دانلود و خرید کتاب همه چیز تغییر می کند جاناتان تروپر ترجمه سینا بحیرایی
تصویر جلد کتاب همه چیز تغییر می کند

کتاب همه چیز تغییر می کند

انتشارات:مهرگان خرد
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۵از ۴۳ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب همه چیز تغییر می کند

«همه‌چیز تغییر می‌کند» رمانی از جاناتان تروپر نویسنده آمریکایی است.

تروپر در سال ۱۹۷۰ در ریوردیل آمریکا متولد شد. او مدرک کارشناسی ارشد نویسندگی خلاق از دانشگاه نیویورک دارد و تاکنون ۶ رمان نوشته است. آثار او در سراسر جهان پرفروش هستند و به بیش از بیست و دو زبان مختلف ترجمه شده‌اند.

از دو اثر او به نام‌های «اینجاست که ترکت می‌کنم» و «آخرین کار من پیش از رفتن» اقتباس‌های سینمایی هم شده است. تروپر اکنون در وینچستر نیویورک زندگی می‌کند و علاوه بر نویسندگی، به تهیه‌کنندگی، فیلم‌نامه‌نویسی و تدریس در دانشگاه هم می‌پردازد.

«همه‌چیز تغییر» می‌کند داستانی درباره عشق، دلتنگی، فقدان و ترس از آینده برنامه‌ریزی شده است. این داستان زندگی یک جوان امریکایی به اسم زاخاری و دغدغه‌های او در دنیای امروز است.

زاخاری مرد جوانی با یک کار خوب در منهتن است که در یک آپارتمان زندگی می‌کند. او نامزدی دارد و قرار است با هم ازدواج کنند اما در روز عروسی او گرفتار خاطرات دوست صمیمی‌اش، می‌شود که دو سال پیش، در یک حادثه کشته شده است. با این یادآوری‌ها او احساس عجیب و در حال افزایشی نسبت به بیوه زیباروی دوستش، به اسم تامارا پیدا می‌کند.

«معمولاً هر وقت خانهٔ تامارا را ترک می‌کنم، نیاز شدیدی احساس می‌کنم که حتما هوپ را ببینم. مثل معتادی که به مواد نیاز دارد، باید حتماً خودم را به او برسانم تا به این باور برسم که واقعیت زندگی‌ام به‌اندازهٔ فکر و خیال‌های دیوانه‌واری که در خانهٔ تامارا در ذهنم می‌چرخید، خوب و ایده‌آل است. قبل از این‌که ماشین را روشن کنم، سراغ گوشی‌ام می‌روم. بازش می‌کنم و اسمش را می‌گویم. می‌خواهم صدایش را آن طرف خط بشنوم و از این که همیشه در زندگی‌ام است، مطمئن شوم. تنها این مدرک محکم است که من را نسبت به واقعیت زندگی‌ام مطمئن می‌کند.»

«همه چیز تغییر می‌کند» یک داستان خردمندانه، تکان‌دهنده، طنزآمیز، عاشقانه و درواقع یک کار برتر از یک استعداد جدید در عرصه نویسندگی است.

Aa
۱۳۹۹/۰۴/۰۱

فرقی نداره کجای دنیا داری زندگی میکنی آدمها مشکلات خاص خودشون رو دارن و روابط بینشون میتونه خیلی پیچیده باشه.

FatemehNMT
۱۳۹۹/۰۲/۱۱

بعضی وقتا یه کارایی منطقی یا عاقلانه به نظر نمیرسن ولی ادامه دادنشونم طعم خوش زندگیو از آدم میگیره. بالاخره یه جایی باید زد زیرِ همه چیو به حرف دل گوش کرد.

venus
۱۴۰۱/۱۰/۱۸

داستان در مورد یه مرد جوان که در آستانه ازدواجه، کار خوبی داره و زندگی رو به راهه تا زمانی که در گیر یه سری احساساتی در مورد، بیوه دوست ش میشه و حس میکنه دوسش داره، و سر و

- بیشتر
siiis71
۱۴۰۱/۱۰/۱۹

سی و هشتمین کتاب من از طاقچه... فقط این کتاب رو شروع کنید🙂 اونوقت می بینید که چقدر زود تمومش می کنید! این جمله از دل کتاب خیلی به دلم نشست: راستش زندگی هیچ چیزش معلوم نیس!

کَرانه
۱۴۰۱/۰۹/۰۳

یک نفر نوشته بود نظرات رو بیخیال بشید و یک‌راست برید سر اصل داستان.بله!بسیار جذاب بود،روایتی روان و در آخر غافلگیر کننده.

Dayan
۱۴۰۱/۰۸/۲۲

داستانی آب‌دوغ‌خیاری و لوس، با پایانی ماست‌مالی شده. ترجمه‌ روان و خوبه، اما مشکل خود داستانه که از یه جایی به بعد شبیه فیلم‌های لوس و مصنوعی تینیجری می‌شه. یه‌سری جاها مکالمات بین شخصیتا زیادی تخیلی و غیرواقعی می‌شد، و دل آدمو

- بیشتر
sunbow
۱۴۰۳/۰۵/۰۹

من بنا بر نظر بقیه دوستان کتاب رو شروع کردم اما چیز متمایزی نسبت به بقیه نداشت، شما کتاب رو رها نمیکنید و پشت سر هم میخونیدش اما نه به خاطر جذابیت داستان بلکه به خاطر اینکه به دنبال نقطه

- بیشتر
zohreh
۱۴۰۲/۱۱/۰۲

.۱۲۹. این کتاب برای کسانیکه کتابهای زیادی خوندن به هیچ وجه جذابیتی نداره و پیشنهاد نمیکنم. شاید بتونیم ماهیت کلی کتاب رو در نظر بگیریم و براساس این مشکل دائمی انسان که "هیچوقت از چیزی که داره راضی نیست و همیشه دنبال

- بیشتر
abi
۱۳۹۹/۱۰/۱۰

چقدر این کتاب، دل انگیز و روان بود . لذت بردم

احمدی
۱۴۰۳/۰۵/۲۹

اوایل کتب هیجان انگیز تر بود اما اخرش خیلی سریع و سرهمی جمع شد پایان جذابی نداشت بنظرم

به نظر می‌شه گفت بی‌خیالی در اصل نشون دهندهٔ سطح بالایی از تنهاییه
NeginJr
به نظر می‌شه گفت بی‌خیالی در اصل نشون دهندهٔ سطح بالایی از تنهاییه.»
Mo0onet
در زندگی هیچ‌وقت نمی‌دانی این آخرین باری است که داری طرف مقابلت را می‌بینی. اگر از این موضوع خبر داشتی قطعاً دقت بیش‌تری به خرج می‌دادی.
Mo0onet
من بیش‌تر شبیه کسی هستم که زیر آب دست و پا می‌زند و می‌تواند گزینه‌ای مناسب برای آموزش غریق نجات‌ها باشد.
NeginJr
غافل‌گیر و مردد بود ولی یک‌جور خوشحالی هم در صورتش دیده می‌شد. زمانی که به مردم آن هم درحالی‌که در آستانهٔ فروپاشی عصبی هستند حسادت می‌کنید، این یعنی وقتش رسیده که نگاه دقیق‌تری به زندگی خودتان داشته باشید.
davari.bist
کسی که شما را آرام می‌کرد و ترس‌هایتان را از بین می‌برد. شاید احساس خشم و خیانت داشته باشید، ولی بخشی از وجودتان همیشه او را دوست دارد، چرا که هنوز در آن شب‌های ترسناک باقی مانده و فراموش نکرده است که او همیشه جایی بود برای فرار از دست کابوس‌ها، جایی که می‌توانستید با خیال راحت در خوابی آرام غوطه‌ور شوید و مطمئن باشید که در آن لحظه، جایتان کاملاً امن است.
کاربر ۱۴۵۵۱۵۷
کل ماجرا همین بود.
davari.bist
ما هیچ‌چیز تولید نمی‌کنیم، هیچ‌چیز نمی‌فروشیم و هیچ‌چیز نمی‌خریم. اگر شرکت ما وجود نداشت، کافکا قطعاً آن را خلق می‌کرد.
maryam
آیا به همین راحتی می‌توانی رنج‌هایی که به بقیه وارد کردی، خطاهایی که مرتکب شدی را از بین ببری تا بتوانی وارد مسیر دیگری شوی و اوضاع را بهتر کنی؟
NeginJr
قطعاً هیچ‌وقت نمی‌توانید از کسی که این‌طوری برای شما لالایی خوانده باشد، متنفر شوید، درست است؟ کسی که شما را آرام می‌کرد و ترس‌هایتان را از بین می‌برد. شاید احساس خشم و خیانت داشته باشید، ولی بخشی از وجودتان همیشه او را دوست دارد، چرا که هنوز در آن شب‌های ترسناک باقی مانده و فراموش نکرده است که او همیشه جایی بود برای فرار از دست کابوس‌ها، جایی که می‌توانستید با خیال راحت در خوابی آرام غوطه‌ور شوید و مطمئن باشید که در آن لحظه، جایتان کاملاً امن است.
NeginJr
به این فکر می‌کنم که در پزشکی چه‌قدر به ما بیماران توهین می‌شود. همه‌جای بدنت را می‌بینند، به خصوصی‌ترین بخش‌های بدنت دست می‌زنند و تمام اتفاقات و ترشحاتی که در بدنت رخ می‌دهد را بدون اجازه تماشا می‌کنند. در این حین دکتر با حوصله بالای سرت می‌چرخد و کارهایش را انجام می‌دهد و تا آخرین لحظهٔ ممکن صبر می‌کند تا نتیجهٔ کار را به تو اطلاع دهد.
Kimia Bahari
تو دنبال عشق نیستی، فقط می‌خوای یه چسب زخم باشی. هوپ به دردت نمی‌خوره، چون عاشقته و نیازی بهت نداره. ولی تامارا آسیب‌دیده و رنج‌خورده‌ست. می‌خوای بهش نزدیک بشی و قهرمان‌بازی دربیاری.»
sunbow
مسئله اینه که اون الان این‌جاست، تو هم این‌جایی. می‌دونی که زندگی هیچی‌ش معلوم نیست.
NeginJr
او شروع می‌کند به صحبت دربارهٔ این که باید به این مشکلات به چشم فرصت نگاه کنیم. ولی قبل از این‌که حرف‌هایش را تمام کند من از اتاق بیرون می‌آیم. هم‌چنان که در سالن حرکت می‌کنم صدای فریادهای او را می‌شنوم که صدایم می‌زند. می‌دانم باید می‌ماندم. ولی الان به این باور رسیده‌ام که زندگی کوتاه‌تر از این‌هاست که بخواهم به این جور مزخرفات گوش دهم.
ghazl
دیگر خودمان به این حقیقت دردناک پی برده بودیم که نورم به چه چیزی تبدیل شده است، شاید هم همیشه چنین آدمی بوده است و پرده‌هایی مثل همسر یا پدر بودن؛ حقیقت وجودی‌اش را از ما پنهان کرده بود
Mo0onet
بوی قهوهٔ مانده و ژل‌های بعد از اصلاح بی‌کیفیت می‌دهد. در سیمای نحیف او مردی را می‌بینید که در زیر بار حد وسط بودن مشغول تقلا است. او یک دلال حرفه‌ای است، نمونهٔ بارزی برای اثبات این که چرا باید قبل از این که به شخصی مثل او شبیه شوم، این کار را ترک کنم.
davari.bist
«قضیهٔ یازده سپتامبر که فایده‌ای نداشت. ولی داستان یه الکلی که تازه ترک کرده روی هرکسی تأثیر می‌ذاره، مگه نه؟ ایدهٔ محشری بود؟»
davari.bist
زمانی که به مردم آن هم درحالی‌که در آستانهٔ فروپاشی عصبی هستند حسادت می‌کنید، این یعنی وقتش رسیده که نگاه دقیق‌تری به زندگی خودتان داشته باشید.
mojofski
باید می‌گفتم دارم دنبال ایراد می‌گردم. وقتی عاشق کسی می‌شوی که نباید عاشقش شوی، این بهترین کار است. دنبال ایراداتی در پوستش، یا ویژگی عجیبی در ظاهرش می‌گردی. به این فکر می‌کنی که گذر عمر چقدر بر روی این ظاهر اثر می‌گذارد، چگونه به تدریج لکه‌دار می‌شود، سعی می‌کنی بخش‌هایی از ظاهرش را پیدا کنی که زشت و ناخوشایند هستند، شاید با خودت بگویی پاهایش به چه شکل مسخره‌ای به بالاتنه‌اش وصل شده‌اند. با ناامیدی دنبال این ایرادات می‌گردی. آماده‌ای که با یک نقص کوچک همه‌چیز را رها کنی، تا همین یک نقص کوچک را در ذهنت به یک ایراد بزرگ تبدیل کنی و خودت را از این گرفتاری نجات دهی.
sunbow
من بیش‌تر شبیه کسی هستم که زیر آب دست و پا می‌زند و می‌تواند گزینه‌ای مناسب برای آموزش غریق نجات‌ها باشد. کسی که زیر ترس‌های خودش له شده است و نمی‌تواند فرق بین خطر و نجات را تشخیص دهد.
sunbow

حجم

۲۸۷٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۳۸۲ صفحه

حجم

۲۸۷٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۳۸۲ صفحه

قیمت:
۷۵,۰۰۰
تومان