کتاب مجری سرشناس
معرفی کتاب مجری سرشناس
کتاب مجری سرشناس نوشتهٔ کلمب اشنک و ترجمهٔ محمدجواد کمالی است. انتشارات هوما این رمان فرانسوی را منتشر کرده است.
درباره کتاب مجری سرشناس
کلمب اشنک در رمان مجری سرشناس داستان زندگی «دنیز گلازر» را روایت کرده است. دنیز گلازر یک ستارهٔ تلویزیونی در دههٔ ۱۹۶۰ بود و هر یکشنبه برنامه دیسکوراما را میزبانی می کرد. در ژانویهٔ ۱۹۷۵ به دلایل سیاسی از مجریگری این برنامه اخراج شد، اما امیدوار بود که برگردد. در سال ۱۹۸۱ به او وعده های زیادی داده شد، اما هیچکدام عملی نشد. او دو سال بعد در تنهایی و در حالی که همه او را فراموش کرده بودند، از دنیا رفت. واقعا دنیز کی بود؟ برای زنان مشهور چه اتفاقاتی میافتد؟ آیا همهٔ آنان به همین راحتی به فراموشسی سپرده میشوند؟ کلمب اشنک در این کتاب به دنیز گلازر ادای احترام کرده و در باب معایب زندگی بهعنوان یک سلبریتی یا فردی مشهور سخن گفته است. برای دانستن فرازونشیبهایی که دنیز گلازر بهعنوان یک زن مشهور در زندگی حرفهای و شخصیاش گذرانده، این رمان فرانسوی را بخوانید.
خواندن کتاب مجری سرشناس را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی فرانسه و علاقهمندان به قالب رمان پیشنهاد میکنیم.
درباره کلمب اشنک
کلمب اشنک در نه ژوئن ۱۹۶۶ در شهر پاریس متولد شد. کُلمب اِشنک دانشآموختهٔ مؤسسه مطالعات سیاسی پاریس است. او همچنین دورههای روزنامهنگاری را مدرسهٔ عالی روزنامهنگاری آلزاس پشت سر گذاشته است. انتشار کتاب «زن سلبریتی» در سال ۲۰۱۰ شهرت بسیاری برای کلمب اشنک ایجاد کرد. نویسنده در رمان «مجری سرشناس» به شرح گوشههایی از زندگی پرفرازونشیب «دنیز گلازر»، مجری سرشناس فرانسوی پرداخته است.
بخشی از کتاب مجری سرشناس
«دنیز گلازر از دوست مجریاش مارک ژیلبر درخواست کرد تا هربر پاگانی را به برنامهٔ ادبیاش موسوم به ایتالیک دعوت کند.
برنامه روز دوازده مارس ۱۹۷۳ پخش میشود. هربر پاگانی تنها کسی است که رو به دوربین راحت نشسته است. همه نگاههای نگرانی دارند و کتوشلوار به تن، کراوات زده و دستبهسینه نشستهاند. پاگانی، با کتی که بیشتر به لباس راحتی خانه شباهت دارد، خیلی آرام روی مبلش نشسته و دستانش را روی دو لبهٔ مبل قرار داده است. لبخند اطمینانبخشی بر لب دارد. درعینحال، چند مهمان خیلی برجستهتر، اعم از نویسنده، ترانهسرا و آهنگساز اطرافش نشستهاند. همهٔ آنها از دوربین هراس دارند، میترسند مبادا سوتی بدهند، نگراناند که بینندگان دربارهشان چه فکر خواهند کرد، میترسند درنهایت خیلی بدعمل کنند و بهزودی نقاب از چهرهٔ واقعیشان کنار برود. سایر مهمانان، ژانروژه کوسیمون، ژانلویی کالوه، اِدی مارنی و مارک هِیرال با اغماض به پاگانی چشم دوختهاند.
دنیز گلازر بعد از برنامه به مارک ژیلبر تلفن کرد. عادت داشت شبها با او حرف بزند. هر دو همسن و از تبار هم بودند و دغدغههای یکسانی داشتند. مارک ژیلبر دلباختهٔ زن جوانی شده بود که در هفتهنامهٔ پاریماچ کار میکرد. آنها دربارهٔ موضوعات مورد علاقهٔ خود باهم صحبت میکردند، دربارهٔ فضای مسموم سازمان رادیو و تلویزیون فرانسه، تصاحب قدرت سیاسی، نیاز به گفتن همیشگی حرفی برای بخشیده شدن و توجیه خود. دنیز آرامآرام او را به سمت موضوعی که واقعاً برای خودش جالب است سوق میدهد: هربر پاگانی.
مارک چگونه میتوانست از دنیز پنهان کند که از نظرش پاگانی فقط یک خوانندهٔ تازهکار مثل خیلیهای دیگر است و دارد میکوشد دل هرکسی را که میتواند به دردش بخورد برباید؟
برنامهٔ مارک ژیلبر در اواخر سال ۱۹۷۴، چند روز پیش از آخرین برنامهٔ دنیز متوقف شد. مارک مدت ششسال، هر دوشنبه دعوتنامهای ازطرف سازمان رادیو و تلویزیون فرانسه بهدستش میرسید تا در برنامهٔ خودش که جمعهها عصر بهصورت زنده پخش میشد، به اجرا بپردازد. روز چهارده دسامبر ۱۹۷۴، برحسب اتفاق حین خواندن روزنامهٔ فرانسسوار باخبر شد که برنامهاش ایتالیک حذف شده است. دوشنبهٔ بعد، مارک ژیلبر دیگر دعوتنامهای دریافت نکرد.»
حجم
۱۰۹٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۵۴ صفحه
حجم
۱۰۹٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۵۴ صفحه