دانلود و خرید کتاب برکه‌ی شیطان ژرژ ساند ترجمه روشنک آذری
تصویر جلد کتاب برکه‌ی شیطان

کتاب برکه‌ی شیطان

نویسنده:ژرژ ساند
انتشارات:انتشارات ورا
امتیاز:
۳.۶از ۸ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب برکه‌ی شیطان

رمان «برکه شیطان» اثر خانم ژرژ سان، نویسنده سرشناس فرانسوی است. او در قرن نوزدهم می‌زیست و یکی از تاثیرگذارترین نویسندگان آن دوران و مهم‌ترین نویسنده زن فرانسه بود. او نخستین نویسنده‌ای بود که زندگی کارگران و کشاورزان و کودکان را در رمان‌های خود به تصویر کشید و گونه‌ای از رمان را به نام رمان روستایی نوآوری کرد. او توانست تصویر کلیشه‌ای از زنان، کارگران، دهقانان و طبقات فرودست را تغییر دهد. صورت روایی داستان‌های او، آداب و رسوم و سنت‌های اجتماعی منطقه‌ی سکونت کودکی‌اش را که با وقوع انقلاب صنعتی رو به نابودی بود، به تصویر می‌کشد. سان از پیشگامان ادبیات فمینیستی بود. شخصیت قدرتمند، زندگی نامتعارف، دیدگاه‌های رادیکال سیاسی و استعداد ادبی ساند او را به شخصیت افسانه‌ای در ادبیات فرانسه‌ی زمان خود و پس از آن بدل کرده است. او در زمان خود از پر فروش‌ترین نویسندگان فرانسه بود و در محبوبیت و تعدد و تنوع آثار با ویکتور هوگو رقابت می‌کرد. سان بیش از ۷۰ رمان، ۲۶ داستان کوتاه و بی‌شمار مقاله نوشت. ۲۵ نمایشنامه‌ی او در زمان حیاتش روی صحنه رفت. علاوه بر این، از او زندگی‌نامه و مجموعه‌نامه نگاری‌ها با افراد مختلف نیز برجای مانده است. رمان «برکه شیطان» روایتی عاشقانه و سرشار از ماجرا است. روایتی از عشق‌های به زبان نیامده و سرنوشتی که هر لحظه اتفاقی تازه بر سر راه انسان می‌گذارد. ژرمن مرد جوان روستایی به تازگی همسر خود را از دست داده است. او سه فرزند دارد که هنوز به مراقبت مادرانه نیاز دارند، پدر زن ژرمن به او پیشنهاد می کند با بیوه ای هم‌سن و سال خودش که تمکن مالی هم دارد ازدواج کند. در همین زمان پیرزنی که در همسایگی پدر زن ژرمن است قصد دارد دختر نوجوانش را برای کار به شهر دیگری بفرستد و از ژرمن خواهش می‌کند این کار را برای او انجام دهد. همسفر شدن ژرمن و دختر شانزده ساله و دیدن رفتارهای محبت‌آمیز او با بچه‌هایش، علاقه‌ای در دل ژرمن نسبت به دختر ایجاد می‌کند. ژرژ سان در این رمان، با قلمی رئالیستی و گیرا و روان، به مسائل مردمی، مشکلات طبقات پایین جامعه، فقر روستاییان، ظلم طبقه‌ی مالک و مشکلات مربوط به زنان پرداخته است.
Abolfazl
۱۳۹۸/۰۵/۰۲

داستان در مورد مرد کشاورزی هست که با بدر و مادر زنش زندکی میکند و زنش رو از دست داده و دنبال یک زن برای خودش تو روستای اطراف میکردد وسطا جذاب تر میشه وسطای داستان میفهمی که قرار جه اتفاقی

- بیشتر
Chopin
۱۳۹۹/۰۵/۲۳

نویسنده کتاب یه زمانی معشوقه من بود😎

MoonRiver
۱۳۹۸/۱۱/۱۰

یه کتاب کلاسیک، از نظر من موضوعش جالب نبود

یاسی
۱۴۰۱/۰۱/۱۷

متأسفانه امروزه خیلی کم‌تر به آثار ژرژ ساند پرداخته می‌شود، آن‌چنان که تا این اثر را یافتم، نشستم به مطالعه و حالا، با اتمام این کتاب باید بگویم بیش‌تر از این‌که از متنِ ساده‌ی قصه و نگاه نویسنده بخواهم انتقاد

- بیشتر
زمان می‌گذرد و در انتظار تو باقی نمی‌مانند
Abolfazl
«با عرق جبین امرار معاش می‌کنی و از کار طولانی و فرسودگی تنها مرگ است که تو را می‌خواند.»
Abolfazl
آن چه زنی را در سن شصت سالگی قابل ترحم می‌کند آن است که همسر هفتاد و چند ساله‌اش نتواند کار و تأمین معاش کند. پیرمرد ناتوان می‌شود وآن وقت زن باید در زمانی که خودش در آستانه‌ی پیری است و نیازمند کسی که به ساماندهی و رفاه او بپردازد، از همسر خود نگه‌داری کند. بدین ترتیب آخر عمرش به نداری می‌افتد
Abolfazl
عشق می‌آید و با غافل‌گیر کردنش برایش تسکینی می‌شود زیرا عشق به گونه‌ای دیگر تسکین نمی‌دهد. عشق را وقتی بجویی نمی‌یابی، او زمانی به سراغت می‌آید که انتظارش را نداری
Abolfazl
خداوند مرگ را برای تنبیه یا جبران سختی‌ها مقدر نساخته است. خداوند زندگی را متبرک کرده وگور نبایست سر پناهی باشد برای فرستادن کسانی درآن که قرار نیست در زندگی خوشبخت شوند.
Abolfazl
خداوند مهربان هیچکس را بی‌آنکه خوشبختی‌اش را با داشتن یک جفت تکمیل شود، نمی‌آفریند
Abolfazl
«ببین کوچولو، این یک سکه‌ی طلای خالص برای توست! هیچ حرفی نمی‌زنی، می‌شنوی؟ به بقیه می‌گویم که به نظرم برای کار در مزرعه‌ی من زیادی ضعیف بودی و دیگر حرفی نخواهد بود... یکی از همین روزها از طرف‌های شما می‌گذرم و اگر زبانت را نگه داشته باشی باز هم پاداش خواهم داد... در هر حال چون خیلی مقبول من هستی، فقط کافی‌ست لب‌تر کنی؛ تو را نزد خود می‌برم
Abolfazl
جوان بود و خوش سیما، اما چون می‌خواست بقیه را تحت تأثیر قرار دهد چنان سخنان بی‌مغزی می‌گفت که مورد ترحم می‌شد
Abolfazl
نمی‌دانم چرا این قدر طرف‌های ما به این که زن درشت و چاق و سرخ و سفید باشد اهمیت می‌دهند
Abolfazl
وقتی مرد جوان کمی شراب بنوشد، زیباترین سخنان به ذهنش می‌رسد
Abolfazl
- «تو باستین خوک‌چران را ترجیح می‌دهی؟ پسری که چشم‌هایش مثل چشم حیواناتی است که می‌چراند؟»
Abolfazl
«آرزویم این‌ست که بتوانم با مادرم زندگی کنم.»
Abolfazl

حجم

۹۷٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۵۴ صفحه

حجم

۹۷٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۵۴ صفحه

قیمت:
۵۳,۹۰۰
تومان