دانلود و خرید کتاب مردمان فرودست فئودور داستایفسکی ترجمه پرویز شهدی
تصویر جلد کتاب مردمان فرودست

کتاب مردمان فرودست

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۴از ۳۷ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب مردمان فرودست

«مردمان فرودست» اولین رمان فئودور داستایفسکی، نویسنده برجسته روس است. این رمان در قالب مجموعه‌ای از نامه‌ها بین سال‌های ۱۸۴۵-۱۸۴۴ نوشته شده است. این رمان آنقدر دو منتقد بزرگ و صاحب‌نام روس بلینسکی و نگراسوف را به شوق آورد که اعلام کردند ستاره درخشانی در عالم ادبیات متولد شده است. ماکار دوشکین، کارمند نسخه‌بردار یک اداره دولتی بی‌اهمیت است. او شغل واقعی خودش را قربانی شدن می‌داند. او فردی صدیق، با وجدان، خحالتی و گوشه‌گیر است؛ از زد و بند و دسیسه‌هایی که همکارانش به‌کار می‌برند، کناره می‌گیرد. اما در نهایت آنان با او دشمنی می‌کنند. شکنجه دادن او منشا انرژی، تفریح و کانون و محور زندگی اداری آنان می‌شود. دوشکین خود را در میان آنان، یک موش بیچاره توصیف می‌کند. دوشکین سرخورده از این اوضاع و ناتوان از مقابله با بدسیرتی همکارانش برای تسکین خود کاری می‌کند. قلم برمی‌دارد و می‌نویسد. او همچنان‌که بار دلش را برای دوست یا محبوبی به اسم واروارا آلکسیونا خالی می‌کند، کم‌کم می‌فهمد که حرفی برای گفتن دارد. سبک نوشتاری نامه‌ها بسیار معمولی است، گاه با تکرارهای فراوان، جمله‌های شکسته بسته، اما پراحساس، سرشار از محبت و عاطفه. داستایفسکی با همین رمان اولش پدیده جدیدی را به دنیای روانشناسی معرفی کرد. و آن تجزیه و تحلیل و روان‌کاوی ذهن بود. او با تجزیه و تحلیل و روان‌کاوی ذهن خودش و آن‌چه در آن به‌صورت صدها شخصیت متفاوت، با اخلاق‌ها و روحیه‌های گوناگون وجود داشت، سبک جدیدی را در عالم نویسندگی ایجاد کرد که سرمشق و راهنمای بسیاری از نویسندگان جهان پس از خودش شد. سبک احساسی و چهارچوب طبیعت‌گرای نامه‌ها بهانه‌ای است برای تحقیق و بررسی ضمیر ناخودآگاه آدم‌ها. در نامه‌های این دو نفر بسیاری مطالب پنهان و ناگفته می‌مانند، اما گاه، انگار ناآگاهانه پرده از روی احساس‌های بیان نشده کنار زده می‌شود و خواننده را منقلب می‌کند. طبیعی بود که با وجود چنین ظهوری از داستایفسکی، پایان کارش «برادران کارامازف» باشد که همچون نگینی بی‌همتا برای همیشه بر قله ادبیات جهان می‌درخشد.

معرفی نویسنده
عکس فئودور داستایفسکی
فئودور داستایفسکی
روس | تولد ۱۸۲۱ - درگذشت ۱۸۸۱

داستایفسکی، نویسنده‌ی رمان‌های مشهوری مانند قمارباز و برادران کارامازوف، در ۱۱ نوامبر ۱۸۲۱ در شهر مسکو و در خانواده‌ای بسیار مذهبی چشم به جهان گشود. این موضوع باعث شد خود او نیز در طی حیات خود انسانی مذهبی باقی بماند. او در مدرسه آموزش‌های نظامی می‌دید، اما خودش به ادبیات علاقه‌ی بسیاری داشت؛ بنابراین پس از اتمام مدرسه خود را وقف نوشتن کرد. نوشته‌های اولیه‌ی داستایوفسکی از او مردی جوان و بسیار پانرژی و در عین حال با روانی بی‌ثبات ترسیم می‌کنند.

Mohammad
۱۴۰۱/۰۳/۲۱

(۳-۱۶-[۲۴]) با اینکه اولین کتابیه که داستایفسکی نوشته ولی خیلی خوب و تاثیرگذاره؛ در این داستان - که تماما در قالبِ نامه هاییه که بین دو نفر رد و بدل میشه( با اینکه در یک مجتمع زندگی میکنن) - به موضوعاتی

- بیشتر
yazdaan
۱۳۹۹/۰۷/۲۲

شاید بگم نزدیک شیش ,هفت دفعه مینی سریاله جنایت و مکافات رو دیدم و دودفعه هم کتابشو خوندم,و هردفعه هم بیشتر جذب کاراکترا و روانشناسی داخل کتاب میشدم... داستایفسکی نویسنده ای با قدرت کالبدشکافی روح بشر,و آشکارکننده خلقیات و رفتارهای آدمی

- بیشتر
❦︎𝑭𝒂𝒓𝒏𝒂𝒛❦︎
۱۳۹۹/۱۰/۰۳

این کتاب اولین رمان داستایوسکی و در قالب مجموعه نامه‌های بین دو نفر هست، فقط میشه گفت: عالی هست. ترجمه فوق العادست.

AS4438
۱۳۹۹/۰۷/۱۱

عالی، کتابی بانام بیچارگان وترجمه ای دیگرهست، اما؛ این کجا وآن کجا! این کتاب واقعا" خواندنیست.

نجمه
۱۴۰۰/۰۱/۲۶

داستانی لطیف، پر احساس و غم انگیز. شاید سرگذشتی شبیه شخصیت های داستان نداشته ام، اما از آنجا که جوهر وجود آدم ها یکی است، چند روزی دیوار به دیوار خانه شان زندگی کردم و همراهشان رنج کشیدم.

کاربر 7238691
۱۴۰۲/۰۸/۰۷

کتاب مجموعه ای از نامه هاست که بین یک پیرمرد و یک دختر جوان همسایه رد و بدل میشه. داستان مشکلاتی که در زندگی روزمره با اون درگیر هستند را در قالب این نامه ها روایت میکنه. از تیره روزی

- بیشتر
amin azadi
۱۴۰۰/۰۸/۲۳

با توجه به اینکه اولین کتاب داستایوفسکی بزرگ بود قابل قبول بود ولی گاهی خیلی خسته کننده میشد ولی با داستایوفسکی باید خود را و ذهن خود را سپرد به نویسنده و لذت برد از کنکاش ذهنی شخصیت های داستان

- بیشتر
hedayat Homa
۱۴۰۰/۰۵/۰۲

کتاب خیلی خوبی بود ، با این که اولین اثر داستایوفسکی است بسیار قوی وجذاب است من آثار دیگری از ایشان مطالعه کرده ام که رد پای جهان بینی درست در همه ی آنها مشهود است بدون شک آثار داستایوفسکی

- بیشتر
mat!n
۱۳۹۹/۰۶/۱۰

با این کتاب زندگی کردم،گریستم،بغض کردم و درد کشیدم.

Zeina🌸💕
۱۳۹۹/۰۵/۲۷

عالی بود کتابهای داستایوفسکی یکی از یکی بهتره...

آه! فقر و تنگدستی آدم‌ها را به چه شکسته نفسی‌ها و خود تحقیر کردن‌ها که وا نمی‌دارد!
Mohammad
آدم می‌تواند یک عمر زندگی کند، بی‌آن‌که بداند چنین کتاب‌هایی وجود دارند، کتاب‌هایی که تمام زندگی‌تان را مثل کف دست نشان‌تان می‌دهند
Mohammad
فقط کتاب‌هایی را می‌خوانم که انگار خودم آن‌ها را نوشته‌ام، انگار کم و بیش آن‌چه را در دل داشته‌ام، در آن‌ها آورده‌ام، آن‌گونه که بوده، خوب یا بد، همه چیز را به آن شکلی که بوده به‌طور کامل به مردم نشان داده‌ام، با همهٔ جزئیات
Mohammad
دوست داشتن را بلدم و می‌توانم دوست داشته باشم، اما فقط همین، کار دیگری از دستم ساخته نیست
Mohammad
آدم می‌تواند یک عمر زندگی کند، بی‌آن‌که بداند چنین کتاب‌هایی وجود دارند، کتاب‌هایی که تمام زندگی‌تان را مثل کف دست نشان‌تان می‌دهند.
محمد جواد
افکاری هم که در سر دارم کمی عجیبند، انگار آن‌ها هم جایی‌شان درد می‌کند،
vafa
امکانِ در آرامش زندگی کردن در گوشه‌ای، برای هیچ کس وجود ندارد که نه کسی مزاحمش شود و نه او مزاحم کسی، هیچ‌کس در کارها و زندگی‌ات مداخله‌ای نکند، کسی نخواهد بفهمد در خانه‌ات چه می‌کنی
محمد جواد
خاطره‌ها چه تلخ باشند و چه شیرین، آدم را زجر می‌دهند، یا دست کم برای من این‌طور است؛
❦︎𝑭𝒂𝒓𝒏𝒂𝒛❦︎
خاطره‌ها چه تلخ باشند و چه شیرین، آدم را زجر می‌دهند
Aseman
دوست داشتن را بلدم و می‌توانم دوست داشته باشم، اما فقط همین، کار دیگری از دستم ساخته نیست
نجمه
تیره‌روزی بیماری‌ای مسری است. بیچاره‌ها و تهیدست‌ها باید از یکدیگر بپرهیزند تا بیش‌تر از این بیچاره و تهیدست نشوند.
AS4438
ادبیات نگو، مربا بگو، شیرین و دلچسب، قشنگ مثل گل‌ها، باور کنید، صفحه‌ها را که باهم جمع کنید، یک دسته گل می‌شوند
نجمه
چرا سرنوشت بی‌رحم باید این همه به شما سخت بگیرد؟
AS4438
پوکروفسکی بیش‌تر وقت‌ها کتابی به من می‌داد. من هم ابتدا برای این‌که خوابم نبرد، بعد با دقت و سرانجام آزمندانه آن‌ها را می‌خواندم. ناگهان چشم اندازهای جدید فراوانی جلو دیدگانم گسترده شدند، چشم اندازهایی که تا آن موقع کوچک‌ترین اطلاعی از آن‌ها نداشتم. فکرهایی جدید، احساس‌هایی تازه، ناگهان همچون شطی گسترده و پرآب در دلم جاری شدند.
نجمه
اما زمانی هم می‌رسد که آدم قلبش از شعلهٔ گیج کننده‌ای سرشار است.
نجمه
دوست داشتن را بلدم و می‌توانم دوست داشته باشم، اما فقط همین، کار دیگری از دستم ساخته نیست
Zeina🌸💕
آه وارنکا، وقتی بچه‌ای در فکر فرو می‌رود، خوشم نمی‌آید، صحنهٔ ناخوشایندی است. عروسکی پارچه‌ای روی زمین افتاده. دخترک با آن بازی نمی‌کند و انگشتش را روی لب‌هایش گذاشته از جایش تکان نمی‌خورد. صاحب‌خانه آب‌نباتی به او داده، آن را گرفته، اما نخورده است. خیلی غمناک است، وارنکا، این‌طور نیست؟
Zeina🌸💕
ادبیات یک تابلو است، یعنی دیدگاهی خاص، یک تابلو و یک آینه. بیان احساس‌ها، انتقادی ظریفانه، سرمشقی مستند برای اخلاق.
محمد جواد
آه! فقر و تنگدستی آدم‌ها را به چه شکسته نفسی‌ها و خود تحقیر کردن‌ها که وا نمی‌دارد!
Aseman
بیش‌تر وقت‌ها آدم بدون هیچ دلیلی به نابودی خودش می‌کوشد، خود را از خاک، از تکه‌ای چوب خشک پست‌تر می‌کند.
Aseman

حجم

۱۸۳٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۲۲۴ صفحه

حجم

۱۸۳٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۲۲۴ صفحه

قیمت:
۳۹,۰۰۰
تومان