دانلود و خرید کتاب پای چپ من کریستی براون ترجمه منیژه اذکایی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.

معرفی کتاب پای چپ من

کتاب پای چپ من نوشتۀ کریستی براون و ترجمۀ منیژه اذکایی است. نشر ثالث این کتاب را روانۀ بازار کرده است. این اثر، دربارۀ هنرمندی است که با معلولیت جسمانیِ خود فعال و پویا، کار و زندگی می‌کند؛ دربارۀ خودِ نویسنده.

درباره کتاب پای چپ من

کتاب پای چپ من، زندگینامۀ کریستی براون است. او یک شاعر و نقاش ایرلندی است که مبتلا به فلج مغزی است و تنها قادر به حرکت دادن پای چپش است. کریستی براون، در کودکی به شدت ناتوان بود اما در جوانی استعدادهایش را نشان داد. او هوش فوق‌العاده‌ای دارد، خونگرم و شوخ‌طبع است و به کمک پای چپش می‌تواد آثار هنری قابل‌تحسینی اعم از نقاشی، شعر و رمان خلق کند.

یک اقتباس سینمایی از روی این کتابِ زندگینامه صورت گرفته است:

جیم شریدان در سال ۱۹۸۹ فیلمی با بازی دنیل دی‌ لوئیس براساس کتاب «پای چپ من» ساخت. این فیلم سینمایی، برندهٔ جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد برای دانیل دی لوئیس و همچنین جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل زن برای برندا فریکر شد.

خواندن کتاب پای چپ من را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به دوستداران کتاب‌های زندگینامه‌ای و افرادی که به‌خاطر نقصِ جسمی، دست از زندگی کشیده‌اند، پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب پای چپ من

«اکنون دیگر قادر نبودم از خودم فرار کنم. آن‌قدر بزرگ شده بودم که نمی‌توانستم. همچنان که بچه‌های خانواده‌ام یکی‌یکی بزرگ و به چشم من، بزرگسال‌هایی غریبه و مستقل می‌شدند، به هزار شکلِ ریز و درشت، هر روز که می‌گذشت، محدودیت‌ها، ملال‌ها و تنگنای وجودم را می‌دیدم و احساس می‌کردم. همهٔ اطرافیانم نمود فعالیت، تلاش و رشد بودند. همگی کاری انجام می‌دادند، کاری که آن‌ها را به خود مشغول می‌کرد و ذهنشان را فعال نگاه می‌داشت. همگی علائق، فعالیت‌ها و اهدافی داشتند که زندگیشان را به کلیتی منسجم تبدیل می‌کرد و نیروهایشان را از مجرایی طبیعی بیرون می‌ریخت و ابزاری طبیعی برای ابراز وجودشان فراهم می‌ساخت. اما من مانده بودم و پای چپم.

زندگی من درست به زاویه‌ای تنگ و تاریک و گرفته می‌ماند که در آن فرورفته بودم. پیرامونم دیوار بود و در همان حال، تمام صداهای دنیای بزرگِ بیرون را می‌شنیدم و تمام حرکات را حس می‌کردم و همچنان قادر نبودم حرکت کنم، همچنان قادر نبودم بیرون بروم و مانند خواهرها و برادرهایم و تمام کسانی که می‌شناختم، جایگاه خودم را در دنیای بیرون پیدا کنم. احساس می‌کردم گویی فقط زندگی روزمره را می‌گذرانم، همان چیزهای همیشگی را احساس می‌کنم و همان ترس‌های همیشگی را دارم. درها به رویم بسته بود، جدا افتاده بودم، در خود فرو مانده بودم. برایم هیچ نمانده بود مگر تلاش‌های سرخورده و اندیشه‌های تنگ.

مادر همیشه سرچشمهٔ عظیم الهام من بود اما حالا دیگر همیشه هم با یکدیگر توافق نداشتیم. با هم بسیار بگومگو می‌کردیم و تنها جمله‌ای که می‌توانستم به‌وضوح و بی‌مشکل بگویم «برو به جهنّم» بود. گاهی اوقات که با مادر جروبحث می‌کردیم و عصبانی می‌شدم، همین جمله را به او می‌گفتم.

کلام برای من موضوعی عجیب و دشوار بود، اما برای آن‌که به مادر بفهمانم در درونم چه می‌گذرد، نیازی به واژه‌ها نداشتم. معتقدم او کمابیش می‌توانست افکارم را بخواند. نوعی پیوند عجیب و مرموز بین ما برقرار بود که هریک از ما می‌توانست احساسات دیگری را در سیمای خود نمایان کند، مانند دو پای بی‌جان عنکبوت که تا نیروی حیات در یکی از آن‌ها باقی است، هر دو حرکت می‌کنند و می‌لرزند حتی اگر چند متر از هم دور افتاده باشند.»

نظرات کاربران

davidmohammad98
۱۴۰۱/۰۸/۱۰

داستانی عاشقانه اما نه اون فانتزی‌هایی که در ذهن ما از عشق شکل گرفته ، یه عشق صادقانه از آدم‌هایی که در مسیر ناهموار سرشار از خوف و رجای نویسنده کتاب یعنی کریستی براون قرار گرفتن بنظرم که گل سرسبد

- بیشتر
HeliOs
۱۳۹۹/۰۶/۲۶

ترجمه ی بسیار روان و خوبی داشت. داستان عالی بود و میشد کاملا تصورش کرد. اما انتظار داشتم یکم بیشتر از بزرگسالیش بگه.

مریم
۱۳۹۸/۰۶/۰۹

عالی بود

بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۵۷٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۲۰۶ صفحه

حجم

۱۵۷٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۲۰۶ صفحه

قیمت:
۱۰۳,۰۰۰
تومان