
کتاب دره رویاهای سرگردان
معرفی کتاب دره رویاهای سرگردان
کتاب دره رویاهای سرگردان نوشته مائده فلاح روایتی از زندگی شهری و روابط انسانی در بستر تهران معاصر است که انتشارات شقایق آن را منتشر کرده است. این اثر با محوریت شخصیت الناز، دختری جوان که پس از تجربه شکست در کسبوکار و روابط دوستانهاش، ناچار به اقامت موقت در خانه عمهاش در شمال شهر تهران میشود، به بررسی فرازونشیبهای عاطفی، خانوادگی و اجتماعی میپردازد. روایت کتاب با نگاهی جزئینگر و توصیفاتی ملموس، زندگی روزمره، دغدغهها و تضادهای طبقاتی و فرهنگی را در قالب داستانی خانوادگی و دوستانه به تصویر میکشد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب دره رویاهای سرگردان
کتاب دره رویاهای سرگردان با قلم مائده فلاح، داستانی معاصر را در دل تهران روایت میکند؛ شهری که در آن شخصیتها میان امید و ناامیدی، تعلق و بیگانگی، و آرزوهای کوچک و بزرگ سرگرداناند. محوریت داستان بر زندگی الناز استوار است؛ دختری که پس از تعطیلی آتلیه عکاسی و از دستدادن سرمایهاش، به خانه عمهاش در ولنجک پناه میبرد. در این خانه، با اعضای خانوادهای روبهرو میشود که هرکدام دغدغهها و رازهای خود را دارند. ساختار کتاب مبتنی بر روایت اولشخص است و با جزئیات دقیق، احساسات، خاطرات و نگاه انتقادی الناز به محیط اطرافش را بازتاب میدهد. در کنار روایت زندگی الناز، روابط دوستانه و خانوادگی، تضادهای طبقاتی، دغدغههای مالی و عاطفی، و تلاش برای حفظ هویت فردی در شهری شلوغ و بیرحم، بهتصویر کشیده شده است. نویسنده با استفاده از دیالوگهای زنده و توصیفهای ملموس، فضایی باورپذیر و نزدیک به واقعیت خلق کرده است که خواننده را به دل زندگی شخصیتها میبرد.
خلاصه داستان دره رویاهای سرگردان
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! دره رویاهای سرگردان با روایت زندگی الناز آغاز میشود؛ دختری که پس از ورشکستگی آتلیه عکاسیاش و از دستدادن سرمایه، ناچار به ترک استقلال و بازگشت موقت به خانه عمهاش در شمال تهران میشود. الناز در این خانه با خانواده عمهپری، شوهر عمه، پسرعمه و مهمانان مختلف روبهرو است؛ هرکدام با مسائل و مشکلات خاص خود. در کنار این خانواده، دوستان نزدیک الناز یعنی افسانه و فاطمه نیز حضور دارند که هرکدام با دغدغههای مالی، عاطفی و خانوادگی دستوپنجه نرم میکنند. روایت داستان در بستر تهران شکل میگیرد؛ شهری که نویسنده آن را با توصیفاتی زنده و ملموس، شهری پر از اضطراب، رقابت و روزهای "مبادا" به تصویر میکشد. در این میان، الناز با چالشهایی چون فشارهای مالی، روابط پیچیده خانوادگی، تفاوتهای طبقاتی و تلاش برای حفظ عزتنفس و استقلال روبهرو است. داستان با تمرکز بر جزئیات زندگی روزمره، گفتوگوهای صمیمی و کشمکشهای درونی شخصیتها، تصویری از تلاش برای بقا، امید و یافتن معنای زندگی در دل بحرانها ارائه میدهد.
چرا باید کتاب دره رویاهای سرگردان را بخوانیم؟
دره رویاهای سرگردان با نگاهی دقیق و جزئینگر به زندگی شهری و روابط انسانی، تجربهای ملموس از دغدغهها و امیدهای نسل جوان را به تصویر میکشد. این کتاب با روایت صمیمی و شخصیتپردازی واقعگرایانه، امکان همذاتپنداری با شخصیتهایی را فراهم میکند که درگیر مسائل مالی، عاطفی و هویتیاند. پرداختن به تضادهای طبقاتی، نقش خانواده و دوستی، و چالشهای استقلال و وابستگی، از ویژگیهای شاخص این اثر است. خواندن این کتاب فرصتی برای تأمل درباره انتخابها، شکستها و امیدهای کوچک و بزرگ در زندگی روزمره فراهم میکند.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن این کتاب به کسانی پیشنهاد میشود که به داستانهایی با محوریت زندگی شهری، روابط خانوادگی و دوستی، و دغدغههای نسل جوان علاقه دارند. همچنین برای افرادی که با مسائل مالی، هویتی یا تضادهای طبقاتی دستوپنجه نرم میکنند، این اثر میتواند تجربهای نزدیک و قابل لمس باشد.
بخشی از کتاب دره رویاهای سرگردان
«اگر از من میخواستند تنها یک جمله در وصف تهران و مردمی که در آن میبینم بگویم؛ میگفتم آدمهایی که روزهای "مبادا"شان بیشتر از روزهای معمول زندگیشان است؛ روزهایی که بتوانند بیخیال خوردوخوراک، پرکردن یخچال و در نهایت پول درآوردن شوند! جوری میخورند، جوری به سمت ماشین و اتوبوسها میدوند و جوری بههم نگاه میکنند که انگار در موقعیت خطرناکی گیر کردهاند و زمانی برای نجات خود ندارند. گاهی دویدنشان شبیه دویدن هنرپیشههای فیلمهای آخرالزمانی است. مرغ و گوشتی که مامان در طبقهٔ آخر فریزر ذخیره میکرد و دو تراول پنجاههزار تومانی که در جیب مانتوی بورشدهاش میگذاشت، برای روز مبادا بود؛ روزی که دیر به دیر به ما سر میزد و مرغ و گوشت طبقهٔ آخر فریزر، پنجشنبهشبی شام شاهانهٔ ما میشد و دو تراول هم مانتو و شالی برای من تا عمهپری به مامان ایراد نگیرد که چرا به یکدانه دخترت نمیرسی؛ اما همینروز، مدام بیخ گوش مردم تهران بود. شاید هم آن یک جمله را با جملهٔ دیگری عوض میکردم؛ شهر و آدمهایی که خیلی زود تو را شبیه خودشان میکنند. گویی تا پا به این شهر میگذاری تو را از گردن میگیرند و در دستگاه آدمسازیشان میاندازند که خروجیاش آدمهای یک مدل و یک شکل است. آنوقت تو دیگر خودت نیستی! فقط فکر میکنی که هستی. به خودت میآیی و میبینی دنبال اتوبوسی میدوی که از تو فاصله گرفته است و تا رسیدن اتوبوسی دیگر، پشت هم بدوبیراه میگویی. فرقی نمیکند چهقدر پول داری، همیشه یکی را پیدا میکنی که از تو بیشتر داشته باشد و حسرت میخوری چرا مثل او نیستی. حتی اگر تمام طبقات یخچالت پر از گوشت و مرغ باشد، باز راضی نیستی و دنبال جای بیشتر یا دوتا کردن یخچالی!»
حجم
۹۲۲٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۷۳۶ صفحه
حجم
۹۲۲٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۷۳۶ صفحه
