دانلود و خرید کتاب اسکیس‌های عاشقانه رسول رخشا
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب اسکیس‌های عاشقانه

کتاب اسکیس‌های عاشقانه

نویسنده:رسول رخشا
انتشارات:نشر چشمه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۱.۹از ۱۱ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب اسکیس‌های عاشقانه

«اسکیس‌های عاشقانه»،‌ عاشقانه‌های تصویر شده‌ای از رسول رخشا، شاعر معاصر ایرانی است. فصلِ عاطفیِ میان ذهن و زبان که فشرده و سریع به خط درآمده‌اند. عصاره‌ درنگ‌های پسِ‌پشت ذهن که عاری از دروغ‌اند و راستیِ پنهانی بر دوش دارند. اسکیس‌ها، انجماد ایده‌ در حال عبور‌ند وقتی که کلمات از قطب‌های هم می‌گریزند و اغلب با همان اغراق ازلی، گاه بزرگ‌نمایی آشکار دارند چرا که هراس فراموشی را با خود حمل می‌کنند. اسکیس همچون برق لامع است؛ یک‌ آن فرو می‌‌آید، نور و صدا می‌پاشد و نیست می‌شود اما احساس فقدان و غیابش در حروف، کلمات و سطرها به‌جا می‌ماند. اسکیس، عریانیِ درون و پنهانیِ برون است؛ ربطِ دوسویه‌ای است که می‌خواهد فاصله‌ میان دست و ذهن را کم کند. ادراک بی‌واسطه‌ تنِ متن و گسسته بودن است از نبودن ناب. اسکیس چکیده‌ مفهوم است و مفاهیم چکیده‌ شده؛ اندامی است که اعضای ریز و درشت را حاشا می‌کند و تلاشی است برای پیداییِ پیچیدگی‌های بعدی، پس باید موجز باشد تا بتواند سایه‌روشن‌ها را روشن کند. اسکیس طفره از تداعی‌ها‌ست، به‌خصوص وقتی می‌خواهد افق را به عمود خود نزدیک کند. «اسکیس‌های عاشقانه»، معنای پنهان در ریختِ حروف است، دالی که خودش را به مدلول‌های فراوان دیگر ارجاع می‌دهد تا بتواند حرف‌های ناپیدایش را در اذهانِ شناور تصویر کند.
آترین🍃
۱۳۹۸/۰۵/۱۲

اصلا خوب نیس واقعا چرت

niayesh
۱۳۹۵/۰۸/۰۴

چرت

Fact finder
۱۴۰۲/۰۲/۱۸

اگر منصفانه نگاه کنیم، در بعضی قسمت ها واقعا تصویر های زیبایی ساخته بود و حس رو به خوبی منتقل کرده بود

پوریا جوانمردی
۱۴۰۱/۰۱/۱۳

مزخرفاتی محض و حال بهم زن. اه اه اه

fatiboo
۱۳۹۸/۱۲/۲۷

چهار صفحه اولش فقط و باقیش فوق العاده بی معنی و لوس.

من شبی را دوست دارم که روز را خندیده باشد.
niloo_books
برای خوابیدن، کمی خستگی لازم است دو چشم یک بالش و نفس‌های گم‌شده‌ی یک زن.
Ali
حتماً کاسه‌ای زیرِ نیم‌کاسه است هر روز که نمی‌شود عاشق شد.
niloo mdbr
اتاق که تاریک می‌شود ردِ نبودنت سایه می‌شود بر دیوارِ مجاور و این وقتِ خوبی است که من پهلوبه‌پهلو شوم.
آترین🍃
آن سه‌شنبه در تقویم نیست روزی که برف آرام‌آرام ردپایت را پُر می‌کرد.
یك رهگذر
وقتی که تب می‌کنم فکر کردن به تو ساده می‌شود می‌آیی کنارم می‌نشینی موهایم را باز می‌کنی و پنجره را نگاه می‌کنی انگار که گاهی مرا دوست داری.
یك رهگذر
این‌که بی‌هوا ترکم می‌کنی اصلاً کار درستی نیست اما... کور خوانده‌ای بی‌هوا هم دوستت دارم.
niloo_books
معماریِ تن تو تاریخِ انحناست. هوشنگ صهبا
matbuat
من خیره به سیبِ گلویت تو اما چشم از دهان من برندار
پورآزاد
صبحانه‌ات را بخور همین حالا وقت رفتن است امشب صبح نمی‌شود.
پورآزاد
تنها سه سطر می‌نویسم تو من و گاهی...
Rana
کوچ یعنی، ناگهان از خانه‌ات بروی و بعد مدام به کوچه‌اش فکر کنی با دری دولنگه، آهنی،‌ آبی و زنگی کنار دیوار که هیچ اسمی روی آن نیست.
یك رهگذر
این‌که دلتنگِ توام ربطی به این هوای پاییز و صدای باران ندارد کلاغ کوچکی بر بام خانه آشیانه ساخته است.
یك رهگذر
پس بی‌تو هم بهار می‌شود این‌بار هم اشتباه کردم.
یك رهگذر
این‌که بی‌هوا ترکم می‌کنی اصلاً کار درستی نیست اما... کور خوانده‌ای بی‌هوا هم دوستت دارم.
یك رهگذر
برف که می‌بارد ردپاها پیدا می‌شود   همیشه دیر می‌فهمم که در حال رفتنی.
یك رهگذر
امروز سه‌شنبه‌ترین جمعه بود تو کنارم نبودی من خوابیده بودم کنارِ تو تنها، بی‌حوصله، غمگین کمی شبیهِ وقتی که کسی مُرده است.
یك رهگذر
وقتی که تب می‌کنم فکر کردن به تو ساده می‌شود می‌آیی کنارم می‌نشینی موهایم را باز می‌کنی و پنجره را نگاه می‌کنی انگار که گاهی مرا دوست داری.
پورآزاد
خسته‌ام خیلی خوابم می‌آید خیلی کمی تب دارم خیلی چرا تهران شب نمی‌شود؟
niloo_books
برو بخواب امشب تلخم انگار ماری در دهانم پوست انداخته است.
Rana

حجم

۱۲٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۱۳ صفحه

حجم

۱۲٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۱۳ صفحه

قیمت:
۲۵,۰۰۰
تومان