بریدههایی از کتاب نامههای عاشقانه پابلو نرودا به آلبرتینا رزا
۳٫۲
(۱۷)
حدیث عشق بیان کن!
به هر زبان
که
تو دانی!!
شمس الدین محمد شیرازی (حافظ)
S
من نیازم به تو از نان، و از آب هم بیشتر است.
Qeziii
زمان به مرور تو را یقیناً به آغوش من باز خواهد گرداند.
یك رهگذر
. تنها چیزی که در دیگری ممکن است موجب یأس آدمیمیشود، خشکی و بی احساسیقلبِ وی است. حالا تصور کن که من این مطلب را در تو کشف میکنم، در تو، در تویی که قسمتی از خود من هستی. بعد این میل در من بیدار میشود که سرت را به دیوار بکوبم
آلما
گاهی، امروز، از این که تو پیش من نیستی، میهراسم. از این که نمیتوانی برای همیشه پیش من بمانی.
Qeziii
تو دلت رفته رفته برای من کمتر تنگ میشود.
Qeziii
ما با یک دیگر برای عشق مان قلّادهی زیبایی از بلایا را تولید میکنیم.
Qeziii
نمیدانی که چه قدر به تو علاقه دارم. من نیازم به تو از نان، و از آب هم بیشتر است. این که به تو بگویند: «نمیتوانم همه چیز را به تو توضیح بدهم،» واقعاً چه نقش و اثری میتواند که داشته باشد. شاید اصلاً نیازی نباشد که به تو توضیح بدهم تا مرا درک کنی. اگر هم چنان به من علاقه داشته باشی، توضیح به چه کارت میآید؟
s.h
به من نامه بده و نامههایی را هم که برایات برشمردم از پست بخواه، برای دریافت آنها درخواست بده، چون متعلق به تو هستند و نه به هیچ کس در دنیا، نه به هیچ کس دیگری در دنیا، آنها مال تو هستند و نه مال هیچ کس دیگری، درست مثل دل من.
s.h
کاش بودی، آلبرتینا. کاش الان اینجا بودی و مقابل حرارت ذغالی که مرا گرم میکند، مینشستی، کاش با آن چشمهای غم زده ات، و با سکوتت که مورد پسند من است، این جا بودی. کوچولو بیا! یا لااقل به من فکر کن.
پابلو
پورآزاد
در مورد حوادث ناگوار، در مورد تمام مسائل ناگوار یا نامطبوعی که برایم رخ میدهند، فراموشی را پیشه کردهام، زیرا من توانا به فراموش کردن هستم. حالا نوبت توست: تو برای همیشه فراموش خواهی شد، و از قلبِ من تبعید خواهی شد، حتی اگر برایت معنا و اهمیت زیادی نداشته باشد.
قضاوت: چون تو دوستی ناخوش آیندی بودی، و چون من دردمندانه اشتباه کردهام که هوش و مهربانیتو را باور نمودم.
سال نو برایت ارمغان آور شادی است، البته اگر تو در حال حاضر فاقد آن باشی.
پابلو
susan.t
وقتی فکر میکنم که این برهه، که تو در آن نیستی و غایبی، همهی زندگیمن نیست، بسیار بیش تر دوستت میدارم.
یك رهگذر
خیلی تنها هستم. و جز این تنهایی هنوز هم فقط تو را دارم.
یك رهگذر
تقریباً شبها را کامل بیدارم، در طول روز میخوابم و میلی به هیچ کاری ندارم. خستهام، خسته از خستگییی که تنها قلب تو میتواند من را از آن برهاند.
masoome
دسته گل بنفشهی بزرگی هم با خودم آوردم. آنها آن قدر زیبا هستند که فقط لیاقت تو را دارند.
Samane Ashrafi
من محکوم به تنهایی شدهام. به خودم لطفی میکنم که شاید باورت نشود: نامههایت را میخوانم و تا میتوانم به تو مینویسم.
Samane Ashrafi
کوچولو بیا! یا لااقل به من فکر کن
saeid.22
صدفی که نام مرا با صدایِ دریاییاش به تو میگوید.
Qeziii
من کمیرنجور بودم، چون تو به پاولتبیتوجه هستی. وقتی بیش از هر زمان به تو محتاجم، به فکرت، به نامههایت، تو خودت را عمداً از من دور نگه میداری. ناگوار است، کودکِ من، چون من احساسِ خستگی میکنم و گاه با این آرزو از خواب برمیخیزم که فراموشت کنم.
Samane Ashrafi
. تو یک رؤیایی افسانهای هستی.
میدیا
من محکوم به تنهایی شدهام.
میدیا
زندگیم خیلی تغییر کرده است، نمیتوانم در نامه آنها را برایت شرح بدهم، برای همین از من میخواهد که دوباره بیایی کنارم تا خودت این جا باشی و از من و زندگیام مراقبت کنی.
میدیا
هر روز به من بنویس
میدیا
در این محلِ خلوت با تو بودم، چه خوش بخت میشدم.
میدیا
وقتی فکر میکنم که این برهه، که تو در آن نیستی و غایبی، همهی زندگیمن نیست، بسیار بیش تر دوستت میدارم.
saeid.22
من محکوم به تنهایی شدهام
saeid.22
من نیازم به تو از نان، و از آب هم بیشتر است
saeid.22
وقتی بیش از هر زمان به تو محتاجم، به فکرت، به نامههایت، تو خودت را عمداً از من دور نگه میداری. ناگوار است، کودکِ من، چون من احساسِ خستگی میکنم و گاه با این آرزو از خواب برمیخیزم که فراموشت کنم.
ملیکا
حجم
۱۲۰٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۲۸ صفحه
حجم
۱۲۰٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۲۸ صفحه
قیمت:
۳۰,۰۰۰
تومان