کتاب جنایت از یاد رفته
معرفی کتاب جنایت از یاد رفته
کتاب جنایت از یاد رفته نوشتۀ آگاتا کریستی و ترجمۀ عباس خيرخواه است. نشر ثالث این کتاب را روانۀ بازار کرده است. این اثر، آخرین داستان از مجموعهداستانهای «خانم مارپل» است که در بحبوحۀ جنگ جهانی دوم نوشته شد. آگاتا کریستی، در این کتاب، ماجرای خانم مارپل را وقتی به زوج جوانی کمک میکند تا بتوانند حقایقی در مورد زندگی گذشتۀ زن خانواده کشف کنند، روایت میکند.
درباره کتاب جنایت از یاد رفته
کتاب جنایت از یاد رفته یکی از کتابهایی است که اقدامات ویژۀ «خانم مارپل» را روایت میکند. شخصیت خانم مارپل نخستینبار در داستان کوتاه «باشگاه سهشنبهشب» که در سال ۱۹۲۶ نوشته شد، به خوانندگان معرفی گردید.
کتاب جنایت از یاد رفته، خانم مارپل را نشان میدهد که میکوشد رازهای زندگیِ یک زن جوان را دریابد و اینگونه به زندگیِ زن و همسرش کمک کند.
خواندن کتاب جنایت از یاد رفته را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی، رمان و بهویژه رمانهای معمایی، جنایی و کارآگاهی پیشنهاد میکنیم.
درباره آگاتا کریستی
آگاتا کریستی در تاریخ ۱۵ سپتامبر ۱۸۹۰ در تورکی، دوون به دنیا آمد. وی نویسندۀ مشهور انگلیسی و خالق داستانهای جنایی و ادبیات کارآگاهی بود. او نخستین نویسندهای است که کتابهایش بیشترین ترجمه را به زبانهای مختلف دنیا داشته و پس از او، ژول ورن و سپس شکسپیر در این روند قرار دارند. کریستی همچنین طولانیترین نمایشنامۀ جهان را به نام «The Mousetrap» نوشته است. این نمایشنامه از سال ۱۹۵۲ تا ۲۰۲۰ در West End اجرا شد؛ این نمایش در مارس ۲۰۲۰ به دلیل همهگیری ویروس کرونا بسته شد. این نویسندۀ انگلیسی، ترجمهشدهترین نویسنده است. کریستی شش رمان نیز با نام مستعار Mary Westmacott نوشته است.
آگاتا کریستی طیّ هر دو جنگ جهانی، در بیمارستانها خدمت کرد و دانشی درمورد سمهایی که در بسیاری از رمانها، داستانهای کوتاه و نمایشنامههای وی وجود داشت را بهدست آورد؛ او همچنین، در دورهای از زندگیاش، چندینماه را در حفاریهایی در خاورمیانه میگذراند و بدینترتیب، از این دانش نیز در نگارش کتابهایش سود میجست.
کریستی از خانوادهای ثروتمند و طبقۀ متوسط بود که عمدتاً در خانه تحصیل میکرد. او در سال ۱۹۲۰ «ماجرای مرموز در استایلز» را با حضور کارآگاه «هرکول پوآرو» نوشت و با این اثر بود که به نخستین پلههای موفقیت پا گذاشت.
آگاتا کریسی جوایز ویژه و مختلفی را در طول عمر هنریاش دریافت کرده است. بیشتر کتابها و داستانهای کوتاه او (و بعضیها از آنها چندین بار) بهصورت فیلم درآمدهاند؛ از آن میان میتوان فیلمهای قتل در قطار سریعالسیر شرق، مرگ در رودخانه نیل و قطار ساعت ۴:۵۰ پدینگتون را نام برد؛ همچنین بسیاری از نوشتههای کریستی بارها برای تهیۀ برنامههای رادیویی و تلویزیونی مورد استفاده و اقتباس قرار گرفتهاند.
علی دهباشی، سردبیر مجله بخارا، در «شب آگاتا کریستی» گفت که این نویسندۀ انگلیسی، بهخاطر علائق باستانشناسی همسرش، بارها به ایران سفر کرده بود. در سال ۱۳۴۵ بود که محمدعلی سپانلو با آگاتا کریستی گفتوگویی انجام داد.
تنها بخشی از آثار این نویسنده را در فهرست زیر ببینید:
رمانهای پوارو: ۱۹۲۰: ماجرای اسرارآمیز در استایلز، ۱۹۲۳: قتل در زمین گلف، ۱۹۲۶: قتل راجر آکروید، ۱۹۲۷: چهار (قدرت) بزرگ، ۱۹۲۸: راز قطار آبی، ۱۹۳۲: خطر در خانه آخر، ۱۹۳۳: لرد اجور میمیرد، ۱۹۳۴: قتل در قطار سریعالسیر شرق، ۱۹۳۵: تراژدی در سه پرده، ۱۹۳۵: مرگ در میان ابرها، ۱۹۳۶: قتل به ترتیب الفبا، ۱۹۳۶: قتل در بینالنهرین، ۱۹۳۶: ورقهای روی میز، ۱۹۳۷: شاهد خاموش، ۱۹۳۷: مرگ بر روی نیل، ۱۹۳۸: کریسمس هرکول پوآرو، ۱۹۳۸: ملاقات با مرگ، ۱۹۴۰: جنایتهای میهن پرستانه و ...
مجموعه داستانها: تحقیقات پوآرو، قتل در مجتمع مسکونی، راز رگاتا، کارهای هرکول، شاهدی برای پیگرد قانونی، سه موش کور، ماجرای پودینگ کریسمس، گناه مضاعف، نخستین پروندههای پوآرو، گرفتاری در خلیج پولنسا، مجموعه چای هارلوین، روشنایی ماندگار و...
رمان خانم مارپل: ۱۹۳۰: قتل در خانه کشیش، ۱۹۴۲: جسدی در کتابخانه، ۱۹۴۲: انگشت متحرک، ۱۹۵۰: اعلام یک قتل، ۱۹۵۲: آنها این کار را با آیینه انجام میدهند، ۱۹۵۳: جیب پر از چاودار و...
آگاتا کریستی در تاریخ ۱۲ ژانویه ۱۹۷۶ درگذشت.
بخشی از کتاب جنایت از یاد رفته
«گوندا ريد بلاتکليف کنار سکوی اسکله ايستاده بود و آهسته میلرزيد. انبار گمرک و تمام چشمانداز انگلستان به نظرش در حرکت بود. گوندا میخواست با قطاری که قسمتی از راه را روی کشتی حمل میشد سفر کند تا هرچه زودتر به ساحل جنوبی برسد، اما آنقدر از تکانهای کشتی خسته شده بود که پشيمان شد. چه کسی در انتظارش بود که چنين شتاب کند. سه روز سخت را از نيوزيلند تا بندر پليموت در کشتی پشت سر گذاشته بود و ديگر جز استراحت در يک هتل مناسب که برخلاف کابين کشتی در نوسان و فراز و نشيب نباشد آرزويی در سر نمیپروراند.
تصميمی که در آن لحظه گرفت، شالوده همه حوادث زندگیاش را بنا نهاد. از فکر تازهاش راضی به نظر میرسيد. تصميم گرفت با اتومبيل کرايهای با راننده بدون عجله مسيرش را از انگلستان به طرف جنوب طی کند و ضمناً در طول راه هر جا که توانست برای يافتن خانه دلخواه پرسوجو کند. خانهای که او و شوهرش گيل نقشهاش را در سر میپروراندند. اين فکر خوبی بود و در عين حال فرصت ديدن نقاط جالب انگلستان که اينهمه نيوزيلندیها از آن ياد میکنند و مثل وطن خود دوستش دارند از دست نمیرفت. اما انگلستان در اين لحظه به خصوص سيمای جالبی نداشت. از باد و باران همهچيز تيره و خاکستری به نظر میرسيد. گوندا همچنانکه برای تشريفات گمرکی پيش میرفت در باره زيبايی پليموت نظر موافقی نداشت. اما روز بعد وقتی چشم از خواب گشود همهچيز چون فکر و احساس او عوض شده بود. آفتاب میدرخشيد و زندگی شاد و دوستداشتنی به نظر میرسيد. ديگر از تکانهای خستهکننده شبهای سفر خبری نبود و او خود را زن خوشبختی احساس میکرد که در انتظار بازگشت شوهرش است. البته از آمدن گيل در ساعت و موقع معين خبری نبود و به مقتضای شغلش مجبور بود هرچندوقت در جايی به سر ببرد. اين بار قبل از عزيمت به انگلستان تصميم گرفته بودند گوندا قبل از شوهرش به آنجا سفر کند تا وقتی گيل به او میپيوندد ترتيب خانه مورد نظرشان را بدهد. گيل چندی پيش از عمهاش مقداری وسايل و اثاث منزل به ارث برده بود و با پولی هم که در اختيار داشتند تهيه خانهای آراسته غير ممکن به نظر نمیرسيد. گوندا ابتدا در باره انتخاب منزل مردد بود و گمان نمیبرد از عهدهاش برآيد، ولی گيل گفته بود:
«من به اندازه تو در منزل نيستم که نظرم شرط باشد اگر تو بپسندی و راضی باشی برای من هم کافی است. فقط دلم میخواهد باغچه جمع و جوری داشته باشد، نه آنقدر کوچک که آدم قلبش بگيرد و نه خيلی بزرگ. سواحل جنوبی جای مناسبی است.» گوندا پرسيده بود:
«جای معينی در جنوب مورد نظر توست؟»
«نه.»
گوندا و گيل هر دو پدر و مادرهايشان را از دست داده بودند و گاه تعطيلات هفته را در کنار يکی از اقوام خود میگذراندند، در نتيجه اينکه به طور مطلق در جوار کسی يا در نقطه معينی باشند برايشان مفهومی نداشت. از طرفی قرار بود شش ماه را در انگلستان بگذرانند و هتل برای سکونت در اين مدت طولانی خستهکننده به نظر میرسيد و ناگزير از تهيه خانهای بودند. گوندا میخواست به هر ترتيب تا قبل از آمدن همسرش محل مناسب و دلچسبی پيدا کند. هنوز سه ماه از ازدواجشان نگذشته بود. بعد از صرف صبحانه در اتاق هتل گوندا بيرون رفت و يک روز تمام به گردش و تماشای نقاط ديدنی پليموت پرداخت و بالاخره با کرايه اتومبيل مناسبی همراه راننده به طرف محل مورد نظر رفت تا به چهره طبيعی انگلستان هم نظری افکنده باشد. طی راه هوا مناسب و آفتابی بود. امکانات تهيه منزل را در چند نقطه متفاوت مثل دونشاير بررسی کرد، اما چندان خوشش نيامد. عجلهای نداشت و هنوز فرصت انتخاب وجود داشت. در طول راه معمولاً صفحه آگهیهای روزنامه را از زير نظر میگذراند تا با توقف و جستجوی بيهوده وقتش تلف نشود.»
حجم
۱۶۷٫۴ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۲۵۹ صفحه
حجم
۱۶۷٫۴ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۲۵۹ صفحه
نظرات کاربران
آگاتا کریستی نویسنده انگلیسی داستانهای جنایی و ادبیات کارآگاهی بود. داستانهای او، به خصوص آن دسته که درباره ماجراهای کارآگاه هرکول پوآرو یا خانم مارپل هستند، وی را بهعنوان یکی از مهمترین و مبتکرترین نویسندگانی که در راه توسعه و
من خیلی دوست داشتم، داستان جذاب بود و آدم رو تا آخر با خودش همراه میکنه. فقط یه مشکل کوچیک با لحن کتاب داشتم که نمیدونم مال خودم کتابه یا ترجمه، مثلا جاهایی که چند نفر باهم حرف میزنن نمیشه
تولد آگاتا کریستی مبارک 💐💐💐💐💐
نخوندم ولی کتاب های جنایی آگاتا کریستی عالـــــــیـــــــــه👍👍
از لحاظ داستانی قوی بود ولی ترجمه ش میتونست بهتر باشه.بعضی جملاتش مشخص بود خوب ترجمه نشده و نامفهوم بود.ولی تا صفحات اخر باز هم شک میکردی قاتل کیه،و کشش خوبی داشت.
کتابای آگاتا کریستی واقعا عالی هستن. ممنون طاقچه
کتابی که ذهن آدم رو به چالش می کشه
برای من خیلی قابل پیشبینی بود. من کلا ترجیح میدم فیلم های خانم مارپل و پوآرو رو ببینم تا اینکه کتابشو بخونم. چون برای اینکه ما متوجه شرایط و موقعیت ها بشیم، احتیاج به توضیح زیاد هس که یه جاهایی
از لحاظ داستانی بسیاز قوی بود ولی مترجم از پس متن بر نیومده بود. درکل از کتاب لذت خواهید
این بار تونستم قاتل رو حدس بزنم واقعا جذاب بود بهترین نویسنده جنایی لطفا کتابای بیشتری رو از این نویسنده عزیز با تخفیف بالا بزارید ممنون از شما