کتاب بعد از آنکه مرا کشت
معرفی کتاب بعد از آنکه مرا کشت
کتاب بعد از آنکه مرا کشت نوشته ناتالی بارلی است که با ترجمه نفیسه شافی منتشر شده است. کتاب بعد از آنکه مرا کشت ادامه رمان از لحظهای که دیدمش است. این کتاب هم رمانی جنایی و پرکشش است که یک لحظه خواننده را رها نمیکند.
درباره کتاب بعد از آنکه مرا کشت
در رُمان از لحظهای که دیدمش، شما با شخصیّتِ اِما فرن آشنا میشوید. زنی سی و چند ساله که صاحبِ یک فروشگاهِ کوچکِ دکوراسیونِ منزل است. او دیوانهوار شیفتهٔ شوهرش هست، که یک اقتصاددان است. آنها زندگی نسبتاً آرامی در کنار یکدیگر دارند، تا اینکه، بیاتریس جانسون گرین که نویسندهای محبوب و سرشناس است، روزی برای خرید به فروشگاه او میآید و به این شکل موقعیت آشنایی آن دو فراهم میشود. بیاتریس که نویسندهٔ رمانهای ژانر جنایی است، در کمال ناباوری، پیشنهادی عجیب به اِما میدهد. پیشنهادش این است که اِما را به عنوانِ نویسندهٔ کتاب جدیدش به نام علفهای هرز بلند، که خارج از ژانر تخصصی اوست، معرفی کند. در ابتدا اِما، این درخواست را نمیپذیرد و این پیشنهاد به نظرش عجیب و نامعقول میآید. ولی مدّتی بعد بیاتریس او را قانع میکند.
کتاب، بسیار محبوب و موفق میشود، و در مطبوعات، محافل ادبی و بین مردم جایِ زیادی باز میکند. به طوری که برنده جایزه پولتون که جایزه بسیار مهمی در حوزه ادبیات است میشود.
اِما فرن تبدیل به آدمی مشهور میشود و درست زمانی که این شهرت به مذاق او بسیار خوش میآید، بیاتریس به او میگوید، تصمیم دارد به همه اعلام کند که کتاب را اِما فرن ننوشته است و نویسنده اصلی کتاب خودِ اوست.
اِما دست به هر کاری میزند تا بیاتریس را منصرف کند، ولی بیفایده است. در یک مشاجره اما بئاتریس را میکشد او آرام است تا اینکه میفهمد مدیر برنامههای بیاتریس میداند او چه کرده پس مرگ او را هم برنامهریزی میکند. حالا ما در کتاب بعد از آنکه مرا کشت ادامه ماجرا را پی میگیریم. اما کتابی دیگر نوشته است و حالا برای همان کتاب متهم به قتل شده است.
خواندن کتاب بعد از آنکه مرا کشت را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به داستانهای جنایی پیشنهاد میکنیم
بخشی از کتاب بعد از آنکه مرا کشت
«صبر کن، خواهش میکنم صبر کن.»
او وسایلش را از روی میز جمع میکند و کاغذهای دسته شدهاش را در کیف دستی شیکش میگذارد. او حتّی به من نگاه هم نمیکند. او جوری رفتار میکند که انگار کارش اینجا تمام شده است و حرفی برای گفتن وجود ندارد.
همانطور که زن یونیفرم پوش به یکی از بازوهایم چسبیده است، به طرف کاترین میروم و با دست دیگرم بازویش را میگیرم. ناامیدی همه وجودم را فرا میگیرد.
با اصرار و تمنّا میگویم: «ولی من چنین پولی ندارم.»
او نگاهی به من میاندازد. تقریباً از دیدنم شوکه شده است.
«پس مجبوری بری زندان»
کسی فریاد میزند: «قاتل!»
بر میگردم تا ببینم چه کسی فریاد میزند.
در آستانهٔ درِ دادگاه همانطور که سعی میکنم جلویِ رفتن کاترین را بگیرم، درها باز میشوند و من در تیررَس نگاه خبرنگاران و عکاسانی قرار میگیرم، که همدیگر را هُل میدهند تا راهی به سمت من باز کنند.
جمعیت فریاد می زنند. کسی رویم تف میاندازد.
ازمن متنفرند. چه اهمیتی دارد، روزی هم عاشقم بودند و حالا فکر میکنند مرتکب جنایت فجیعی شدهام.
کاش میشد حقیقت را بدانند. بله من یک جانیام، من یک قاتلم، همه چیزهایی که فکر میکنند و حتّی بدتر از آن هم هستم، امّا من چارهای جز انجام جرمی که به آن متهم شدم، نداشتم.
من شوهرم را نکشتم.
به آنها میگویم: «من شوهرم را نکشتم.»
امّا آنها به من گوش نمیدهند. فریاد میزنم و باز هم بلندتر فریاد میزنم. صدایم در میان جمعیت که یک پارچه شعار میدهند: «قاتل!» به گوش نمیرسد.
«من شوهرم رو نکشتم.»
کسی از میان جمعیت مرا به عقب میکِشد.
آنها یک صدا فریاد می زنند: «قاتل!، قاتل!،....»
حجم
۲۹۹٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۰۰ صفحه
حجم
۲۹۹٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۰۰ صفحه
نظرات کاربران
عجیبه که من جدیدا هر کتابی با تم جنایی میخونم احساس میکنم خود نویسنده هم روان پریشی داره و نیاز به درمان داره. این خانم اما تو کتاب عین ریگ بیابون آدم کشت بعدش هم ته کتاب عین فیلم هندی