بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب همه چیز تغییر می کند | طاقچه
تصویر جلد کتاب همه چیز تغییر می کند

بریده‌هایی از کتاب همه چیز تغییر می کند

انتشارات:مهرگان خرد
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۴از ۴۴ رأی
۳٫۴
(۴۴)
به نظر می‌شه گفت بی‌خیالی در اصل نشون دهندهٔ سطح بالایی از تنهاییه
NeginJr
به نظر می‌شه گفت بی‌خیالی در اصل نشون دهندهٔ سطح بالایی از تنهاییه.»
Mo0onet
در زندگی هیچ‌وقت نمی‌دانی این آخرین باری است که داری طرف مقابلت را می‌بینی. اگر از این موضوع خبر داشتی قطعاً دقت بیش‌تری به خرج می‌دادی.
Mo0onet
غافل‌گیر و مردد بود ولی یک‌جور خوشحالی هم در صورتش دیده می‌شد. زمانی که به مردم آن هم درحالی‌که در آستانهٔ فروپاشی عصبی هستند حسادت می‌کنید، این یعنی وقتش رسیده که نگاه دقیق‌تری به زندگی خودتان داشته باشید.
davari.bist
من بیش‌تر شبیه کسی هستم که زیر آب دست و پا می‌زند و می‌تواند گزینه‌ای مناسب برای آموزش غریق نجات‌ها باشد.
NeginJr
کسی که شما را آرام می‌کرد و ترس‌هایتان را از بین می‌برد. شاید احساس خشم و خیانت داشته باشید، ولی بخشی از وجودتان همیشه او را دوست دارد، چرا که هنوز در آن شب‌های ترسناک باقی مانده و فراموش نکرده است که او همیشه جایی بود برای فرار از دست کابوس‌ها، جایی که می‌توانستید با خیال راحت در خوابی آرام غوطه‌ور شوید و مطمئن باشید که در آن لحظه، جایتان کاملاً امن است.
کاربر ۱۴۵۵۱۵۷
ما هیچ‌چیز تولید نمی‌کنیم، هیچ‌چیز نمی‌فروشیم و هیچ‌چیز نمی‌خریم. اگر شرکت ما وجود نداشت، کافکا قطعاً آن را خلق می‌کرد.
maryam
به این فکر می‌کنم که در پزشکی چه‌قدر به ما بیماران توهین می‌شود. همه‌جای بدنت را می‌بینند، به خصوصی‌ترین بخش‌های بدنت دست می‌زنند و تمام اتفاقات و ترشحاتی که در بدنت رخ می‌دهد را بدون اجازه تماشا می‌کنند. در این حین دکتر با حوصله بالای سرت می‌چرخد و کارهایش را انجام می‌دهد و تا آخرین لحظهٔ ممکن صبر می‌کند تا نتیجهٔ کار را به تو اطلاع دهد.
Kimia Bahari
قطعاً هیچ‌وقت نمی‌توانید از کسی که این‌طوری برای شما لالایی خوانده باشد، متنفر شوید، درست است؟ کسی که شما را آرام می‌کرد و ترس‌هایتان را از بین می‌برد. شاید احساس خشم و خیانت داشته باشید، ولی بخشی از وجودتان همیشه او را دوست دارد، چرا که هنوز در آن شب‌های ترسناک باقی مانده و فراموش نکرده است که او همیشه جایی بود برای فرار از دست کابوس‌ها، جایی که می‌توانستید با خیال راحت در خوابی آرام غوطه‌ور شوید و مطمئن باشید که در آن لحظه، جایتان کاملاً امن است.
NeginJr
آیا به همین راحتی می‌توانی رنج‌هایی که به بقیه وارد کردی، خطاهایی که مرتکب شدی را از بین ببری تا بتوانی وارد مسیر دیگری شوی و اوضاع را بهتر کنی؟
NeginJr
«قضیهٔ یازده سپتامبر که فایده‌ای نداشت. ولی داستان یه الکلی که تازه ترک کرده روی هرکسی تأثیر می‌ذاره، مگه نه؟ ایدهٔ محشری بود؟»
davari.bist
بوی قهوهٔ مانده و ژل‌های بعد از اصلاح بی‌کیفیت می‌دهد. در سیمای نحیف او مردی را می‌بینید که در زیر بار حد وسط بودن مشغول تقلا است. او یک دلال حرفه‌ای است، نمونهٔ بارزی برای اثبات این که چرا باید قبل از این که به شخصی مثل او شبیه شوم، این کار را ترک کنم.
davari.bist
دیگر خودمان به این حقیقت دردناک پی برده بودیم که نورم به چه چیزی تبدیل شده است، شاید هم همیشه چنین آدمی بوده است و پرده‌هایی مثل همسر یا پدر بودن؛ حقیقت وجودی‌اش را از ما پنهان کرده بود
Mo0onet
او شروع می‌کند به صحبت دربارهٔ این که باید به این مشکلات به چشم فرصت نگاه کنیم. ولی قبل از این‌که حرف‌هایش را تمام کند من از اتاق بیرون می‌آیم. هم‌چنان که در سالن حرکت می‌کنم صدای فریادهای او را می‌شنوم که صدایم می‌زند. می‌دانم باید می‌ماندم. ولی الان به این باور رسیده‌ام که زندگی کوتاه‌تر از این‌هاست که بخواهم به این جور مزخرفات گوش دهم.
ghazl
مسئله اینه که اون الان این‌جاست، تو هم این‌جایی. می‌دونی که زندگی هیچی‌ش معلوم نیست.
NeginJr
تو دنبال عشق نیستی، فقط می‌خوای یه چسب زخم باشی. هوپ به دردت نمی‌خوره، چون عاشقته و نیازی بهت نداره. ولی تامارا آسیب‌دیده و رنج‌خورده‌ست. می‌خوای بهش نزدیک بشی و قهرمان‌بازی دربیاری.»
sunbow
«اوضاع روبراهه؟» می‌گوید: «همممم.» شک ندارم هیچ‌وقت، تحت هیچ شرایطی دوست ندارید یک دکتر در جواب شما بگوید: «همممم.»
Kimia Bahari
ظاهر شما تا حدی بستگی به موقعیت اطرافتان دارد. جد که نباشد ظاهرم بهتر به نظر می‌رسد.
Mo0onet
به نظر می‌آید اگر در این باره بحث کنیم خود به خود آن را به یک عهد و قرار تبدیل می‌کنیم، عهدی که حتی پیش از مطرح شدن شکسته می‌شود. اگر چنین اتفاق ناراحت کننده‌ای رخ دهد دیگر هیچ‌وقت نمی‌توانیم محبت شیرین و دست‌نیافتنی‌ای که در رگ‌های هردویمان جاری شده است را پیدا کنیم.
Mo0onet
اشکالی نداره دوسش داشته باشی، ولی نذار هر بار این‌جوری ناراحتت کنه.
NeginJr
شاید بهتر بود یکی از این عشق‌های اصلی بچه‌هات بودن، نظرت چیه؟ این‌جوری قطعاً این‌قدر راحت ولمون نمی‌کردی.
NeginJr
اگر بخواهیم خانواده را دوباره جمع کنیم چه می‌شود و مهم‌تر از همه این که، آیا واقعاً دوست داریم خانواده را دوباره جمع کنیم؟
NeginJr
«خسته شدم این‌قدر برنامه چیدم. کل زندگی‌م داشتم برنامه‌ریزی می‌کردم، هیچ‌کدومم فایده‌ای نداشتن. می‌خوام یه مدت کنار بکشم و استراحت کنم. اصلاً می‌خوام ببینم واقعاً چه خری هستم!»
venus
در زندگی هیچ‌وقت نمی‌دانی این آخرین باری است که داری طرف مقابلت را می‌بینی. اگر از این موضوع خبر داشتی قطعاً دقت بیش‌تری به خرج می‌دادی.
NeginJr
در زندگی مسائلی مهم‌تر از تلاش برای ساخت زندگی بهتر برای خودت وجود دارد
سارا
زمانی که به مردم آن هم درحالی‌که در آستانهٔ فروپاشی عصبی هستند حسادت می‌کنید، این یعنی وقتش رسیده که نگاه دقیق‌تری به زندگی خودتان داشته باشید.
sunbow
من بیش‌تر شبیه کسی هستم که زیر آب دست و پا می‌زند و می‌تواند گزینه‌ای مناسب برای آموزش غریق نجات‌ها باشد. کسی که زیر ترس‌های خودش له شده است و نمی‌تواند فرق بین خطر و نجات را تشخیص دهد.
sunbow
باید می‌گفتم دارم دنبال ایراد می‌گردم. وقتی عاشق کسی می‌شوی که نباید عاشقش شوی، این بهترین کار است. دنبال ایراداتی در پوستش، یا ویژگی عجیبی در ظاهرش می‌گردی. به این فکر می‌کنی که گذر عمر چقدر بر روی این ظاهر اثر می‌گذارد، چگونه به تدریج لکه‌دار می‌شود، سعی می‌کنی بخش‌هایی از ظاهرش را پیدا کنی که زشت و ناخوشایند هستند، شاید با خودت بگویی پاهایش به چه شکل مسخره‌ای به بالاتنه‌اش وصل شده‌اند. با ناامیدی دنبال این ایرادات می‌گردی. آماده‌ای که با یک نقص کوچک همه‌چیز را رها کنی، تا همین یک نقص کوچک را در ذهنت به یک ایراد بزرگ تبدیل کنی و خودت را از این گرفتاری نجات دهی.
sunbow
زمانی که به مردم آن هم درحالی‌که در آستانهٔ فروپاشی عصبی هستند حسادت می‌کنید، این یعنی وقتش رسیده که نگاه دقیق‌تری به زندگی خودتان داشته باشید.
mojofski
«خونهٔ محشریه.» تحت تأثیر قرار گرفته است. «مال خودته یا اجاره کردی؟ البته اگه فضولی نباشه؟» «مال جِده.» لیوان را به او می‌دهم. سریع آب را می‌نوشد. لیوان را که به من می‌دهد، با آستین پیراهنش لب‌های خیسش را پاک می‌کند. از من می‌پرسد: «دیدی دیشب زلزله اومد؟» «آره.» «می‌دونی، خیلی قدیما بعضی فرهنگا معتقد بودن زلزله فرصتیه برای یه‌جور بازبینی درونی عمیق. فکر می‌کردن با زلزله خدایان سرنوشت‌ها رو تکون می‌دن و فرصتی بهت می‌دن تا بتونی عوضش کنی.» نگاه پرمعنایی به من می‌اندازد. در جواب می‌گویم: «شایدم زلزله به خاطر این بوده که از خدایان خطایی سرزده.» نورم لبخند تلخی بر لب می‌آورد. «گوش کن، زک.» ادامه می‌دهد: «تنها چیزی که ازت می‌خوام اینه که نیم ساعت، یا نهایت یه ساعت بهم وقت بدی. می‌دونم عصبانی هستی و کاملاً حق داری. ولی من هنوز پدرتم و چه خوشت بیاد یا نه، من همیشه پدرت می‌مونم.»
davari.bist

حجم

۲۸۷٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۳۸۲ صفحه

حجم

۲۸۷٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۳۸۲ صفحه

قیمت:
۷۵,۰۰۰
تومان