🎡 تولد ۱۱ سالگی طاقچه: گردونه را بچرخان، جایزه ببر، کتاب بخوان!🎡

کتاب خداحافظ سارایوو

نویسنده:آتکا رید ، هانا اسکوفیلد

مترجم:عابده میرزایی

انتشارات:انتشارات کتابستان معرفت

دسته‌بندی:

امتیاز

۴.۶از ۱۶ رأیخواندن نظرات

۴٫۶

(۱۶)

خواندن نظرات

معرفی کتاب خداحافظ سارایوو

«خداحافظ سارایوو» رمانی با موضوعیت جنگ بوسنی است، اثر «آنکا‌رید وهانا اسکارفیلد». روایتی تکان دهنده و جذاب از زندگی یک خانواده بوسنیایی در دوران یکی از طولانی‌ترین و خونین‌ترین محاصره‌های تاریخ بشر با هدف اصلاح نژادی. در این میان نویسنده از شجاعت، امید، مهربانی و فرهنگ این ملت نیز می‌گوید، تا خداحافظ سارایوو را به رمانی خاص و خواندنی تبدیل کند.

نظرات کاربران

satisfaction

۱۳۹۹/۰۲/۱۱

روایتی عالی از تلاش برای بقا با چاشنی امید و عشق!

S.Abolqasem

۱۳۹۸/۱۰/۰۲

زیبا و غم انگیز

وحیده

۱۴۰۲/۰۷/۲۳

خیلی عالی بود به شدت پیشنهاد می کنم

مآهی

۱۴۰۲/۰۷/۰۶

روایتی جذاب و دراماتیک از تلاش تک‌تک اعضای یک خانواده برای حفظ کانون خانواده‌ای که در یک جنگ نابرابر گیر افتادن. شجاعت دخترها و البته فداکاری‌هاشون خیلی زیبا بود.

کاربر ۱۷۹۹۲۰۲

۱۳۹۹/۱۰/۱۰

ارزش یکبار خوندن رو داره.

Marzva

۱۳۹۹/۰۵/۲۳

این کتاب فوق العاده است.

مهدی

۱۴۰۳/۱۱/۰۱

ترجمه ش عالیه خود خاطرات کتاب هم جالبن

zahra zafarani

۱۴۰۳/۱۰/۰۶

ترجمه خوب بود و خود داستان هم پر کشش بود‌. با اینکه رفتار ها رو گاهی درک نمیکردم ولی بیان مطالب عالی بود و من رو همراه کرد

بریده‌هایی از کتاب

خیابان بیرون پادگان شلوغ بود و ماشین‌ها دائماً در حرکت بودند اما زندگی در پادگان متوقف شده بود.

armind

گور بابای سازمان ملل، تا اونا بیان تصمیمی بگیرن، همهٔ ما مردیم.

armind

«اگر سازمان ملل واقعاً ازمون دفاع می‌کرد، مشکلی نبود اما تمام کاری که اونا انجام می‌دن اینه که هر روز تعداد حملات مرگ‌بار به شهر رو ثبت می‌کنن، انگار ما نمی‌تونیم خودمون بشماریم‌شون. هیچ‌کس احترامی برای این سازمان قائل نیست. ما اینجا بهش می‌گیم ملل بی‌خاصیت.»

armind

همه به چیزی احتیاج داریم که بهش باور داشته باشیم

سارا

به امید روزی زندگی می‌کنم که دوباره همه باهم باشیم.

armind

عجیب بود که جنگ، به‌جای اینکه ما را به‌هم نزدیک‌تر کند، بیشتر از هم دور کرده بود.

armind

اندرو گرفته گفت: «پدرم خیلی مریضه، سرطان داره.» «وای متأسفم. امیدوارم بهتر بشه.» مرگ برایم تبدیل به بخشی معمولی از زندگی شده بود، به ذهنم نرسیده بود که مردم جاهای دیگر هم با آن مواجه می‌شوند.

armind

«این‌که چیزی رو تو اخبار ببینی یک چیزه، اما اینکه از نزدیک درکش کنی، یک چیز دیگه است.»

armind

شگفت‌زده بودم که چطور وقتی پای بچه‌ها در میان است همه‌چیز تازه و نو خواهد بود.

n re

بعد از ماه‌ها مخفی شدن، مردم بیرون زدند و نسبت به این واقعیت که زخمی یا کشته شدن بخشی از سرنوشت است، تسلیم شدند.

سارا

انتهای شمال، ابتدای غرب

حسین خضریان

لبخند من انتقام من است

جوا آودیچ

رانده شدگان