دانلود و خرید کتاب فارنهایت ۴۵۱ ری برادبری ترجمه معین محب علیان
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب فارنهایت ۴۵۱

کتاب فارنهایت ۴۵۱

معرفی کتاب فارنهایت ۴۵۱

حکومت‌ها در پی سانسورهای فرهنگی، برای منافع سیاسی‌شان گاهی کتاب‌ها را در ۴۵۱ درجه فارنهایت (دمای سوخت کاغذ) می‌سوزانند. «ری بردبری» در کتاب «فارنهایت ۴۵۱» جامعه‌ای را در آینده تصویر می‌کند که در آن کتاب خواندن و تفکر جرم محسوب می‌شود. ری بردبری، در این رمان به نقد عواقب سانسور و کتابسوزی، کم شدن توجه انسان به ادبیات و کتاب، همچنین تاثیر خطرناک رسانه‌هایی مانند تلویزیون بر سطح اطلاعات و دانش بشر می‌پردازد. «ری بردبری» شاعر و نویسنده اوایل قرن بیستم بود که بیشتر داستان‌هایش خیال‌پردازانه و با درون‌مایه‌ی وحشت و علمی-تخیلی است. او بیش از ۳۰ کتاب و ۶۰۰ داستان کوتاه نوشته و جوایز ادبی بسیاری را دریافت کرده. از جمله این جوایز، جایزه برام استوکر (جایزه ادبیاتِ وحشت)، جایزه ژول ورن، تالار مشاهیرِ علمی‌تخیلی و جایزه استاد اعظمِ نِبیولا (یکی از دو جایزه برترِ علمی-تخیلی و خیال‌پردازی) را می‌توان نام برد.
Pūyān
۱۳۹۸/۰۸/۳۰

• در مورد کتاب: اگر از «۱۹۸۴» جورج اورول لذّت بردید، این رمان رو هم حتماً بخونید. محتوای این رمان هم سیاسی-اجتماعی است و یک پادآرمان‌شهر رو به تصویر می‌کشه. امّا برخلاف پادآرمان‌شهر خوف‌ناک اورول، این یکی تا حدودی رنگارنگ

- بیشتر
Dentist
۱۳۹۸/۰۵/۲۹

خیلی اتفاقی این کتابو شروع کردم و انقدر ترجمه‌ش بد بود که همون صفحات اول میخواستم رهاش کنم ولی شگفت‌زده‌ام کرد! فوق‌العاده بود جدا. نسل آینده‌ی بشریت رو به تصویر میکشه. در گذر زمان، به مرور رغبت آدما به خوندن کتابای

- بیشتر
میثم قربانی
۱۳۹۸/۰۷/۱۸

کتاب خیلی خوبیه، ولی ترجمه‌ این نسخه‌ش خیلی ضعیفه. توصیه می‌کنم نسخه ترجمه آقای شیعه‌علی رو تهیه کنید. بخاطر ترجمه امتیاز کمی دادم

Husayn Parvarde
۱۳۹۹/۰۱/۲۰

داستان یک پاد آرمانشهر یا ضد آرمانشهر که در آن سانسور و کنترل مردم به دست حکومت به حد اعلای خود رسیده است و در این راه، کتاب‌ها توسط حکومت سوخته می‌شوند تا از رسیدن آگاهی به مردم جلوگیری شود. در

- بیشتر
Shahin Nemati
۱۳۹۸/۰۶/۰۴

قطع به یقین برَدبری فوق العاده است و قطع به یقین ترجمه افتضاحه. مترجمی که والت ویتمن رو وایتمن ترجمه میکنه ازش انتظاری نمیشه داشت. همچین ترجمه هایی کلاه برداریه واقعاً. یه ستاره دادم بابت ترجمه. اما داستان فوق العاده

- بیشتر
Fatemeh a.m.
۱۳۹۹/۰۲/۰۱

یه کتاب پادآرمان‌شهری. توی نظرات و حتی مقدمه کتاب دیدم که فارنهایت 451 رو با کتابی مثل 1984 مقایسه می‌کنند. یه سریا میگن اینقدر خوبه که باید بارها خوندش و مترجم چنان در مقدمه ازش تعریف کرده بود که حسابی

- بیشتر
نون صات
۱۳۹۹/۰۱/۲۵

بسمه ... دور دواری که توی تاریخ انسان میشه چشید... داستان جالبی داره، مفاهیم نسبتا خوبیم جا داده. بریده هایی به اختصار و یادگاری قرار دادم، امید که مفید باشه.

Andrey
۱۴۰۱/۰۶/۰۱

در ابتدا باید بگم کتاب ترجمه ی‌ خوبی نداره و بسیاری از جملات در‌ کتاب بد ترجمه شده و حذف شده و جملات ترجمه کتاب توانایی رساندن متن اصلی رو نداره .اگر میخواهید این کتاب رو بخونید از مترجم دیگری

- بیشتر
هستیا
۱۴۰۰/۰۵/۲۱

داستان بسیار جذابه اما ترجمه افتضاح. آدم نصف اوقات اصلا نمیفهمه چی شد و باید حدس بزنه. مترجم اصلا به خودش زحمت نداده نصف پاراگراف ها رو ترجمه بکنه و اون هاییم که ترجمه کرده، سر و ته ندارن. من

- بیشتر
motahareh
۱۳۹۸/۰۷/۰۴

متاسفانه ترجمه ی خیلی ضعیفی داره! ترجمه اینقدر تاثیرگذاره که نصفه ول کردم 😑😑

دانشِ اندک خطرناک است. عمیق بنوش یا از چشمه‌ی مقدس الهام مزه نکن. جرعه‌های سطحی مغز را نشئه می‌کند و زیادخوردنش هوشیاری‌مان را بازمی‌گرداند.
Travis
«همان‌طور که چاقو به سنگ چاقوتیزکنی نیاز دارد، اندیشه هم به کتاب نیاز دارد تا همیشه تازگی‌اش را حفظ کند.»
Tamim Nazari
کتابا ما رو یاد حماقتامون میندازن.
❤ محمد حسین ❤
شاید کتابا بتونن تا حدودی ما رو از غارمون بیرون بکشن، ممکنه جلوی اشتباهای احمقانه‌مون رو بگیرن!
❤ محمد حسین ❤
علاقه نداشت بدونه کارها چه‌جوری انجام می‌شه، اما دوست داشت بدونه چرا کار باید انجام بشه. خیلی شرم‌آوره! دلیل خیلی از چیزا رو می‌پرسی، تهش هم ناراحت می‌شی و غصه می‌خوری. همون بهتر که طفلک مُرد.»
mmz_133
ـ قسمت لذت‌بخش مردن همینه: وقتی چیزی برای ازدست‌دادن نداری، هر خطری رو به جون می‌خری.
Andrey
وقتی مُرد، یه‌دفعه فهمیدم به‌خاطر خودش گریه نکرده‌م، بلکه به‌خاطر کارایی که انجام داده بود گریه کردم. گریه کردم چون ممکن نبود اون دوباره بتونه اون کارا رو انجام بده.
❤ محمد حسین ❤
”اعتبار حقیقت با اعتراض زیاد از دست می‌ره!“
نون صات
کتابا ما رو یاد حماقتامون میندازن. به بادیگاردای سزار می‌مونن که صدای رژه‌شون از دور شنیده می‌شه. به سزار می‌گن: سزار به یاد داشته باش که تو فانی هستی! بیشترمون نمی‌تونیم بریم دنیا رو ببینیم، با همه صحبت کنیم، همه‌ی شهرای جهان رو بشناسیم. زمان، پول و دوستای زیادی نداریم. مونتاگ! چیزایی که تو دنبالشونی، نودونه درصدش توی کتاباس. دنبال ضمانت نگرد و سعی نکن از دست چیزی، آدمی، ابزاری یا کتابخونه‌ای نجات پیدا کنی. به‌اندازه‌ی امکانات و تواناییات دیگران رو نجات بده. اگر هم غرق شدی، حداقلش با علم به این می‌میری که داشتی به ساحل می‌رسیدی.
دریا نورد
دوست دارم این‌جوری سرم رو بندازم عقب و بذارم بارون بره تو دهنم... خوش‌مزه‌س.
❤ محمد حسین ❤
نقل‌قولی از جرج مارتین به یادم آمد. می‌گوید: «همان‌طور که چاقو به سنگ چاقوتیزکنی نیاز دارد، اندیشه هم به کتاب نیاز دارد تا همیشه تازگی‌اش را حفظ کند.»
maryrad
دوباره به دیوار چشم دوخت: «چقدر چهره‌ی دختره شبیه آیینه بود! عجیبه. چند نفر دیگه رو می‌شناسی که بتونی خودت رو توی صورتشون ببینی؟»
maryam_z
نمی‌شه گفت دقیقاً چه لحظه‌ای دوستی شکل می‌گیره. همین‌جوری که ظرف، قطره‌قطره، پر می‌شه و بالأخره با یه قطره لبریز می‌شه، دوستی هم در نهایت تو یه‌لحظه به اوج خودش می‌رسه.
Travis
شاید کتابا بتونن تا حدودی ما رو از غارمون بیرون بکشن، ممکنه جلوی اشتباهای احمقانه‌مون رو بگیرن!
Travis
تو نمی‌تونی مردم رو مجبور به شنیدن بکنی. باید وقتش بشه.
❤ محمد حسین ❤
ما که وقت آزاد زیاد داریم. ـ وقت آزاد! درسته، اما وقت برای فکرکردن چی؟ وقت آزاد برای تفکر داریم؟
❤ محمد حسین ❤
پس از خواندن این کتاب، نقل‌قولی از جرج مارتین به یادم آمد. می‌گوید: «همان‌طور که چاقو به سنگ چاقوتیزکنی نیاز دارد، اندیشه هم به کتاب نیاز دارد تا همیشه تازگی‌اش را حفظ کند.»
mina
وقتی بچه بودم پدربزرگم فوت کرد. مجسمه‌ساز بود، آدم خیلی مهربونی که دلش دریایی از عشق برای دنیا بود. به محله‌های ضعیف شهر هم کمک می‌کرد. برامون اسباب‌بازی می‌ساخت و کلی کارای دیگه تو زندگیش انجام داد. وقتی مُرد، یه‌دفعه فهمیدم به‌خاطر خودش گریه نکرده‌م، بلکه به‌خاطر کارایی که انجام داده بود گریه کردم. گریه کردم چون ممکن نبود اون دوباره بتونه اون کارا رو انجام بده. دیگه چوب نمی‌تراشید، دیگه تو حیاط‌خلوت برامون کبوتر و قُمری پرورش نمی‌داد، دیگه ویولون نمی‌زد و برامون جوک تعریف نمی‌کرد، دیگه خبری از این چیزا نبود. بخشی از ما بود، و وقتی فوت کرد همه کارا متوقف شد، و دیگه هم هرگز کسی نتونست مثل اون انجامشون بده. نظیر نداشت. مرد مهمی بود. با مرگش کنار نیومدم. بعضی وقتا فکر می‌کنم چه مجسمه‌های فوق‌العاده‌ای می‌تونست خلق بشه، ولی مرگش نذاشت. دنیا چه جوکای باحالی رو از دست داد. کبوترای خانگی از چه دستایی بی‌نصیب موندن. به جهان شکل داد. به این جهان خدمت کرد. شبی که رفت، دنیا فقیرتر شد
نون صات
چیزایی که تو دنبالشونی، نودونه درصدش توی کتاباس.
❤ محمد حسین ❤
شبی که رفت، دنیا فقیرتر شد.»
adish

حجم

۱۴۲٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۴۸ صفحه

حجم

۱۴۲٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۴۸ صفحه

قیمت:
۵۵,۰۰۰
۲۷,۵۰۰
۵۰%
تومان