول بیاد دستت ساختمونو تموم کنی. چهل تا پله رو می‌اومدم پایین، با دبه آب می‌ریختی رو دستام. زمستونش دو تا لحاف می‌نداختیم رومون که گرم شیم. یزدان تو همین خونه بودیم که دنیا اومد. تو همین خونه چپ و راست می‌گفتی برات می‌میرم، عشق منی، قشنگم. (مکث) حالا فهمیدم همهٔ اینا واسه تو لعنتی بوده، فقط من نمی‌دونستم.
دینانی

حجم

۲۹٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۵۶ صفحه

حجم

۲۹٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۵۶ صفحه

قیمت:
۱۶,۹۰۰
تومان