کتاب دانشکده ادبیات از پشت ردیف صنوبرها عبدالعلی جوزی پور + دانلود نمونه رایگان
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب دانشکده ادبیات از پشت ردیف صنوبرها

کتاب دانشکده ادبیات از پشت ردیف صنوبرها

انتشارات:نشر حکمت کلمه
دسته‌بندی:
امتیازبدون نظر

معرفی کتاب دانشکده ادبیات از پشت ردیف صنوبرها

کتاب دانشکده ادبیات از پشت ردیف صنوبرها نوشته عبدالعلی جوزی‌پور که توسط نشر حکمت کلمه منتشر شده، روایتی داستانی از زندگی دانشجویی و روابط انسانی در بستر دانشگاه است. این رمان فارسی با نگاهی به دغدغه‌های جوانان، خاطرات، دوستی‌ها و تجربه‌های زیسته در فضای دانشکده، به روایت زندگی و احساسات شخصیت‌هایش می‌پردازد. نسخه‌ی الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب دانشکده ادبیات از پشت ردیف صنوبرها

کتاب دانشکده‌ی ادبیات از پشت ردیف صنوبرها در دسته‌ی رمان‌های معاصر فارسی قرار می‌گیرد و فضای داستان در محیط دانشگاهی و محله‌های شهری شکل می‌گیرد. روایت کتاب از زاویه‌ی دید اول‌شخص است و عبدالعلی جوزی‌پور با زبانی دقیق و تصویرساز، زندگی روزمره، خاطرات و روابط میان دانشجویان را به تصویر می‌کشد. داستان به دغدغه‌های نسل جوان، تنهایی، جست‌وجوی هویت و تجربه‌های عاطفی می‌پردازد. نویسنده با بهره‌گیری از عناصر بومی و خاطرات جمعی، فضایی آشنا و ملموس برای خواننده خلق می‌کند. در کنار روایت اصلی، به گذشته و خاطرات خانوادگی شخصیت‌ها نیز پرداخته می‌شود و این پیوند میان گذشته و حال، ساختار روایی اثر را شکل می‌دهد. کتاب با نگاهی انتقادی و گاه طنزآمیز، به روابط انسانی، سنت‌ها و تغییرات اجتماعی می‌پردازد و از خلال روایت‌های روزمره، تصویری از جامعه و فرهنگ معاصر ارائه می‌دهد.

خلاصه داستان دانشکده ادبیات از پشت ردیف صنوبرها

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند! 

داستان دانشکده‌ی ادبیات از پشت ردیف صنوبرها با ورود راوی به دانشکده‌ی ادبیات آغاز می‌شود؛ جایی که پس از هشت ترم، همچنان حس غریبی و تنهایی با اوست. آشنایی اتفاقی با دختری به نام لیلی انجمن در محوطه‌ی دانشکده، نقطه‌ی عطفی در روایت است. این دو، در میان ردیف صنوبرها و باغچه‌ی یاس، به گفت‌وگو درباره‌ی زندگی، فرهنگ شرق و غرب، خاطرات خانوادگی و دغدغه‌های شخصی می‌پردازند. راوی که در ابتدا با تردید و بیگانگی به محیط جدید نگاه می‌کند، به‌تدریج با کمک لیلی و دیگر دوستان، به فضای دانشگاه خو می‌گیرد و تجربه‌های تازه‌ای از دوستی، دلتنگی و جست‌وجوی هویت را از سر می‌گذراند. روایت با بازگشت‌های مکرر به خاطرات کودکی، خانواده و محله‌های قدیمی، لایه‌های عمیق‌تری از شخصیت راوی را آشکار می‌کند. در طول داستان، روابط انسانی، سوءتفاهم‌ها، امیدها و ناامیدی‌ها و تلاش برای یافتن جایگاه خود در جهان، محور اصلی روایت را شکل می‌دهد. پایان داستان باز است و سرنوشت شخصیت‌ها به‌طور کامل افشا نمی‌شود.

چرا باید کتاب دانشکده ادبیات از پشت ردیف صنوبرها را خواند؟

رمان دانشکده‌ی ادبیات از پشت ردیف صنوبرها با پرداختن به تجربه‌های زیسته‌ی دانشجویی، روابط انسانی و دغدغه‌های هویتی، تصویری ملموس از زندگی نسل جوان در بستر دانشگاه ارائه می‌دهد. روایت جزئی‌نگر و توجه به خاطرات و پیوندهای خانوادگی، امکان هم‌ذات‌پنداری با شخصیت‌ها را فراهم می‌کند. کتاب به موضوعاتی چون تنهایی، جست‌وجوی معنا، تفاوت‌های فرهنگی و تأثیر گذشته بر حال می‌پردازد و خواننده را به تأمل درباره‌ی روابط و انتخاب‌های شخصی دعوت می‌کند.

خواندن کتاب دانشکده ادبیات از پشت ردیف صنوبرها را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

این کتاب برای علاقه‌مندان به رمان‌های معاصر فارسی، دانشجویان، کسانی که دغدغه‌ی هویت، روابط انسانی و خاطرات گذشته را دارند و افرادی که به روایت‌های شهری و دانشگاهی علاقه‌مندند، مناسب است؛ همچنین خواندن این اثر می‌تواند برای کسانی که تجربه‌ی ورود به محیط‌های جدید و مواجهه با چالش‌های اجتماعی و عاطفی را داشته‌اند، مفید و جالب باشد.

بخشی از کتاب دانشکده ادبیات از پشت ردیف صنوبرها

«بعد هشت ترم، درست مثل آن روزهای شروع ترم اول که قید خیلی از کلاس‌های نچسبم را می‌زدم و می‌آمدم این‌جا، باز آمده‌ام جلوی این ساختمان، بالای پله‌هاش. آن روز هم بالای همین پله‌ها بودم. اولش همین‌جور اتفاقی پیش آمد، ایستادن بالای این پله‌ها را می‌گویم، خیال کن یکی از آن روزهای حال‌گیر شروع ترم اول که آدم به هوای دیدن دوست و آشنایی هی چشم‌چشم می‌کند بیایی این‌جا و زل بزنی به رفت‌وآمدهای ورودی دانشکده و یک ردیف صنوبر هم‌قدوقواره که درست وسط مسیر آسفالته تا حدود بیست قدم مانده به دم در به ستون یک پشت گردن هم صف کشیده و اگر از این زاویه که من ایستاده‌ام نگاه کنی، انگار چسبیده به دهانهٔ ورودی. از همینم هر دفعه که چشمم می‌خورد بهشان فکر می‌کنم خیلی بدجا کاشته شده‌اند چون تا کسی پایش را می‌گذارد تو و می‌خواهد در دیدرسم قرار گیرد، چند قدم بعد پشت ردیفی از شاخ‌وبرگ‌های درهم‌وبرهم سبز گم می‌شود و آن‌وقت من مجبورم هی گردن بکشم و دور سر بزنم. حالا گرفتید کجا را می‌گویم؟ روی حرفم با هم‌دانشکده‌ای‌هاست. با این حساب شرط می‌بندم همه‌شان را یک بار هم که شده دیده‌ام. صد دفعه بیشتر شمرده‌ام؛ دوازده‌تا دوازده صنوبر...»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱٫۲ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۶۰ صفحه

حجم

۱٫۲ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۶۰ صفحه

قیمت:
۴۵,۰۰۰
تومان