
کتاب حمدان و نمدان
معرفی کتاب حمدان و نمدان
معرفی کتاب حمدان و نمدان
کتاب الکترونیکی «حمدان و نمدان (حکایات کوتاه طنز به روایت بدایعنگار لاهوتی)» با تصحیح و مقدمهٔ سید محسن مهرابی و انتشار نشر خزه، مجموعهای از حکایتهای طنزآمیز و انتقادی است که توسط «بدایعنگار لاهوتی» (مهدی حسینی تفرشی) در دورهٔ قاجار گردآوری و بازنویسی شدهاند. این اثر با نگاهی به ادبیات عامه و فولکلور ایرانی، حکایتهایی کوتاه و گاه گزنده را با زبانی نزدیک به مردم روایت میکند و به نقد رفتارها و باورهای اجتماعی میپردازد. نسخه الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب حمدان و نمدان
«حمدان و نمدان» اثری است که در دورهٔ قاجار و در سالهای پایانی سلطنت ناصرالدینشاه تا اوایل پهلوی به قلم «بدایعنگار لاهوتی» نوشته شده است. این کتاب، مجموعهای از حکایتهای طنزآمیز و انتقادی است که بسیاری از آنها برگرفته از متون کهن فارسی مانند «گلستان سعدی»، «مثنوی مولوی» و آثار عبید زاکانی است، اما با بازنویسی و سادهسازی به زبان مردم عادی نزدیک شدهاند. نویسنده که خود از علما و ادیبان عصر قاجار بوده، با نگاهی انتقادی و طنزآمیز به اصناف مختلف جامعه، به ویژه قاضیان، ملایان، معلمان و طبیبان، میپردازد و رفتارهای ریاکارانه، بخل، حرص و خرافهپرستی را به چالش میکشد. این حکایتها اغلب با هدف سرگرمکردن و ایجاد نشاط در مخاطب نوشته شدهاند و در عین حال، تصویری از دغدغهها و انتقادات اجتماعی آن دوران را ارائه میدهند. کتاب به دلیل محتوای انتقادی و زبان طنزش، سالها در معرض فراموشی قرار داشت و انتشار آن با موانعی روبهرو بود. تصحیح و مقدمهٔ سید محسن مهرابی، زمینهٔ بازخوانی و ارزیابی دوبارهٔ این اثر را فراهم کرده است.
چرا باید کتاب حمدان و نمدان را خواند؟
این کتاب با گردآوری و بازنویسی حکایتهای طنزآمیز و انتقادی از متون کهن و فرهنگ عامه، فرصتی فراهم میکند تا مخاطب با لایههای پنهان طنز اجتماعی و انتقادهای غیرمستقیم در ادبیات فارسی آشنا شود. روایتهای کوتاه و متنوع آن، هم سرگرمکنندهاند و هم تصویری از ذهنیت و دغدغههای مردم در دورهٔ قاجار ارائه میدهند. همچنین، مطالعهٔ این اثر میتواند به شناخت بهتر ریشههای طنز و شوخطبعی ایرانی و شیوههای انتقاد اجتماعی در گذشته کمک کند.
خواندن کتاب حمدان و نمدان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای علاقهمندان به ادبیات طنز، پژوهشگران فرهنگ عامه، دانشجویان رشتههای ادبیات فارسی و تاریخ اجتماعی، و کسانی که به دنبال شناخت حکایتهای کوتاه و انتقادی ایرانی هستند، مناسب است. همچنین برای افرادی که دغدغهٔ آشنایی با طنز اجتماعی و روایتهای عامیانه دارند، گزینهای خواندنی به شمار میآید.
فهرست کتاب حمدان و نمدان
کتاب «حمدان و نمدان» غیرداستانی است و ساختار آن بر پایهٔ ابواب موضوعی تنظیم شده است:- باب اول: رندان و ظریفانحکایتهایی دربارهٔ شوخطبعی، زیرکی و بذلهگویی در میان مردم و اصناف مختلف.- باب دوم: ابلهانروایتهایی از رفتارهای سادهلوحانه، بلاهت و موقعیتهای طنزآمیز ناشی از نادانی.- باب سوم: فقیهان و واعظاننقد رفتارهای ریاکارانه و تناقضهای اهل دین و وعظ.- باب چهارم: طبیبانحکایتهایی دربارهٔ پزشکان، طبابت و طنزهای مرتبط با درمان و بیماری.- باب پنجم: اهل مدرسهروایتهایی از معلمان، شاگردان و فضای آموزشی با نگاهی طنزآمیز.- باب ششم: قاضیاننقد و طنز دربارهٔ قاضیان و دستگاه قضا.- باب هفتم: بخیلان و خسیسانحکایتهایی دربارهٔ بخل و خساست در جامعه.- باب هشتم: همسرانروایتهایی از روابط زن و شوهر و موقعیتهای طنزآمیز خانوادگی.- باب نهم: مدعیان پیامبری و خداییحکایتهایی دربارهٔ مدعیان دروغین و طنزهای مربوط به ادعاهای عجیب.- باب دهم: ادیان و مذاهبروایتهایی با موضوع باورهای دینی و مذهبی.- باب یازدهم: حاکمان و پادشاهانحکایتهایی دربارهٔ رفتار و منش حاکمان و پادشاهان.- باب دوازدهم: دزدان و طرارانروایتهایی از دزدان، کلاهبرداران و موقعیتهای فریبکارانه.- باب سیزدهم: دروغگویان و کذابانحکایتهایی دربارهٔ دروغ و فریب در جامعه.- باب چهاردهم: حیوانات و جانورانروایتهایی با حضور حیوانات و جانوران در موقعیتهای طنزآمیز.- باب پانزدهم: فقیران و بدهکارانحکایتهایی دربارهٔ فقر و بدهکاری.- باب شانزدهم: شیطانروایتهایی با محوریت شیطان و وسوسههای او.- باب هفدهم: ملانصرالدین و بهلولحکایتهایی دربارهٔ دو شخصیت مشهور طنزپرداز ایرانی و موقعیتهای خندهدار آنها.
بخشی از کتاب حمدان و نمدان
«حمدان، هر حکیم عاقل و عارف کامل در هر غداتی و عشایی و هر صباحی و مسایی و ظلمتی و ضیایی بر نمدان آنکه گمان کند شبه ناجیز تواند آفریننده همه چیز را کما هو حقه تنزیه و تقدیس کند مگر آنکه به رموز فصاحت و نکتهدانی از سرچشمهی روان جان و بحور مصفای خیال به مجاری بیان تخمی خوب در مزارع بلاغت و سخنرانی از عنفوان شبیب به تجارب فراز و نشیب بر اراضی قلوب چنین افشاند که حمد مخصوص ذات جل شأنه است که میاة جاریه ارواح ممکنات را مادةالحیاة اضباح کاینات است. از ینابیع قلوب بر جداول و صحاری ابدان و عروق جاری ساخته و برای احیای ماهیات موتای موجودات ماءالحیات جان را بر چشمهسار جنان ساری، دریای محیز فلک از نیسان احسان بیپایانش ندوه و صحرای سبز آسمان از خرمن عنایت بیمنتهایش حبه. آب صاف که مایه حیات جنان است و در ظلمت چاه نهان، از حکمت بالغهی اوست و نعمتهای الوان که از امتزاج آب و خاک در صحرای شهود و عیان است؛ نمونه از خاک نعمت سابغه او. زبان طوطی قلم، مدحتسراء از بیان شکر آلاء بیانتهایش شکرین است و آب بحار از اقرار به وحدانیت او گوارا و شیرین. عقول کامله از درک صفات عظمت و کبریایی او سرگشتهی صحرای حیرت و اشتباه است و دست اوهام و متخیّله از دامن فهم مراتب صفات کمالیهاش قاصر و کوتاه. سبحان من تحیّر فی ذاته سواه. زبان قاصر بود از وصف ذاتش بیان عاجز ز تعداد صفاتش نخستین او بود هم باش آخر نهان از وهم و نزد عقل ظاهر خدا نبود اگر شیئتی نیست وجود از نیست پس ماهیتی نیست به ذاته او دلیل ذات خویش است ز هر برهان و استدلال بیش است به توحیدش وجودش هست شاهد عدم نبود بجز لفظ معاند حمدان و نمدان نقیض آمد عدم با لفظ الله نباشد غیر او پس حرف کوتاه تو لاهوتی چه گویی از جمالش چه میدانی تو اوصاف جلالش از آنجا که به یاوری حواس سستاساس، بیان حمد و سپاس بیرون از حوصلهی تخمین و قیاس است. آن به که گلشن سخن به رشحات سحاب نعمت و درود ناظر آید گلدستههای حیات زاکیه و صلوات نامیه که کزوبیان ملاً اعلی را زیب تارک افتخار است به حضرت سدره مرتب صدرنشین مصدر او ادنی برازندهی خلعت با سعادت ما اوحی، سزاوار خطاب مستطاب لولاک باعث ایجاد موجودات از مرکز خاکی الی ذروه فلکالافلاک. نبوت شمس مسند رسالت غضاده بیتالشرف سعادت آنکه گلستان جنت از بهار عارضش ورقی است و نیّر اعظم از خورشید رای با ضیایش شفقی، آب و رنگ چمن ولایت غضارت بخش کشت شفاعت هادی سبل و خاتم رسل ابوالقاسم؛ محمد مظهر اسماء حسنی که از او گنت کنزاً گشت پیدا احد بود [و] به میمی احمد آمد ز خلق هر دو عالم مقصد آمد ز میمش ماهیت گردید پیدا از او شد او سوا از ذات یکتا نخستین عقل و اعظم نور یزدان. میان و رابط واجب به امکان بهمدحش بس که عالم راست مهتر نفرموده خدا زو خلق بهتر و جواهر تسبیحات بیشمار که مسّحان عالم قدس را آویزهی گوش جان و ورد زبان تواند شد بر روان شمسهی مسند امامت و ذروهی فلک هدایت، جوهر شمشپر لافتی گوهر اکلیل هل آتی، واقف کنوز اسرار گنت کنزاً مخفیاً؛ کاشف رموز استار لو کشف الغطا ما آزددت یقیناً شأّن نزول آیهی اما ولیکم الله. معنی و صورت من کنث مولاه فهذا علی مولاه. آیینهی چهرهنمای حق. مظهر جلوات صفات مطلق، مظهر العجایب و مُظهر الغرائب. اعلم و افضل امّت. رسول الی القیمة. امیرالمومنین نور هدایت علی خورشید اقلیم ولایت که نفس احمد امد او به قران. نباشد به از این تعریف برهان ولایت زنده گرداند ولی را ولی شد زنده چون دید او علی را و اولاد و اصحاب تابعین او باد که موجب قوام دین مبیناند و باعث نظام آیین. و بعد، چنین گوید بندهی بیمقدار ناسوتی، مهدی ابن مصطفی حسینی التفرشی، الملقب به بدایعنگار و المتخلص به لاهوتی، که غرض از طراحی این خیابان آن است که در این عصر سلطنت اعلیحضرت ناصرالدینشاه قاجار به بعد آنچه از امثلهی شکربار و حکایات خندهدار به گوش شنیده شود یا در کتابی خوانده گردد. به قلم سرور آورد و هر سخنش در حکایتی بدون لغات صعب مرقوم گردد تا عالم و جاهل را مفهوم گردد. و نامیدم این کتاب را به حمدان و نمدان فی نشاط الانسان.»
حجم
۱٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۸۴ صفحه
حجم
۱٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۸۴ صفحه