دانلود و خرید کتاب تنفس در هوای تازه جورج اورول ترجمه زهره‌ روشنفکر
تصویر جلد کتاب تنفس در هوای تازه

کتاب تنفس در هوای تازه

نویسنده:جورج اورول
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۷از ۱۴ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب تنفس در هوای تازه

«تنفس هوای تازه»، هفتمین رمان «جورج اورول» است که در آغاز جنگ جهانی دوم چاپ شد. این رمان حال و هوای مأیوس‌کننده‌ی انگلستان پیش‌ازجنگ را با اوضاع پس‌ازجنگ مقایسه می‌کند.

اورول در طول جنگ جهانی دوم با «بی‌.بی‌.سی» و از ۱۹۴۳ با روزنامه‌های کارگری مانند «تریبون» و«آبزِروِر» همکاری می‌کرد و در سال ۱۹۴۹ به کلی از جامعه کناره گرفت و در انزوای کامل به سر برد تا سرانجام در سال ۱۹۵۰ به علت بیماری سل و جراحات ناشی از جنگ، در لندن درگذشت.

مرد میانسالی که از زندگی روزمره‌اش خسته شده برای تنفس هوایی تازه، یاد ایام کودکی می‌کند. سیر زندگی مرد از کودکی تا بزرگسالی از زبان خودش و تصمیمی که می‌گیرد و ادامه‌ی ماجرا، انسان را به گذشته‌ای که ساده از کنارش رد شده ولی ته ذهنش هنوز وجود دارد، می‌برد.

«جورج اورول» در این اثر نیز مانند بسیاری از آثار دیگرش در قالب رمان و با نثر گزارش‌نویسی و استفاده از طنزهای تلخ و گزنده، درباره سرنوشت بشر و جنگ هشدار داده و خواننده را با خود به سال‌ها قبل برده و در ستایش گذشته سخن گفته است؛ سخنانی بر علیه تکنولوژی و بیانیه‌ای علیه جنگ که انسانِ درگیر روزمرگی را وارد آرامشی نوستالژیک می‌کند؛ آرامشی پیش از دنیای مدرن امروز و فرهنگ مادی‌گرایانه، خصمانه و تجمل‌گرایانه‌اش. او با اظهار تأسف برای نابودی ذات و طبیعت زندگی انسان دیروز، برای آینده‌ دنیا ابراز نگرانی می‌کند.

همه جورج اورول را به‌عنوان یک منتقد سیاسی و اجتماعی می‌شناسند که اوج داستان‌های انتقادی‌اش همان مزرعه حیوانات است؛ اما او در این رمان بر علیه پیشرفت و تکنولوژی و مرگ ارزش‌های انسانی قلم می‌زند و برای ازبین‌رفتن تمامی خصایل انسانی قدیمی اظهار تأسف می‌کند.

معرفی نویسنده
عکس جورج اورول
جورج اورول
انگلیسی | تولد ۱۹۰۳ - درگذشت ۱۹۵۰

جورج اورول داستان‌نویس، روزنامه‌نگار، منتقد ادبی و شاعر انگلیسی است که غالباً با دو رمان معروف و پرفروش «مزرعه‌ی حیوانات» و «1984» شناخته می‌شود. اورول را می‌توان موفق‌ترین نویسنده‌ی انگلیسی‌زبان قرن بیستم دانست که آثار او علاوه‌بر ارزشمندی در نگاه مخاطبان قرن جدید، به ابزار آموزش «چگونه نوشتن» برای نویسندگان امروز نیز بدل شده است.

misbeliever
۱۴۰۰/۰۳/۲۲

« من در درون یک زندگی واقعی مدرن بودم...زندگی مدرن چیست ؟ خوب ، مبارزه ای همیشگی برای فروختن چیزها...» ترجمه متوسط بود...و روند داستان کمی کند بود‌...ممکنه برای بعضیا کشش نداشته باشه...پیشنهاد میکنم اگر قصد خواندن کتابهای اورول رو دارید

- بیشتر
پویا پانا
۱۳۹۹/۰۲/۱۱

عااوه بر کتابهای ۱۹۸۴ و قلعه حیوانات دو کتاب دیگر جورج اورول که خواندنی هستیند یکی تنفس در هوای تازه که همین ترجمش خوبه و دیگری همه جا پای پول در میان است.

HeliOs
۱۴۰۰/۰۹/۱۵

من لذت بردم، میتونم به جرات بگم که جورج اورول یکی از توانا ترین نویسنده هاست. پیشنهاد میکنم کتاب رو مطالعه کنید . شخصیت پردازی عالی بود، جوری که حس میکنم تموم شخصیت ها رو از نزدیک دیدم و کاملا

- بیشتر
rezvan sharifdini
۱۳۹۹/۰۵/۱۳

توصیفات خوبی از فضای خودش دارد و در حالت کلی برایم جذاب بود

علی صمدی مقدم
۱۴۰۱/۰۶/۰۴

زندگی ساده گذشته آرامش بیشتری داشت. کتاب خوبی بودش و از خوندنش لذت بردم.یه چن جای کتاب هم واقعا احساس قویی رو به شما القا میکرد.در کل دوسش داشتم.

زندگی برای زیستن است و اگر قرار است که هفته بعد اتفاق بدی برایمان بیفتد؛ بسیار خوب، تا هفته بعد خیلی راه مانده است.
پویا پانا
وقتی یک زن کشته می‌شود، همیشه اولین مظنون همسرش است
پویا پانا
آیا تاکنون به این اندیشیده‌اید که هر مرد چاقی، یک مرد لاغر هم در درونش دارد؛ عین تکه‌سنگی که تندیس مجسمه‌ای در درونش نهفته است؟
پویا پانا
عجیب است که چگونه زنها بعد از عروسی ازبین می‌روند.
پویا پانا
ما در روزگاران گذشته هر چیزی بودیم؛ دیگر ظاهرسازی نمی‌کردیم.
پویا پانا
چاقی باعث می‌شود آدم مشکلات زندگی را برای خود دشوار نپندارد. من مطمئنم کسی که از ابتدای به‌دنیاآمدنش چاق بوده و در تمام زندگی لقب تپلی داشته، هیچگاه احساسات عمیقی ندارد. یک مرد چاق نمی‌تواند در نمایش، صحنه‌ای غم‌انگیز را اجرا کند، آیا می‌تواند؟ او نمی‌تواند شخصیتی تراژدی داشته باشد و بی‌شک نمایشی که در آن مردی چاق حضور دارد، نمایشی کمدی خواهد بود.
پویا پانا
با گذشت زمان، آدم به هر چیزی عادت می‌کند.
پویا پانا
شما باور نمی‌کنید که هیچ ماشینی بتواند در چند جهت بلرزد.
فاطمه
مسافرخانه قدیمی شهر که در گذشته استراحتگاه کشاورزهایی که خسته از کار روزانه برمی‌گشتند بود، تبدیل به یک هتل لوکس و مجلل شده است، فروشگاههای زنجیره‌ای مدرن، مغازه‌های کوچک را بلعیده‌اند و صاحبانشان را ورشکست و در گوشه نوانخانه‌ها منزوی کرده‌اند تا اینکه سرانجام در فقر و بدبختی مرده‌اند. در یک کلام، حالا شهر به کسان دیگری تعلق دارد و جایی برای ساکنان قدیمی‌اش وجود ندارد. به‌راستی انسان امروز به کجا می‌رود؟ جایگاه خصایل ارزشمند انسانی که بی‌شک خداوند او را برای تعالی معنوی آفریده در کجای این دنیای مدرنیته فاقد احساسات و عواطف بشری جای دارد؟ در دنیای امروز انسانِ گرفتار مشکلات و هزینه‌ها، چنان در تنگنا مانده که دیگر جایی برای اینگونه احساسات در درونش وجود ندارد.
Meloy G
ما همیشه در نگرانی و ترس زندگی می‌کنیم و جزیی از شخصیت درونی ما را همین امر تشکیل می‌دهد.
Hana
دوست عزیزم! هیچ‌چیز جدیدی زیر خورشید وجود ندارد.
پویا پانا
اگر شما هم آن را به‌یاد بیاورید؛ چنین هستید. درواقع، اگر شما به زمان خاصی در گذشته نگاه کنید، بهترین لحظه‌های آن را به‌یاد می‌آورید. آن حتی در زمان جنگ هم حقیقت دارد. اما واقعیت آن است که مردم در آن زمان چیزهایی داشتند که اکنون ندارند. چه چیزهایی؟ خیلی ساده بود، آنها بی‌شک درباره آینده به‌عنوان چیزی وحشت‌آور فکر نمی‌کردند. زندگی آنها در آن زمان از حالا راحت‌تر نبود و اتفاقاً سخت‌تر هم بود. مردم به‌طور کلی سخت‌تر کار می‌کردند، زندگی آنها آسایش کمتری داشت و با رنج بیشتری می‌مردند.
عاطفه
من آدمی عامی هستم که با هر شرایطی خودم را تطبیق می‌دهم و آدمی غیراحساساتی هستم. تا زمانی که در هر کجای این دنیا برای فروش هر چیزی دلالی لازم است و هر جایی پر از مکر و حیله است و احساسات لطیف در آن جایی ندارد، امثال من توجه خود را تنها به زندگی خودشان معطوف کرده و سعی می‌کنند آن را سر و سامان بدهند. در هر حالت و وضعیتی، چه جنگ باشد یا مسایلی همچون انقلاب، طاعون و قحطی، آدمهایی چون من تنها به خودمان می‌اندیشیم و در پی این هستیم که بیشتر از دیگران زندگی کنیم.
عاطفه
زندگی برای زیستن است و اگر قرار است که هفته بعد اتفاق بدی برایمان بیفتد؛ بسیار خوب، تا هفته بعد خیلی راه مانده است.
masome
دوروز پیش یکی از پاهای زنی را پیدا کرده بودند که در کاغذی قهوه‌ای پیچیده شده و در سالن انتظار قطار افتاده بود. همه مردم در نتیجه چاپهای بی‌شمار روزنامه از این خبر آگاه شده و با هیجان اخبار آن را مورد توجه قرار داده و آن را دنبال می‌کردند. تنها خبر هیجان‌انگیز روزنامه همین پاهای مشمئزکننده بود که دیگر نیازی به شرح و توضیح نداشت.
Meloy G
ما را به‌طور کامل خریده‌اند و ما هرچه بیشتر پول می‌دهیم، خودمان را بیشتر می‌فروشیم. هریک از آن بیچارگان که تا حد مرگ عرق می‌ریزد برای همین خانه‌های حقیری که نه جلویش منظره‌ای است و نه زنگ ورودی‌اش سالم است، دوبرابر ارزشش پول می‌دهد
Meloy G

حجم

۲۶۷٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۰

تعداد صفحه‌ها

۲۹۶ صفحه

حجم

۲۶۷٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۰

تعداد صفحه‌ها

۲۹۶ صفحه

قیمت:
۴۸,۰۰۰
تومان