کتاب سنگ، کاغذ، قیچی رویا رستمی (روها) + دانلود نمونه رایگان
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب سنگ، کاغذ، قیچی

کتاب سنگ، کاغذ، قیچی

امتیازبدون نظر

معرفی کتاب سنگ، کاغذ، قیچی

کتاب الکترونیکی «سنگ، کاغذ، قیچی» نوشتهٔ رویا رستمی (روها) اثری داستانی است که نشر شقایق آن را منتشر کرده است. این رمان با محوریت روابط خانوادگی، تعصبات سنتی و چالش‌های اجتماعی، داستانی پرکشش و پرحادثه را روایت می‌کند. فضای داستان در بستر جامعه‌ای سنتی و شهری شکل می‌گیرد و شخصیت‌های متعددی با دغدغه‌های متفاوت در آن حضور دارند. نسخه‌ی الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب سنگ، کاغذ، قیچی

در «سنگ، کاغذ، قیچی» رویا رستمی (روها) داستانی معاصر و اجتماعی روایت شده که در قالب یک رمان بلند، به زندگی چند خانواده و درگیری‌های اخلاقی و عاطفی آن‌ها می‌پردازد. این کتاب با نگاهی به روابط پیچیده میان اعضای خانواده، تعصبات فرهنگی، و تأثیرات تصمیمات فردی بر سرنوشت جمعی، فضایی پرتنش و پرحادثه خلق کرده است. روایت کتاب از زاویه دید شخصیت‌های مختلف پیش می‌رود و با زبان محاوره‌ای و توصیف‌های دقیق، فضای شهری و روستایی را به تصویر می‌کشد. ساختار رمان به گونه‌ای است که هر فصل، بخشی از زندگی و دغدغه‌های شخصیت‌ها را بازگو می‌کند و به تدریج گره‌های داستانی را شکل می‌دهد. این اثر با تمرکز بر موضوعاتی چون ناموس‌پرستی، خشونت، قضاوت‌های اجتماعی و نقش زنان در جامعه، تصویری از کشمکش‌های درونی و بیرونی شخصیت‌ها ارائه می‌دهد. «سنگ، کاغذ، قیچی» با بهره‌گیری از دیالوگ‌های زنده و موقعیت‌های پرتنش، خواننده را به دل ماجراهای شخصیت‌هایش می‌برد و او را با انتخاب‌های دشوار و پیامدهای آن‌ها روبه‌رو می‌کند.

خلاصه داستان سنگ، کاغذ، قیچی

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند! داستان «سنگ، کاغذ، قیچی» با صحنه‌ای پرتنش آغاز می‌شود؛ جایی که باراد، جوانی با گذشته‌ای پر از خشونت و تعصب، درگیر ماجرایی می‌شود که سرنوشت چند نفر را به هم گره می‌زند. باراد برای دفاع از ناموس خانواده‌اش، پیام را با ضربهٔ چاقو زخمی می‌کند و این حادثه، نقطهٔ آغاز زنجیره‌ای از اتفاقات است که زندگی او و اطرافیانش را دستخوش تغییر می‌کند. شاهد این ماجرا، دختری به نام ماهور است که ناخواسته وارد بازی خطرناکی می‌شود و برای حفظ جان خود، توسط باراد و دوستانش ربوده و به روستایی دورافتاده منتقل می‌شود تا از شهادت دادن او جلوگیری کنند. در این میان، خانوادهٔ ماهور در اضطراب و نگرانی به دنبال او هستند و پدرش، احمدخان، با تعصبات و سخت‌گیری‌هایش، فضای خانه را متشنج‌تر می‌کند. ماهور در روستا با شرایطی سخت و محدودیت‌های فراوان روبه‌روست و تلاش می‌کند راهی برای رهایی پیدا کند. رابطهٔ میان او و باراد، از خصومت و ترس آغاز می‌شود اما به تدریج، پیچیدگی‌های بیشتری پیدا می‌کند و هر دو شخصیت با گذشته و باورهای خود دست‌وپنجه نرم می‌کنند. در کنار این خط اصلی، داستان زندگی پری، دختری که قربانی خشونت پیام شده، و دیگر اعضای خانواده و دوستان باراد نیز روایت می‌شود. رمان با پرداختن به موضوعاتی چون قضاوت، انتقام، بخشش و هویت فردی، خواننده را با فرازونشیب‌های عاطفی و اخلاقی شخصیت‌ها همراه می‌کند، بی‌آنکه پایان داستان را به‌طور کامل افشا کند.

چرا باید کتاب سنگ، کاغذ، قیچی را بخوانیم؟

«سنگ، کاغذ، قیچی» با روایت داستانی پرحادثه و شخصیت‌هایی چندلایه، به موضوعات مهمی چون تعصب، خشونت، نقش زنان در جامعه و تأثیر تصمیمات فردی بر سرنوشت جمعی می‌پردازد. این کتاب با فضاسازی دقیق و دیالوگ‌های زنده، خواننده را به دل ماجراهای شخصیت‌هایش می‌برد و او را با انتخاب‌های دشوار و پیامدهای آن‌ها روبه‌رو می‌کند. مواجهه با تضادهای اخلاقی، کشمکش‌های درونی و بیرونی شخصیت‌ها و تلاقی سنت و مدرنیته، از جمله ویژگی‌هایی است که این رمان را برای علاقه‌مندان به داستان‌های اجتماعی و خانوادگی جذاب می‌کند. همچنین، روایت چندصدایی و پرداختن به زوایای مختلف یک ماجرا، امکان همذات‌پنداری با شخصیت‌های متفاوت را فراهم می‌آورد.

خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

این کتاب برای علاقه‌مندان به رمان‌های اجتماعی، خانوادگی و معاصر مناسب است؛ به‌ویژه کسانی که دغدغه‌هایی چون تعصبات فرهنگی، نقش زنان در جامعه، خشونت خانگی و تأثیر تصمیمات فردی بر جمع را دنبال می‌کنند. همچنین مخاطبانی که به داستان‌هایی با فضای شهری و روستایی و شخصیت‌پردازی چندلایه علاقه دارند، از خواندن این اثر بهره خواهند برد.

بخشی از کتاب سنگ، کاغذ، قیچی

«سفیدی چشمانش خون شده بود. معروف بود به قیصر. اصلا دبدبه و کبکبه‌اش گوش فلک را کر کرده بود. مگر می‌شد قیصر بود نامردی را تحمل کرد؟ یقه‌اش را گرفت و به دیوار چسباندش. با صدای بمی که کم از فریاد نداشت گفت: - گفتم دور و برش نپلک، گفتم یا نگفتم؟ گفتم دست درازی عاقبتش مرگه، گفتم یا نگفتم؟ - باراد، به جون خودم... - خفه شو لاشخور! دیدی این قبر صاحب نداره گفتی کنارش گور بکنم. اما این تو بمیری از اون تو بمیری‌ها نیست!... حسام؟ دستش را به طرف حسام دراز کرد. صدای خفهٔ پیام بلند شد: - جون مادرت، پای کارم می‌مونم... این تن بمیره هستم. مشت محکم باراد مستقیم روی دهانش نشست. با غیظ گفت: - ببند وگرنه بستن من برات درد داره. حسام با لذت نگاهش کرد و چاقوی ضامن دار درون جیبش را بیرون درآورد. تیزی چاقو برق زد! حسام، آب دهانش را روی زمین تف کرد و گفت: - بی لیاقت! صدای بهروز که کمی آن طرف‌تر ایستاده بود و مثلا نگهبانی می‌داد بلند شد: - زود قال قضیه رو بکنین تا سر ظهری کسی خفتمون نکرده. باراد چاقو را درون دستان یخ کرده‌اش فشرد و گفت: - اون وقتی که رو پشت‌بوم سر و گوشت می‌جنبید و حواست به یللی و تللی بود، فکر امروزتو می‌کردی که پری اگه بابا و داداش نداره یه پسرخاله داره که عین شیر پشتش دربیاد. کاری می‌کنم به غلط کردن بیفتی.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۲۶۴٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۵۶۳ صفحه

حجم

۲۶۴٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۵۶۳ صفحه

قیمت:
۱۲۵,۰۰۰
تومان