کتاب سه خواهر
معرفی کتاب سه خواهر
نمایشنامه سه خواهر درباره پوسیدگی و نابودی اشرافیت اواخر قرن ۱۹ و اوایل قرن بیست روسیه است. نمایشنامه داستان زندگی و دلمشغولی خانواده پروزروف است که از سه خواهر بنامهای اولگا ، ماشا و ایرینا و برادرشان آندره ئی تشکیل شده است. همهی آنها بسیار آدابدان، فرهیخته و با فرهنگ هستند. همگی چند زبان میدانند واز زیبایی چیزی کم ندارند. با اینحال همه افسردهاند و آرزومند برگشت به مسکو، شهری که یازده سال از آن دور افتادهاند هستند. ولی چرا؟
نمایشنامه سه خواهر زنانه ترین نمایشنامه آنتوان چخوف است. او در این نمایشنامه تلاش میکند آرمانهای نسل جوان و فرهیخته روسیه را نشان دهد. آرمانهایی که انگار هیچ راهی برای به انجام رسیدن ندارند و تنها حسرت گذشته خوبشان را میخورند. شاید یکی از بهترین موقعیتهای حسرت خوردن زمانهای گذشته را چخوف در این صحنه نشان میدهد:
"تازگی دارم دفتر خاطرات یکی از وزرای کابینهی فرانسه را میخوانم. توی زندان نوشته. او به دنبال قضیهی پاناما افتاد زندان. با چه شور و شوقی راجع به پرندههایی که میتواند از پنجره زندان ببیندشان مینویسد؛ پرندههایی که وقتی وزیر کابینه بوده، اصلا توی نخشان نبوده. البته حالا هم که آزاد شده دیگر توی عالم آنها نیست... همین طور هم شما، اگر یک دفعه دیگر مسکو زندگی کنید بهش [به آن شهر] توجهی نخواهید کرد. ما خوشبخت نیستیم و نمی توانیم هم باشیم؛ ما فقط خواهان خوشبختی هستیم. " ص ۶۶
همه شخصیت ها از موقعیتی که دارند ناراضی هستند. خواهر بزرگتر مرتب از کارش شکایت میکند ولی هیچ تلاشی در جهت خارج شدن از کارش نمیکند. خواهر دوم تحمل شوهرش را ندارد و به خانه پدریش برگشته است. خواهر کوچکتر که حتی نمیتواند مردی را که باتمام وجود عاشقش است دوست بدارد و به این دلیل راضی به ازدواج با او میشود که او را به مسکو میبرد.
شاید مهمترین و در عین حال ویژگی مشترک همه شخصیتهای نمایشنامه سه خواهر در میل به ترک موقعیت زندگیشان باشد. برای زندگی بهتر باید از اینجا رفت. آنجا که ایرنا میگوید: "باید شغل دیگری دست و پا کنم. این یکی بهم نمیآید. آن چیزی نیست که همیشه آرزویش را میکردم و رؤیایش را داشتم. از آن جور کارهاست که آدم بدون الهام، حتا بدون فکر انجام میدهد" ص ۵۸
به نظر شما این حرفها از جنس زندگی حال ما نیست؟
نویسندگان بسیاری از جمله ریموند کارور، هاروکی موراکامی، ویرجینیا ولف، جیمز جویس، کاترین منسفیلد و همچنین جرج برنارد شاو به تمجید از چخوف پرداختهاند. او الهام بخش نوعی از داستان نویسی است که هنوز هم کماکان در امریکا و جهان رواج دارد.
در دنیای انگلیسیزبانها، چخوف بعد از «ویلیام شکسپیر» محبوبترین نمایشنامهنویس محسوب میشود.
حجم
۷۰٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۸
تعداد صفحهها
۹۰ صفحه
حجم
۷۰٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۸
تعداد صفحهها
۹۰ صفحه
نظرات کاربران
عالیه
ترجمه مشکل داره این ترجمه تقریبا 20صفحه کمتر نسبت به ترجمه پرویز شهدی داره (با احتساب سایز متن )
متوسط