
کتاب داستان مریم
معرفی کتاب داستان مریم
معرفی کتاب داستان مریم
کتاب الکترونیکی «داستان زر یام ۲۰ (چهار داستان دیگر)» نوشتهٔ زهرا پورمند با تصویرگری و صفحهآرایی عارفه هاتفی و از انتشارات کاروان ادب، مجموعهای از داستانهای کوتاه برای نوجوانان است که هرکدام به موضوعات اخلاقی و تربیتی میپردازد. این کتاب با روایتهایی ساده و ملموس، تلاش میکند مفاهیمی چون دوستی، صداقت، مسئولیتپذیری و ارزشهای خانوادگی را در قالب داستانهایی روزمره و قابل لمس برای نوجوانان بازگو کند. نسخه الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب داستان مریم
این مجموعه داستان در فضایی آشنا و نزدیک به زندگی نوجوانان روایت میشود و هر داستان به یکی از دغدغههای اخلاقی یا اجتماعی این گروه سنی میپردازد. داستانها در محیطهایی مانند مدرسه، خانه، باشگاه ورزشی و جمعهای خانوادگی رخ میدهند و شخصیتهای اصلی اغلب نوجوانانی هستند که با چالشهایی مثل رقابت، حسادت، مسئولیتپذیری، اسراف و رعایت آداب دینی روبهرو میشوند. کتاب در دورهای نوشته شده که توجه به تربیت اخلاقی و آموزش غیرمستقیم ارزشها از طریق داستانگویی اهمیت ویژهای یافته است. نویسنده با انتخاب موقعیتهایی که برای نوجوانان قابل درک و همذاتپنداری است، تلاش میکند پیامهای خود را بدون شعارزدگی و در قالب روایتهایی جذاب منتقل کند. فضای داستانها گرم و خانوادگی است و هرکدام با روایتی متفاوت، به یک موضوع اخلاقی یا رفتاری میپردازد.
خلاصه کتاب داستان مریم
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! در داستان نخست، گروهی از نوجوانان برای مسابقه هندبال آماده میشوند. سپهر، یکی از اعضای تیم، طی یک حادثه دستش میشکند و از بازی بازمیماند. او که از دوستانش دلخور است، در روز مسابقه به تیم رقیب میپیوندد و با رفتار خود تیم سابقش را تحت فشار قرار میدهد. با این حال، در پایان، دوستی و همدلی جای کدورت را میگیرد و سپهر به جمع دوستانش بازمیگردد. داستان دوم دربارهٔ مریم است که پس از مدرسه به خانه میرود و با موضوع وضو و نماز اول وقت روبهرو میشود. او در جریان یک اتفاق ساده، با احکام وضو و اهمیت رعایت آن آشنا میشود. داستان سوم به فضای ماه رمضان و سفرهٔ افطاری عزیزجان میپردازد؛ جایی که کودکان با مفاهیم روزهداری، فواید آن و احکام مربوط به روزه آشنا میشوند. در داستان چهارم، زنبق با حسرت به داراییهای دوستش نگاه میکند و نسبت به وسایل خودش بیتوجه میشود. پس از گمشدن وسایلش، متوجه ارزش آنها میشود و قدر داشتههایش را درمییابد. داستان پنجم به حسادت نیلوفر نسبت به لاله میپردازد؛ نیلوفر برای اینکه لاله در امتحان موفق نشود، کتاب او را پنهان میکند اما در نهایت با پیامدهای کارش روبهرو میشود و درمییابد که حسادت بیش از همه به خودش آسیب میزند. هر داستان با روایتی ساده، به یک ارزش اخلاقی یا رفتاری اشاره دارد و تلاش میکند نوجوانان را به تأمل دربارهٔ رفتارهای خود وادارد.
چرا باید کتاب داستان مریم را خواند؟
این کتاب با روایت داستانهایی کوتاه و ملموس، به موضوعاتی میپردازد که نوجوانان در زندگی روزمره با آنها روبهرو هستند. هر داستان فرصتی برای اندیشیدن به رفتارها و پیامدهای آنها فراهم میکند و به مخاطب کمک میکند تا با موقعیتهای اخلاقی و اجتماعی آشنا شود. پرداختن به موضوعاتی مانند دوستی، حسادت، مسئولیتپذیری، اسراف و رعایت آداب دینی، این مجموعه را به منبعی مناسب برای گفتگو و یادگیری غیرمستقیم ارزشها تبدیل کرده است.
خواندن کتاب داستان مریم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای نوجوانانی مناسب است که با چالشهای رفتاری و اخلاقی در مدرسه، خانه یا جمع دوستان روبهرو هستند. همچنین والدین و مربیانی که به دنبال داستانهایی برای آموزش غیرمستقیم ارزشها و مهارتهای زندگی به نوجوانان هستند، میتوانند از این مجموعه بهره ببرند.
فهرست کتاب داستان مریم
- داستان اول: رقابت و دوستی در تیم هندبال؛ روایت تلاش، شکست، کدورت و بازگشت به جمع دوستان. - داستان دوم: مریم و احکام وضو؛ آشنایی با اهمیت نماز اول وقت و رعایت احکام دینی در خانه. - داستان سوم: سفره افطاری عزیزجان؛ تجربهٔ روزهداری، کمک به دیگران و یادگیری احکام روزه. - داستان چهارم: زنبق و وسایلش؛ مواجهه با حسرت، اسراف و درک ارزش داشتهها. - داستان پنجم: نیلوفر و لاله؛ حسادت، رقابت ناسالم و پذیرش اشتباه و بخشش. هر فصل با یک موقعیت روزمره آغاز میشود و در پایان، پیام اخلاقی یا رفتاری خود را به مخاطب منتقل میکند.
بخشی از کتاب داستان مریم
«گاهی انسان از روی عصبانیت دست به کارهایی میزند که بیشتر خودش را اذیت میکند. هیچوقت نباید موقع عصبانیت تصمیمات غلط بگیریم. اواخر فروردینماه بود. زنگ مدرسه یا به قول بچهها زنگ خانه به صدا در آمد و همه بچهها راهی خانه شدند. مریم با همکلاسیهایش خداحافظی کرد و فوری از خیابان عبور کرد تا به خانه برود؛ چون خوب میدانست که بعد از تعطیلشدن مدرسه باید به خانه بیاید و در کوچه و خیابان نماند. سر کوچه، مینوخانم را دید که نوزادش را بغل کردهبود و در دست دیگرش سبد خریدی پر از میوههای تازه بود. به مینوخانم سلام کرد و گفت که اگر به کمک نیاز دارد، او را کمک کند. مینوخانم تشکر کرد و گفت که نیازی به کمک ندارد. بالاخره مریم به انتهای آن کوچهٔ باستانی و با همسایههای مهربان و خوب رسید و با آن کلیدی که در کیفش گذاشتهبود، درب را باز کرد و وارد خانه شد. خواهر کوچکش در حیاط مشغول بازی کردن بود؛ تا مریم را دید فوری به آغوش خواهر بزرگش پرید و مریم هم شکلاتی که در کیفش داشت را به او داد و او را بوسید.»
حجم
۳٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۹۰ صفحه
حجم
۳٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۹۰ صفحه