کتاب شکاریم یک سر همه پیش مرگ
معرفی کتاب شکاریم یک سر همه پیش مرگ
کتاب شکاریم یک سر همه پیش مرگ نوشتهٔ شاهرخ مسکوب است. نشر نی این جستارها، گفتارها و نوشتارها را منتشر کرده است.
درباره کتاب شکاریم یک سر همه پیش مرگ
کتاب شکاریم یک سر همه پیش مرگ که با یادداشتی به قلم «حسن کامشاد» آغاز شده، حاوی مجموعهای از جستارها، گفتارها و نوشتارهای شاهرخ مسکوب است. این کتاب در بخش اول کتاب به عقل، معنا و نقش آن در تفکر ناصرخسرو اختصاص دارد و سپس بحث شعر متعهد فارسی در دهههای ۱۳۳۰ و ۱۳۴۰ شمسی و همچنین کنگرهٔ نویسندگان ایران و مثالهایی از اشعار ایدئولوژیک همراه با نقد و تفسیر آنها را آورده است. در این قسمت بهطور ویژه «مرغ آمین» سرودهٔ نیما یوشیج و «شعر زندگی» سرودهٔ احمد شاملو بررسی شده است. دانش شاهرخ مسکوب و همچنین مشاهدهٔ دقیق و متناسب با محتوای او را حیرتانگیز توصیف کردهاند. یکی از دلایل این شگفتی را اجتناب او از تعصبورزی میدانند؛ چرا که بهطور خاص پیرو هیچ ایدئولوژی نیست و دیدگاهش، دیدگاه مشاهدهگرانه با فاصلهٔ معقول از مسئلهٔ موردبحث است.
در کتاب شکاریم یک سر همه پیش مرگ، یادداشتی پیرامون خاطرات رزمندگان حزب توده وجود دارد که آن هم کاملاً غیرمغرضانه و به دور از تعصب نوشته شده است. شاهرخ مسکوب دربارهٔ فقدان احساسات و تجربیات شخصی در خاطرات این مبارزان و نیز دگردیسی آنها به جزمگرایی و خلاصهشدن زندگیشان در ایدئولوژی بحث کرده است. گفته شده است که او همواره اذعان داشته بیش از اینکه یک پژوهشگر باشد، خود را جستارنویس (essayiste) میداند؛ بنابراین نوشتههایش بیش از آنکه مجموعهای از گفتهها یا مصادیق حرفهای باشد، حاوی بینشهای عمیق و گزیدههایی از اندیشههای او است. او در بخشی از کتاب حاضر که شامل یادداشتهای شخصی و خاطراتش است، گفتوگوهایش با هوشنگ ابتهاج، بهمن محصص، مرتضی کیوان، سیاوش کسرایی و دیگران را قید کرده و به بیان سخنان و نظریههایی که در این گفتوشنودها پیرامون شعر و هنر و ادبیات مطرح شده، پرداخته است.
خواندن کتاب شکاریم یک سر همه پیش مرگ را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران تاریخ ادبيات پارسیِ معاصر و کهن ایران پیشنهاد میکنیم.
درباره شاهرخ مسکوب
شاهرخ مسکوب، روشنفکر، نویسنده، مترجم و شاهنامهشناسی ایرانی است که در سال ۱۳۰۴ در بابل به دنیا آمد. او دورهٔ ابتدایی را در مدرسهٔ علمیهٔ تهران گذراند و ادامهٔ تحصیلاتش را در اصفهان پی گرفت. در سال ۱۳۲۴ به تهران بازگشت و در سال ۱۳۲۷ از دانشگاه تهران در رشتهٔ حقوق فارغالتحصیل شد. نخستین نوشتههایش را در ۱۳۲۶ با عنوان تفسیر اخبار خارجی در روزنامهٔ «قیام ایران» به چاپ رساند. از ۱۳۳۶ به مطالعه و تحقیق در حوزهٔ فرهنگ، ادبیات و ترجمه روی آورد. پس از انقلاب ۱۳۵۷ در ایران به پاریس مهاجرت کرد و تا آخرین روز حیات به فعالیت فرهنگی خود ادامه داد و به نگارش، ترجمه و پژوهش پرداخت. شاهرخ مسکوب در روز سهشنبه بیستوسوم فروردین ۱۳۸۴ در بیمارستان کوشن پاریس درگذشت. شهرت او تا حد بسیاری وامدار پژوهشهایش درمورد شاهنامهٔ ابوالقاسم فردوسی است. کتاب «ارمغان مور» و «مقدمهای بر رستم و اسفندیار» به قلم او از مهمترین منابع شاهنامهپژوهی به شمار میرود. مسکوب برخی از آثار مهم ادبیات مدرن و کلاسیک غرب را نیز به فارسی ترجمه کرده است. از جمله آثار او میتوان به ترجمهٔ کتابهای «خوشههای خشم» اثر جان اشتاینبک، مجموعهٔ «افسانه تبای» اثر سوفوکلس و تألیف کتابهای «سوگ سیاوش»، «داستان ادبیات و سرگذشت اجتماع»، «مقدمهای بر رستم و اسفندیار»، «در کوی دوست»، «گفتوگو در باغ»، «چند گفتار در فرهنگ ایران»، «خواب و خاموشی»، «روزها در راه»، «ارمغان مور»، «سوگ مادر»، «شکاریم یک سر همه پیش مرگ»، «سوگ سیاوش در مرگ و رستاخیز»، «مسافرنامه»، «سفر در خواب»، «نقش دیوان، دین و عرفان در نثر فارسی»، «دربارهٔ سیاست و فرهنگ» در گفتوگو با «علی بنو عزیزی»، «تن پهلوان و روان خردمند»، «ملیت و زبان (هویت ایرانی و زبان فارسی) اشاره کرد.
بخشی از کتاب شکاریم یک سر همه پیش مرگ
«چند روزی است که شروع کردهام به مطالعه ادبیات پهلوی. گجسته ابالیش، کارنامه اردشیر پایکان، اندرز خسروکواذان، شکند ویچار گمانیک، یوشت فَریان، ماه فروردین روز خرداد، بحثی درباره دینکرد و یکی دو رساله دیگر را خواندم. این کتابها را از رضا ثقفی گرفتم. او پس از خواندن مقدمهای بر رستم و اسفندیار به من محبتی پیدا کرده است. پیش از آن خردهـ اوستا و ترجمه خوب داستان جمِ دکتر مقدم و ترجمه بسیار مزخرف داعیالاسلام را از وندیداد خوانده بودم. این روزها نامه تنسر و ایرانشاه را در دست دارم. ولی از دیروز برای تنوع و رفع خستگی هزاره فردوسی را در دست گرفتم. از مقدمه قدیم شاهنامه بسیار لذت بردم. از آن نثر ساده، کهن و دلکش و از این بحث که شاهنامه چیست و چرا خواندنی است. گرچه همه این گفتوگو ده دوازده سطر بیشتر نیست ولی برای درک استنباط گذشتگان از این کتاب بسیار آموزنده است. حیف که پیش از نوشتن مقدمهای بر رستم و اسفندیار این اثر را ندیده بودم. و اما شرحی که استاد علامه حضرت میرزا محمدخان قزوینی رحمتالله علیه بر آن نوشته بهراستی بیزارکننده است. از قرن سوم تاکنون کمتر علامهای در فارسینویسی به بیسلیقگی آن بزرگوار بوده است و اگر قبل از قرن سوم هم کسی بوده خوشبختانه اثری از او نمانده. تمام آن تمهید، مقدمه و غیره پر است از: علی ای نحو کان ــ معذلک کلّه ــ ملل تابعه و اقوام مجاوره و کتب متأخره و کلمات گوشنواز و خوشآهنگ دیگری از همین دست. آن خدا بیامرز با آن ذهن جامد انگار اصراری داشت تا زشتترین کلماتی را که احیانا کسی در جایی بهکار برده، همه را یکجا و در نوشتههای خود گرد آورد. زهی بر آن قلم سحّار که خواننده شیفته و فریفتهاش را از توجه به معنی بازمیدارد و آن بینوای افسونشده را از زبان فارسی بیزار میکند. پارهای از مقالات دیگر این هزاره را خواندم تقریبا همه سطحی است. «نفوذ فردوسی در هندوستان» نقش و نگار «داستانهای ملی ایران قدیم»، «حماسه در ایران باستانی و ایران کنونی»، «فردوسی از لحاظ دینی»، «مقام شاهنامه در ادبیات عالم»، همه سطحی و بیارزش است. مقاله برتلس که خیال میکرد فردوسی دانسته و خودآگاه میخواست جنگ اهورا و اهریمن و پیروزی نهایی اهورا را در شاهنامه بیاورد و منظور اساسی او این بود، پرت و پلاست. خطابه رشید یاسمی به نام «اعتقاد فردوسی در باب کوشش و تقدیر» انشای حداکثر یک دانشجوی خرکار و بیذوق ادبیات است، که مشتی شعر از شاهنامه جمع کرده و درباره آنها قلمفرسایی کرده، موضوع را اصلاً نفهمیده و خیلی ابتدایی و سادهلوحانه تضاد اندیشه فردوسی را ندیده گرفته است، یعنی اصلاً ندیده و نمیتوانسته ببیند. خطابه نصرالله فلسفی هم در مقایسه ایلیاد و شاهنامه دستکمی از آنهای دیگر ندارد. نگاهی به جاهایی از ایلیاد انداخته و تازه بدون آنکه اساطیر یونان را بداند، نطق کرده است. انگار همه این فضلا میخواستند خودی نموده باشند و در ضمن رفع تکلیفی کرده باشند. مقاله «مار» را هنوز نخواندهام.»
حجم
۳۱۶٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۹۴ صفحه
حجم
۳۱۶٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۹۴ صفحه