کتاب راهنمای ماهیگیری و شکار برای دخترها
معرفی کتاب راهنمای ماهیگیری و شکار برای دخترها
کتاب راهنمای ماهیگیری و شکار برای دخترها نوشته ملیسا بنکس، نویسنده آمریکایی است. این کتاب با ترجمهٔ فرمهر امیردوست در انتشارات میلکان چاپ شده است. موضوع کتاب راهنمای ماهیگیری و شکار برای دخترها درباره ورزش و فعالیت در طبیعت نیست، بلکه زمینهای بس خطرناکتر را در بر میگیرد: یافتن همسر مناسب.
درباره کتاب راهنمای ماهیگیری و شکار برای دخترها
جین، قهرمان داستان، وقتی پای رابطه در میان باشد، هنوز جا دارد تا قواعد بازی را یاد بگیرد.
«راهنمای ماهیگیری و شکار برای دخترها» با طنز پنهان و نثر روانش، درباره زندگی جین رزنال، دختری جوان در آستانه بزرگسالی است و خواننده را با پرسشهایی آشنا روبهرو میکند: چطور با مرد مناسب آشنا شویم، چطور با او ازدواج کنیم.
جین جوان شاهد بالا و پایین روابط میان برادرش و نامزدش است و نمیداند وقتی نوبت به خودش رسید آیا میتواند رابطهای سالم و موفق را آغاز کند و تعادل و تناسب زندگیاش را حفظ کند.
قهرمان داستان «راهنمای ماهیگیری و شکار برای دخترها» دختری سختکوش است که افتانوخیزان راه رسیدن به عشق واقعی را میآزماید. جین دختری است درونگرا و بسیار دقیق در خواندن روحیات آدمهای اطرافش. بااینحال، همان دختری است که میتوانید به او زنگ بزنید و بهراحتی ساعتها پای صحبتش بنشینید و با او درباره آخرین شکست عشقیای که خوردهاید درد دل کنید.
جین قهرمانی است که اشتباه میکند، شکست میخورد، خودش را نقد میکند و گاهی هم مانند همه آدمها نمیتواند احساساتش را بیان کند و خودش را پشت طنز و شوخی پنهان میکند.
بنکس در پیچوتاب زندگی جین واقعیتهایی را مطرح میکند که هر زنی ممکن است در زندگی تجربهشان کند. برای مثال، جین متوجه میشود رابطهاش با ویراستاری که بزرگتر از خودش است سالم نیست اما درعینحال نمیتواند از او دل بکند.
«راهنمای ماهیگیری و شکار برای دخترها» همان پندواندرز همیشگی است: «خودت باش».
اما این کتاب با شیوه روایت گیرا و دلپذیرش، اثری است که خواندنش را میتوان به همه توصیه کرد.
کتاب راهنمای ماهیگیری و شکار برای دخترها را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به علاقهمندان به کتابهای توسعهٔ فردی پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب راهنمای ماهیگیری و شکار برای دخترها
پدرم و هنری رفته بودند قایق بادبانی بخرند. البته گمان کنم میخواستند دربارهی دانشگاه کلمبیا حرف بزنند.
مادرم و جولیا و من رفتیم ساحل. پشت سرشان میرفتم، پا میزدم به آب، دنبال صدفِ رنگی میگشتم. مادرم داشت جریان نمایشگاهی را تعریف میکرد که دفعهی پیش در نیویورک دیده بودیم ــ نمایشگاه ظروف و نقرهجات و کریستال سلطنتی ــ و جولیا هم گفت خودش از قصد رفته آن نمایشگاه را دیده.
موزه مثل خانهی زن ثروتمند پیری بود که از مهمان خوشش نمیآمد؛ همه باید آرام حرف میزدند و با احتیاط حرکت میکردند، انگار اصلاً آنجا نبودند. دفتر یادبودی گذاشته بودند و مادرم که هیچوقت فرصت تعریف و تمجید از این و آن را از کف نمیداد در دفتر نوشته بود چقدر نمایشگاه جالبتوجهی بوده. اما من نوشتم «مُردم از کسالت.»
حالا هم که داشتند دربارهی وسایل آشپزخانه حرف میزدند دقیقاً دوباره همان حس را داشتم. چنان با ذوق از ظرفوظروف موردعلاقهشان تعریف میکردند که فکر کردم هنری با مادرم دوست شده نه با جولیا.
وقتی به هنری گفتم، گفت «خواهرم فرویدی شده.» جولیا داشت کارهای مرا در آشپزخانه انجام میداد، میز میچید و به خواهر دوقلوی تازهیافتهاش کمک میکرد شام درست کند. من روی تخت هنری نشسته بودم. هنری داشت وسایل جمع میکرد که به نیویورک برگردد. همیشه موقع حرف زدن مشغول کار میشد ــ مثلاً موج رادیو میچرخاند یا مجله ورق میزد یا گیتار کوک میکرد. لازم نبود نگاهم کند؛ میدانست سر جایم هستم، میدانست سؤال بعدی در راه است.
گفت «باید فروید بخونی.» و سراغ قفسهی کتابهایش رفت ببیند کتابی از فروید دارد یا نه. نداشت، اما گفت فروید آدم بزرگی بوده. خیال کرده بود دوست دارم در آخرهفتهای که باهاش میگذرانم از این حرفها بزنم.
حجم
۱۵۹٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۲۴۲ صفحه
حجم
۱۵۹٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۲۴۲ صفحه
نظرات کاربران
تمومش نکردم اما کتاب بدی نبود. جذاب هم نبود..شاید برای گروه سنی نوجوان جذابیت بیشتری داشته باشه.
بعله . ماهی هم شدیم به سلامتی :)))
اصلااااااا جالب نبود، نه ترجمه روان بود، نه داستانش جذاب بود
این کتاب یا کلا نگارشش ایراد داره، یا مترجمش بی سواد بوده و یا اینکه با سانسور بیش از اندازه، مبدل شده به این مزخرفی که الان هست. در هر صورت خوندن یکسری جملات بی سر و ته و بدون
کتاب جالبی هست .نکته جالبش برای من روابط دخترو پسر در اونور و کشور خودمون بود. شخصیت داستانذهم خودش ویراستاره و کتابخونه! جدی میگم! یه چیزایی هست که جهانیه.مثل خنده یه بچه کوچیک ،مهر مادری،توجه پدر
محتوای کتاب به دلیل ترجمه نامناسب اصلا پیوستگی نداره ابتدای کتاب بهتر هست اما هرچی پیش میره ترجمه بدتر میشه واصلا روان نیست.