دانلود و خرید کتاب ذهن دیوارها تاتیانادو روسنی ترجمه مریم افشاری
تصویر جلد کتاب ذهن دیوارها

کتاب ذهن دیوارها

انتشارات:نشر پایا
دسته‌بندی:
امتیاز:
۲.۹از ۹ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب ذهن دیوارها

«گفته می‌شود مکان‌ها اثری هر چند اندک، از ساکنانشان را در خود جای می‌دهند.»

پاتریک مودیانو، رمان «دورا برودر»

در «ذهن دیوارها»ی تاتیانا دو روسنی چه می‌گذرد؟ این رمان نویس و روزنامه‌نگار فرانسوی- انگلیسی در این داستان شما را به قلب زندگی یک زن چهل ساله تنها می‌برد. زنی با یک زندگی ناموفق در گذشته و طوفانی از هیجان‌های نامطلوب در پیش رو.

پاسکالین از همسرش فردریک جدا شده است و برای زندگی آپارتمانی کوچکی اجاره کرده است. او برای آینده تنهایش برنامه‌ریزی‌های زیادی کرده است: «سفر کردن، کتاب خواندن، کشف خیلی چیزها و بعد، قبل از هر چیز، باید سر و وضعم را تغییر می‌دادم: باید آرایشگاه می‌رفتم، عینکم را برمی‌داشتم و لنز می‌گذاشتم. یک کمد لباس جدید هم لازم داشتم. باید همه چیز را تغییر می‌دادم: لباسهای زیباتری می‌پوشیدم، قوی‌تر می‌شدم، پیشرفت می‌کردم و زیباتر می‌شدم. چون قبلاً زیبا بودم. نباید به این دلیل که مطلّقه بودم به سر و وضعم نمی‌رسیدم. سر کار هم همین‌طور، همه چیز باید تغییر می‌کرد»

پاسکالین در حال روبه راه کردن خانه جدیدش و تلاش برای فراموشی فردریک است که متوجه می‌شود در خیابانی که زندگی می‌کند، قتلی اتفاق افتاده است و وقتی از طریق یکی از همسایه ها متوجه می‌شود که قتل در خانه خودش اتفاق افتاده بوده، آشفتگی سراپای وجودش را می‌گیرد. او برای کسب اطلاعات درباره قتل، به جستجو در اینترنت می‌پردازد و مسءله وقتی بغرنج‌تر می‌شود که می‌فهمد قتلی که در خانه او اتفاق افتاده، سرآغاز یک مجموعه قتل زنجیره‌ای بوده است:

«بالاخره به خواب رفتم. اما در خواب حس کردم سرمای اتاق آنا با شبح سیاه در هم آمیخت. بیدار شدم. تنم یخ زده بود. قلبم به‌شدت می‌زد. شبح سیاه را دیدم که بالای سر آنا راه می‌رفت و بر او مسلط شده بود. شبح سیاه آنا و بچه‌ها را عذاب می‌داد و می‌کشت.

همۀ چراغ‌های سالن را روشن کردم، و به صدای رفت‌وآمد در بلوار گوش دادم. دقایق سپری می‌شدند و من کم‌کم آرام می‌شدم. مدتی طولانی در کنار پنجره، با پشتی خمیده و قوزکرده نشستم. فکر اینکه دوباره به رخت‌خواب بروم، پریشانم می‌کرد. ترجیح می‌دادم منتظر باشم تا صبح بشود و مادر بیدار شود.

سکوت همه جا را فرا گرفته بود، انگار کل محله در خواب بود. فهمیدم که زندگی‌ام دیگر مثل قبل نخواهد بود. چه اتفاقی در حال رخ دادن بود؟»

دو روسنی علاوه بر خبرنگاری و فیلم‌نامه نویسی، داستان‌های کوتاه و بلند زیادی به فرانسوی و انگلیسی نوشته است.

نیتا
۱۳۹۸/۰۸/۰۴

طرز نگارش کتاب و جذابیتی رو که برای خواندن ادامه داستان ایجاد می کرد رو دوست داشتم. از اواخر کتاب انگار که تکرار مکررات بود و پایان باز کتاب هم که واقعا افتضاح بود.

parnian
۱۳۹۸/۰۶/۰۵

قشنگ بود

marjan.m
۱۳۹۷/۱۱/۱۵

به نظر من داستان جالبی داشت.بر خلاف نظر دوستمون خیلی هم کلیشه ای نبود.نحوه ی نگارش داستان خاص و متفاوت بود.فقط خیلی کوتاه بود . البته شاید با این سبک نگارش، طولانی شدن داستان، خدشه دارش میکرد.در کل من از

- بیشتر
کاربر 685837
۱۳۹۷/۱۰/۲۲

زیاد جالب نبود ..نسبتا کلیشه ای و پایان باز برای جذاب شدن که به نظر من برای خواننده گنگ و نامفهوم بود فقط نثر و ترجمه ی روانی داشت .... ترکیبی از رمان های چند سال قبل با پایان متفاوت

Tina
۱۳۹۸/۱۲/۰۲

در کل داستان جالبی بود ولی پایان بی معنی ای داشت

مزیت بی‌بهره بودن از قدرت تخیل این است که انسان شناخت بهتری از خودش پیدا می‌کند.
نیتا
«گفته می‌شود مکان‌ها اثری هر چند اندک از ساکنانشان را در خود جای می‌دهند.» پاتریک مودیانو، رمان "دورا برودر"
raha

حجم

۹۵٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۰۸ صفحه

حجم

۹۵٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۰۸ صفحه

قیمت:
۴۰,۰۰۰
تومان