دانلود و خرید کتاب صوتی همیشه شوهر
معرفی کتاب صوتی همیشه شوهر
کتاب همیشه شوهر نوشتهٔ فیودور میخاییلوویچ داستایفسکی، نویسندهٔ مشهور و تأثیرگذار اهل روسیه است. این کتاب با ترجمهٔ علیاصغر خبرهزاده و گویندگی آرمان سلطانزاده در آوانامه منتشر شده است.
درباره کتاب صوتی همیشه شوهر
کتاب «همیشه شوهر» در پاییز سال ۱۸۶۹ یعنی چند ماه بعد از «ابله» و درست قبل از «آزردگان» نوشته شده است. طرح این کتاب در آغاز بهصورت یک داستان کوتاه ریخته شده بود و هرچند پس از بهرویکاغذآمدن وسعت یافت و بزرگتر از آنچه نویسنده پیشبینی میکرد شد، هنوز هم کوتاهتر از اغلب داستانهای اوست. در آن اوقات داستایوفسکی دورهٔ خلاقیت شدید خویش را آغاز کرده بود و در اندیشهٔ خود در کار پرداختن داستان بزرگ «کارامازوفها» بود. همیشه شوهر به امید کسب درامد در اوضاع وانفسایی که در ان گرفتار شده بود نوشته شد. گرچه طرح کارامازوفها بایستی مدتی بهخاطر «همیشه شوهر» و مدتی بهخاطر «آزردگان» به کناری گذاشته شود، اما طرح ذهنی آن در همین ایامی که همیشه شوهر را مینوشت اندکاندک توسعه مییافت و استخوانبندی آن تغییر و تبدیلهای عمیقی میکرد.
کتاب صوتی همیشه شوهر را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این اثر به علاقهمندان به ادبیات روسیه پیشنهاد میشود.
درباره فئودور داستایوفسکی
فیودور میخایلوویچ داستایوفسکی در ۱۱ نوامبر ۱۸۲۱ به دنیا آمد. وی نویسندهٔ مشهور و تأثیرگذار اهل روسیه بود. ویژگی منحصربهفرد آثار او، روانکاوی و بررسی زوایای روانی شخصیتهای داستان است. بسیاری، او را بزرگترین نویسندۀ روانشناختی جهان به شمار میآورند.
داستایوفسکی ابتدا برای امرارمعاش به ترجمه پرداخت و آثاری چون «اوژنی گرانده» اثر بالزاک و «دون کارلوس» اثر فریدریش شیلر را ترجمه کرد؛ سپس به نگارش داستان و رمان پرداخت.
اکثر داستانهای داستایوفسکی، همچون شخصیت خودش، سرگذشت مردمی عصیان زده، بیمار و روانپریش هستند. در بیشترِ داستانهای او، مثلث عشقی دیده میشود؛ به این معنی که زنی در میان عشق دو مرد یا مردی در میان عشق دو زن قرار میگیرد. در این گرهافکنیهاست که بسیاری از مسائل روانشناسانه (که امروز تحت عنوان روانکاوی معرفی میشوند) بیان میشوند.
منتقدان، این شخصیتهای زنده، طبیعی و برخوردهای کاملاً انسانی آنها را ستایش کردهاند.
رمانها و رمانهای کوتاه این نویسنده عبارتاند از:
(۱۸۴۶) بیچارگان (رمان کوتاه)
(۱۸۴۶) همزاد (رمان کوتاه)
(۱۸۴۷) خانم صاحبخانه (بانوی میزبان) (رمان کوتاه)
(۱۸۴۹) نیه توچکا (ناتمام)
(۱۸۵۹) رؤیای عمو (رمان کوتاه)
(۱۸۵۹) روستای استپان چیکو
(۱۸۶۱) آزردگان (تحقیر و یا توهین شدگان)
(۱۸۶۲) خاطرات خانه اموات
(۱۸۶۴) یادداشتهای زیرزمینی (رمان کوتاه)
(۱۸۶۶) جنایت و مکافات
(۱۸۶۷) قمارباز (رمان کوتاه)
(۱۸۶۹) ابله
(۱۸۷۰) همیشه شوهر (رمان کوتاه)
(۱۸۷۲) جنزدگان
(۱۸۷۵) جوان خام
(۱۸۸۰) برادران کارامازوف
داستانهای کوتاه او نیز عبارت هستند از:
در پانسیون اعیان
(۱۸۴۶) آقای پروخارچین
(۱۸۴۷) رمان در نُه نامه
(۱۸۴۸) شوهر حسود
(۱۸۴۸) همسر مردی دیگر
(۱۸۴۸) همسر مردی دیگر و شوهر زیر تخت (تلفیقی از دو داستان قبلی)
(۱۸۴۸) پولزونکوف
(۱۸۴۸) دزد شرافتمند
(۱۸۴۸) درخت کریسمس و ازدواج
(۱۸۴۸) شبهای روشن (داستان کوتاه)
(۱۸۴۹) قهرمان کوچولو
(۱۸۶۲) «یک داستان کثیف» یا «یک اتفاق مسخره»
(۱۸۶۵) کروکدیل
(۱۸۷۳) بوبوک
(۱۸۷۶) درخت کریسمس بچههای فقیر
(۱۸۷۶) نازنین
(۱۸۷۶) ماریِ دهقان
(۱۸۷۷) رؤیای آدم مضحک
دلاور خردسال
مجموعه مقالهها او عبارتاند از:
Winter Notes on Summer Impressions (۱۸۶۳)
یادداشتهای روزانه یک نویسنده (۱۸۷۳–۱۸۸۱)
ترجمههای او عبارت هستند از:
(۱۸۴۳) اوژنی گرانده (انوره دو بالزاک)
(۱۸۴۳) La dernière Aldini (ژرژ ساند)
(۱۸۴۳) Mary Stuart (فریدریش شیلر)
(۱۸۴۳) Boris Godunov (الکساندر پوشکین)
داستایوفسکی، نامههای شخصی و نوشتههایی نیز که پس از مرگ وی منتشر شدهاند را در کارنامۀ نوشتاری خویش دارد.
فئودور داستایوفسکی در ۹ فوریهٔ ۱۸۸۱ درگذشت.
بخشی از کتاب صوتی همیشه شوهر
«واکنون ولچانینف با شادی بیهودهای اغلب این جمله را تکرار میکرد: «و بهطور کلی، همه چیز به جریان بدی افتاده.» او وکیلی داشت ماهر، مهم و مشهور و در پول خرج کردن هم دریغ نمیکرد؛ اما بهعلت بیحوصلگی و بدبینی، کمکم عادت کرده بود که خودش جریان کار را به دست بگیرد. کاغذهای زیادی را که وکیلش یکجا رد میکرد، میخواند و مینوشت و به دادگاهها مراجعه میکرد، به ادارهی آگاهی میرفت و شاید نیز همهی کارها را درهم و برهم میکرد. در هرحال، وکیلش از این امر شکایت مینمود و او را به ییلاق رفتن دعوت میکرد. اما او حتی برای رفتن به ییلاق هم نمیتوانست تصمیمی بگیرد. گردوغبار گرمای خفهکنندهی شبهای روشن بسیار زننده چیزهایی بود که او با ماندن در پترزبورگ از آن بهره میبرد؛ منزل مسکونیاش نیز که در نزدیکی تئاتر بزرگ واقع شده بود و بهتازگی آنرا اجاره کرده بود، راضیاش نمیکرد «هیچچیز پیشرفت نداشت!» مرض مالیخولیایش که مدت زمانی بود به آن دچار شده بود هر روز شدیدتر میشد.
مردی بود که مدت درازی آزاد زیسته بود، اکنون دیگر زیاد جوان نبود. سیوهشت و یا سیونه سال داشت و این «پیری» همانطور که خودش میگفت، «تقریبا بهطور ناگهان» فرا رسیده بود اما خودش میفهمید که این پیری بهواسطهی گذشت سالها نیست. ولی میتوان گفت که کیفیت این سالها او را پیر کرده بود و علت بدبختیهایش نیز بیشتر درونی بود تا بیرونی. گرچه هنوز هم آدم بیغم و غصه و سربلندی بهنظر میآمد.»
زمان
۷ ساعت و ۲۵ دقیقه
حجم
۴۰۹٫۳ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۷ ساعت و ۲۵ دقیقه
حجم
۴۰۹٫۳ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
نظرات کاربران
در کتابهای روسی باید از روند ماجرا لذت برد به نظرم زیبا بود هر چند مشکلی که در کتابهای روسی وجود دارد سخت بودن به خاطر سپردن اسامی است کسی راهکاری برای این مشکل داره؟البته این کتاب خیلی اسم نداشت
تو کتابای صوتی با اجرای آرمان سلطان زاده، عنصر خوانش بی غلط بیشتر از هر چیز دیگه ای به چشم میاد. مهارتش در صدا سازی هم تحسین برانگیزه ولی نمی فهمم چه اصراری داره صدای خانم هارو هم خودش تولید
خوبی داستانهای داستایفسکی اینه که احساسات و افکار شخصیتهاش رو جوری توضیح میده که حس میکنی سالهاست اونها رو میشناسی. داستان عالیه، خوانش آقای سلطانزاده هم که مثل همیشه فوق العاده است.
صدای آقای سلطان زاده مثل همیشه عالی...در مورد کتابم بنظرم داستانش خیلی جذاب نبودولی شخصیت پردازی داستا یوفسکی در مورد دو مرد جالب بود
در اینکه صدای ارمان سلطان زاده این رو بینظیر کرده شکی نیست و داستایفسکی عالیه راجب یک شخصیت خو بیمار که در این داستان اخلاقیات در این جا مورد شک قرار می گیرد .و شوهر ی که فقط حس همسر بودن
اون طور ک انتظار داشتم جذاب نبود داستان،،ولی اجرا ی اقای سلطان زاده کماکان بی نقص 👌
جناب سلطانزاده مثِ همیشه عالی. در مورد قلم استادِ بیبدیل، جناب داستایوفسکی هم جای تردیدی نیست. فقط نمیدونم چرا مرکزِ هنرهای نمایشی، از هنرِ آرمان خان توی نمایشهایِ رادیویی استفاده نمیکنن؟
با سلام من که سه قسمت را بیشتر نتوانستم گوش بدهم چون اینترنت موقع دانلود کلی تمام شد ودیگر نمی شود ادامه را دانلود کرد ویک خواهش دیگر شما پاسخ نظرات را نمی دهید ایا بن تخفیف ندارید
رمانی جذاب و سرگرم کننده به قلم استثنایی داستایفسکی و اجرای دلنشین و بی نقص، بسیار لذت بردم. یک دنیا سپاس
آقایون ،داستایوفسکی نویسنده باشه ارمان سلطانزاده راوی کتاب، و ماهم شنونده عجب مثلث عشقی هست ..لذت ببریم که حیف عمری که از این لذت بینصیب باشه