تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

کتاب دخترها همیشه مقصرند!
معرفی کتاب دخترها همیشه مقصرند!
کتاب الکترونیکی «دخترها همیشه مقصرند!» (نویسنده: مهسا پناهی با نام میم پناه، انتشارات شقایق) روایتی داستانی از زندگی یک پزشک زن است که در بستر روایتهای روزمره، به مسائل اجتماعی، خانوادگی و جنسیتی زنان میپردازد. این اثر با نگاهی انتقادی به کلیشهها و فشارهای اجتماعی بر زنان، تجربههای شخصی و حرفهای شخصیت اصلی را در محیط بیمارستان و خانواده دنبال میکند. نسخه الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب دخترها همیشه مقصرند!
این کتاب در قالب رمان اجتماعی، داستان زندگی «نجلا موسوی»، پزشک اورژانس، را روایت میکند که در شهری کوچک با چالشهای حرفهای و خانوادگی دستوپنجه نرم میکند. فضای داستان در بیمارستان و خانه میگذرد و نویسنده با جزئیات فراوان، روابط میان اعضای خانواده، همکاران و بیماران را به تصویر میکشد. دغدغههای زنان، فشارهای سنتی، قضاوتهای اجتماعی و نقشهای جنسیتی، محور اصلی روایت هستند. کتاب در دورهای معاصر میگذرد و به مسائلی مانند طلاق، ازدواج اجباری، خشونت خانگی، روابط کاری و خانوادگی، و همچنین تلاش زنان برای استقلال و هویتیابی میپردازد. نویسنده با استفاده از زبان محاورهای و روایت اولشخص، فضای ذهنی و عاطفی شخصیت اصلی را به خواننده نزدیک میکند. در کنار روایتهای شخصی، موضوعات پزشکی، مشکلات بیماران و چالشهای شغلی نیز بخش مهمی از داستان را تشکیل میدهد. «دخترها همیشه مقصرند!» تصویری از جامعهای ارائه میدهد که در آن زنان همواره زیر ذرهبین قضاوت و انتظارات قرار دارند و برای اثبات خود باید با موانع متعددی روبهرو شوند.
خلاصه کتاب دخترها همیشه مقصرند!
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان با روایت زندگی «نجلا موسوی»، پزشک اورژانس، آغاز میشود که درگیر فشارهای خانوادگی و اجتماعی درباره نقش زن و دختر در جامعه است. او در محیط بیمارستان با بیماران و همکارانی روبهروست که هرکدام مسائل و پیشداوریهای خاص خود را دارند. نجلا با گذشتهای پر از زخم، از جمله جدایی از همسرش «کیوان»، و نگاه سنگین خانواده و اطرافیان نسبت به زنان مطلقه، تلاش میکند استقلال و آرامش خود را حفظ کند. ورود پزشک جدیدی به بیمارستان، «ترکاشوند»، و بازگشت همسر سابقش، باعث میشود نجلا با چالشهای عاطفی و حرفهای تازهای مواجه شود. در کنار روایت زندگی شخصی، داستانهایی از بیماران، خشونت خانگی، ازدواج اجباری، بیماریهای جسمی و روانی و روابط پیچیده میان اعضای خانواده و همکاران روایت میشود. نجلا در تلاش است میان خواستههای خودش و انتظارات دیگران تعادل برقرار کند و در این مسیر، با کلیشهها و قضاوتهای اجتماعی درباره زنان مبارزه میکند. داستان با نگاهی انتقادی به ساختارهای سنتی و نقشهای جنسیتی، تجربههای تلخ و شیرین زنان را در جامعهای مردسالار به تصویر میکشد، بیآنکه پایانی قطعی یا قهرمانانه برای مشکلات ارائه دهد.
چرا باید کتاب دخترها همیشه مقصرند! را خواند؟
این کتاب با روایت صادقانه و بیپرده از زندگی یک زن پزشک، به مسائل و دغدغههای زنان در جامعه امروز میپردازد. خواننده با لایههای مختلف فشارهای اجتماعی، خانوادگی و شغلی روبهرو میشود و میتواند تجربههای ملموس و واقعی زنان را از زاویهای نزدیک لمس کند. اثر، علاوه بر پرداختن به موضوعات جنسیتی و اجتماعی، تصویری از روابط پیچیده خانوادگی، محیط کار و چالشهای فردی ارائه میدهد که برای بسیاری از مخاطبان قابل همذاتپنداری است. همچنین، روایتهای پزشکی و برخورد با بیماران، بُعدی واقعگرایانه و متفاوت به داستان میبخشد.
خواندن کتاب دخترها همیشه مقصرند! را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای علاقهمندان به رمانهای اجتماعی و معاصر، کسانی که دغدغه مسائل زنان، هویت فردی، فشارهای خانوادگی و اجتماعی دارند و همچنین افرادی که به روایتهای پزشکی و زندگی روزمره پزشکان علاقهمندند، مناسب است. همچنین برای کسانی که با موضوعاتی مانند طلاق، استقلال زنان و کلیشههای جنسیتی درگیرند، خواندن این اثر میتواند مفید باشد.
بخشی از کتاب دخترها همیشه مقصرند!
«مامان همیشه میگفت؛ «دختر خوب اینکار را میکند.»، «دختر خوب آنکار را نمیکند.» بابا همیشه میگفت؛ «از خواهرت یاد بگیر! سرش را انداخته پایین و زندگیاش را میکند.» خاله میگفت، عمو میگفت! آنقدر گفته بودند که فکر میکردم شاید واقعا باید شبیه خواهرم یا دخترعموی بزرگم باشم. بعد از ازدواجم هم آنقدر زیر گوشم خوانده بودند زن خوب این است، زن خوب آن است، زن خوب فلان است، زن خوب بهمان است، آنقدر دروهمسایه پچپچ کرده بودند که باورم شده بود کم گذاشتهام. باور کرده بودم زن خوب عروسک است، برده است، کمسنوسالش را میگیرند تا به خواست خودشان تربیتش کنند. زن خوب خمیر است، ورز میدهند، بعد بنا به میلشان شکل میدهند. خشک که شد خردش میکنند و میروند سراغ خمیر بعدی! ولی وقتی دختری جوان به علت کوبیدهشدن مکرر سرش به دیوار و زمین روی تخت اورژانس جان داد و با هیچ احیایی به زندگی پردردش برنگشت فهمیدم باورهایم بیمارند، تلقینند، اشتباهند. انگار سر کلاس دخترشناسی خشت اول را کج نهاده بودند و این دیوار کج هر روز و هر لحظه روی روح و جسم یکی از ما فرومیریخت. فرومیریزد و میترسیم این فروریختن نقطهٔ پایانی نداشته باشد.»
حجم
۳۵۵٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۴۵۶ صفحه
حجم
۳۵۵٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۴۵۶ صفحه