کتاب گالری امیال بشری محسن فرجی + دانلود نمونه رایگان
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب گالری امیال بشری

کتاب گالری امیال بشری

نویسنده:محسن فرجی
انتشارات:نشر خزه
امتیازبدون نظر

معرفی کتاب گالری امیال بشری

کتاب الکترونیکی «گالری امیال بشری» نوشتهٔ محسن فرجی مجموعه‌ای از پنج داستان کوتاه است که نشر خزه آن را منتشر کرده است. این اثر با نگاهی موشکافانه به زندگی روزمره، روابط انسانی و خاطرات گذشته، تجربه‌های زیستهٔ شخصیت‌ها را در بستر شهر و خانواده روایت می‌کند. داستان‌ها با زبانی دقیق و جزئی‌نگر، به لایه‌های پنهان احساسات و امیال انسان‌ها سرک می‌کشند و تصویری از فرازونشیب‌های عاطفی و اجتماعی ارائه می‌دهند. نسخه‌ی الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب گالری امیال بشری

«گالری امیال بشری» اثری در قالب داستان کوتاه است که در پنج روایت مستقل، اما از نظر مضمون و فضای ذهنی به هم پیوسته، به زندگی شخصیت‌هایی می‌پردازد که درگیر خاطرات، حسرت‌ها و روابط پیچیدهٔ خانوادگی و اجتماعی هستند. محسن فرجی در این مجموعه، با تمرکز بر جزئیات زندگی روزمره و خاطرات گذشته، تلاش کرده است تا تصویری ملموس از زیست ایرانی در دهه‌های اخیر ارائه دهد. فضای داستان‌ها عمدتاً در شهرهای ایران و در بستر خانواده و محله شکل می‌گیرد و نویسنده با استفاده از روایت اول‌شخص، خواننده را به درون ذهن و احساسات شخصیت‌ها می‌برد. ساختار کتاب بر پایهٔ روایت‌های پیوسته و گاه اعتراف‌گونه استوار است و هر داستان، بخشی از گالری امیال، ترس‌ها، حسرت‌ها و امیدهای انسان معاصر را به نمایش می‌گذارد. این مجموعه در سال ۱۴۰۳ منتشر شده و با نگاهی واقع‌گرایانه، به موضوعاتی چون خاطرات کودکی، روابط خانوادگی، عشق، حسادت، فقدان و مواجهه با گذشته می‌پردازد.

خلاصه داستان گالری امیال بشری

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند! در «گالری امیال بشری»، هر داستان کوتاه به گوشه‌ای از زندگی شخصیت‌هایی می‌پردازد که با گذشتهٔ خود، روابط خانوادگی و خاطرات تلخ و شیرین دست‌وپنجه نرم می‌کنند. روایت‌ها اغلب از زاویهٔ دید اول‌شخص شکل می‌گیرند و خواننده را به درون ذهن شخصیت‌ها می‌برند؛ جایی که حسرت‌ها، شکست‌ها و امیدها در هم تنیده‌اند. داستان‌ها با بازگشت به خاطرات کودکی، نوجوانی و سال‌های جوانی، پیوند عمیقی میان گذشته و حال برقرار می‌کنند. شخصیت‌ها در مواجهه با شهر، خانواده، عشق‌های قدیمی و فقدان عزیزان، به بازنگری در زندگی خود می‌پردازند و گاه در دل روایت، اعتراف‌هایی تلخ یا شیرین از تجربه‌های زیسته‌شان بیان می‌شود. نویسنده با پرداختن به جزئیات روابط انسانی، تأثیر خاطرات و زخم‌های گذشته را بر زندگی امروز شخصیت‌ها برجسته می‌کند و نشان می‌دهد که چگونه امیال، حسرت‌ها و ترس‌ها می‌توانند تا سال‌ها بر ذهن و رفتار انسان سایه بیندازند. در این میان، شهر و محله نیز به‌عنوان شخصیت‌هایی زنده و تأثیرگذار در روایت‌ها حضور دارند و فضای داستان‌ها را شکل می‌دهند. پایان‌بندی هر داستان، اغلب باز و تأمل‌برانگیز است و خواننده را به اندیشیدن دربارهٔ معنای زندگی، بخشش، رهایی و مواجهه با گذشته دعوت می‌کند.

چرا باید کتاب گالری امیال بشری را بخوانیم؟

این کتاب با روایت‌هایی صمیمی و جزئی‌نگر، تجربه‌های زیستهٔ انسان معاصر را در بستر خانواده، شهر و روابط اجتماعی به تصویر می‌کشد. «گالری امیال بشری» با پرداختن به خاطرات، حسرت‌ها و زخم‌های گذشته، فرصتی فراهم می‌کند تا خواننده با لایه‌های پنهان احساسات و امیال انسانی روبه‌رو شود و در آینهٔ داستان‌ها، بخشی از تجربه‌های شخصی خود را بازشناسد. روایت‌های کتاب، نه‌تنها به گذشته و خاطرات تلخ و شیرین می‌پردازند، بلکه به دغدغه‌های امروز و تلاش برای رهایی از زخم‌های قدیمی نیز توجه دارند. این مجموعه برای کسانی که به داستان‌های واقع‌گرایانه و روان‌شناسانه علاقه دارند، می‌تواند تجربه‌ای تأمل‌برانگیز و عمیق باشد.

خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

مطالعهٔ این کتاب به علاقه‌مندان داستان کوتاه فارسی، دوست‌داران روایت‌های واقع‌گرایانه و کسانی که دغدغهٔ روابط خانوادگی، خاطرات گذشته و تأثیر آن‌ها بر زندگی امروز را دارند، پیشنهاد می‌شود. همچنین برای کسانی که به دنبال بازتاب تجربه‌های زیسته و مسائل روان‌شناختی در ادبیات هستند، این مجموعه می‌تواند جذاب باشد.

بخشی از کتاب گالری امیال بشری

«خیابان روانمهر جلو بساط پیرزن که هميشه کتاب‌های شریعتی و آدامس خروس‌نشان می‌فروخت من و زنم بعد از یک سال و سه ماه قطع رابطه به هم برخوردیم. البته موقع قطع رابطه دوست بودیم و بعدا زن و شوهر می‌شدیم. اما دوستی‌مان تمام شده بود و حالا بعد از یک سال و سه ماه در یک بعد از ظهر گرم پاییزی در تقاطع فخر رازی و انقلاب به همدیگر رسیده بودیم. تا یک لحظه‌ی قبلش نبود. بعد یکهو از زمین سبز شد. انگار نه انگگار هم که این‌همه مدت از هم بی‌خبر بوده‌ایم، طوری شروع به حرف زدن کردیم مثل اينکه قبل از ظهر پیش هم بودیم و اين دیدار ادامه‌ی همان دیدار قبل از ظهر است. پرسید: اینجا چی کار می‌کنی؟ خوب یادم هست که با دست سردر دانشگاه تهران را نشان دادم و نور مختصری از لای چنارها افتاد روی مچ دست راستم. همان موقع موش کوچکی هم تندی در جوب آب دوید و خزید توی سوراخی در دیواره‌ی سیمانی جوب. گفتم: دانشگاه بودم دیگه. کلاس داشتم. گفت: آهان. بعد بدون هیچ هماهنگی و حرفی شانه‌به‌شانه‌ی هم راه افتادیم؛ برعکس جهتی که من داشتم می‌رفتم و به جهتی که او داشت می‌رفت. به سمت چهارراه ولی‌عصر.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۲۱٫۴ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۴

تعداد صفحه‌ها

۱۲۸ صفحه

حجم

۲۱٫۴ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۴

تعداد صفحه‌ها

۱۲۸ صفحه

قیمت:
۳۰,۰۰۰
تومان