کتاب برگزیدگان جوان (کتاب سوم؛ ستاره‌ نیمه شب)

کتاب برگزیدگان جوان (کتاب سوم؛ ستاره‌ نیمه شب) نوشتهٔ مری لو و ترجمهٔ نازنین معمار است. انتشارات کتابسرای تندیس این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این رمان چینی - آمریکایی برای نوجوانان نوشته شده است.

درباره کتاب برگزیدگان جوان (کتاب سوم؛ ستاره‌ نیمه شب)

کتاب برگزیدگان جوان (کتاب سوم؛ ستاره‌ نیمه شب) [The Young Elites] رمانی از یک مجموعه برای نوجوانان است که به‌گفتهٔ مری لو، به‌عنوان داستان یک قهرمان شروع شد؛ داستان پسری که می‌خواهد بر قدرت‌هایش مسلط شود و بدی را مغلوب کند. این رمان که با عبارت «فردا صبح خواهم مرد.» آغاز شده است، اولین‌بار در سال ۲۰۱۴ میلادی منتشر شد. شخصیتی به نام «آدلینا اموترو» که زمانی زندگی مرفهی داشت، به‌خاطر یک بیماری همه‌گیر کشنده، به‌شکلی عجیب و برگشت‌ناپذیر تغییر می‌کند. این بیماری، همهٔ بزرگسالان آلوده‌شده را از بین می‌برد و روی بدن بیشتر کودکان و نوجوانان برجای‌مانده نیز نشانی از زخم بر جای می‌گذارد. عده‌ای دیگر نیز به‌خاطر این بیماری، تغییرات ژنتیکی عجیبی پیدا می‌کنند و قدرت‌های غیرمعمول و اغلب خطرناکی به دست می‌آورند. همهٔ افرادِ دارای زخم تحت‌پیگیری هستند، اما این «برگزیدگان جوان» جهش‌یافته به‌عنوان اهدافی خاص برای دستگیری در نظر گرفته می‌شوند. آدلینا با شگفتی تمام درمی‌یابد که خودش یکی از همین برگزیدگان است. هیچ آرامشی در کار نخواهد بود؛ چه برای آدلینا و چه برای مخاطبان! در جهان کتاب «برگزیدگان جوان»، هیچ جای امنی وجود ندارد که خالی از احساس خیانت و خطر مرگ باشد. این رمان از پرفروش‌ترین کتاب‌های نیویورک تایمز و بهترین کتاب نوجوان در سال ۲۰۱۴ و به‌انتخاب Amazon بوده است.

کتاب برگزیدگان جوان (کتاب سوم؛ ستاره‌ نیمه شب) که از از پرفروش‌ترین کتاب‌های نیویورک تایمز بوده، اولین‌بار در سال ۲۰۱۵ منتشر شد. این کتاب به‌عنوان آخرین اثر از سه‌گانهٔ «برگزیدگان جوان»، داستان آدلینا را به پایان می‌رساند. یک بار دیگر، ماری لو با استفاده از اسطوره‌شناسی و داستان‌های فانتزی تاریک، مخاطبان را به سفری هیجان‌انگیز می‌برد که داستانش توسط راوی‌های مختلفی روایت می‌شود. در رمان «ستارهٔ نیمه‌شب»، آدلینا به حکومت رسیده اما باید تمام تلاش خود را بکند تا قلمروی در معرض خطر و نابودی خود را نجات دهد. به‌یادماندنی‌ترین صحنه‌های داستان در بخش‌های انتهایی آن روایت می‌شود؛ جایی که جواب‌ها و راه‌حل‌های بسیاری ارائه می‌شود و مرگ‌ها و تجدید پیمان‌های متعددی رقم می‌خورد.

خواندن کتاب برگزیدگان جوان (کتاب سوم؛ ستاره‌ نیمه شب) را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به همهٔ نوجوانان پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب برگزیدگان جوان (کتاب سوم؛ ستاره‌ نیمه شب)

«من اینجا نخواهم مرد. این‌طوری نه. این فکر چون ضربات طبلی می‌شود که مرا از خشم می‌آکند، و خشم به من قدرت می‌دهد. دست و پایم را وادار می‌کنم به حرکت ادامه دهند. یک بار دیگر سرم را وادار می‌کنم روی آب بماند. توفان بالای سرم خشمش را فریاد می‌زند. رعد و برق میان ابرها روشن می‌شود، و صفحه‌های باران مشت‌مشت به من می‌کوبند. موج دیگری مرا در خود می‌بلعد و هر بار به سطح می‌آیم، کشتی دورتر به نظر می‌آید. کم‌کم حس‌هایم را در دست و پاهایم از دست می‌دهم. انرژی جهان زیرین به زیر پوست و توی گلویم می‌خزد. به نظر می‌آید هیولاها در دریا شنا می‌کنند. اشباح عظیم سیاه در میان آبیِ سیری که به نظر می‌آید تا بی‌نهایت ادامه دارد.

آیا دلش برایم تنگ خواهد شد؟ صورت ماجیانو را که هنگام تماشای بیرون افتادن من از عرشه از ترس کج و معوج شده تصور می‌کنم. آیا جای او امن است؟

آیا ویولتا دلش برایم تنگ خواهد شد؟

سپس یک دست. انگشتانش خشن‌اند، ناخن‌هایش در گوشتم فرو می‌روند. مشتش چنان محکم است که فکر می‌کنم الان استخوان‌هایم می‌شکنند. دهانم را باز می‌کنم تا داد بزنم، اما تلاشم در دریا بی‌صداست. در میان تاریکی، چشمم به چشمان سفید وحشی دیوانه و برقی از موهای طلایی می‌افتد. ترن. این ترن است که در آب، در کنار من تقلا می‌کند و بالا می‌رود و بازوی مرا می‌کشد.

ما سطح آب را می‌شکافیم و از مرکز توفان سر در می‌آوریم. نفس‌نفس می‌زنم، آب دریا راه نفسم را بسته است. از میان ابهام تار باران، کشتی‌مان را می‌بینم که به این‌سو و آن‌سو لمبر می‌زند. از بالای دکل، ماجیانو به دیگران اشاره می‌کند تا در آب به دنبال ما بگردند. من اینجام. سعی می‌کنم دست تکان دهم اما دریا بازویم را در خود می‌بلعد.»